به گزارش آفتاب جنوب،قطعنامه ۲۲۱۶ پیشنهاد شده از سوی شورای همکاری خلیج فارس، بیست و پنجم فروردین با رای مثبت ۱۴ عضو شورای امنیت و رای ممتنع روسیه به تصویب رسید.
این قطعنامه تحریمهایی تسلیحاتی علیه گروه مردمی انصارالله، ممنوعیت سفر علی عبدالله صالح، تحریم عبدالملک الحوثی، رهبر جنبش انصارالله و درخواست از این جنبش برای تحویل دادن قدرت را در برمی گیرد.
قطعنامه سازمان ملل متحد بدون هیچ اشاره ای به تجاوز عربستان به خاک یمن، از طرف های درگیر خواسته حملات خود را متوجه غیرنظامیان نکنند.
دبیرکل شورای امنیت نیز باید تلاش های خود را برای رساندن کمک های بشردوستانه و برقراری آتش بس افزایش دهد. این در حالی است که طی سه هفته گذشته ریاض بارها از رسیدن کمک های بشردوستانه سازمان های بین المللی به مردم یمن جلوگیری کرده است.
با این همه به نظر می رسد رای مثبت چین و ونزوئلا و رای ممتنع روسیه به قطعنامه نیاز به تحلیل و واکاوی دارد.
به طور کلی دو کشور روسیه و چین در اکثر مواقع دارای یک خواسته مشترک هستند که محدود کردن اعمال قدرت نظامی یک جانبه ایالات متحده در جهان و منطقه است.
در این مورد، اگر چه ظاهراً ایالات متحده در یمن مداخله نظامی ندارد، اما نیروهای عربی به رهبری آل سعود از پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی آمریکا بهره مند هستند. اما به نظر می رسد مسکو و پکن تصمیم گرفته اند براساس منافع کلی خودشان عمل کنند و وارد درگیری های منطقه ای نشوند، همان طور که از ائتلاف گسترده عربستان هم حمایت نمی کنند.
در واقع، چینی ها همواره آگاهانه تلاش می کنند تا با دوری گزیدن از کانون درگیری ها، منافع حداکثری خود را به صورت مسالمت آمیز تامین نمایند و تنها متمرکز بر بر بحران هایی هستند که در محیط فوری امنیتی این کشور رخ می دهد و اگر در مسئله ای رویارویی و هزینه های سنگین مطرح شود، چینی ها غالبا از موضع خود عقب نشینی کرده و انعطاف پذیر می شوند.
در این بین، اما رای ممتنع روس ها بیش از دو کشور دیگر غیرمنتظره به نظر می رسد. در واقع در شرایطی که گمان می رفت مسکو هر قطعنامه ای درباره یمن را با حساسیت ویژه پیگیری کند، همراهی با متنی که در آن هیچ اشاره ای به کشتار بی گناهان در حمله های هوایی و لزوم پایان دادن عربستان به جنگ نشده، باعث ایجاد سوالاتی درباره چرایی این موضوع شده است.
به خصوص این که اگر به این موضوع توجه داشته باشیم که روسها خود پیش نویس قطعنامه ای را در قالب مساعی جمیله به شورای امنیت ارائه داده بودند که بر اساس آن از طرف های درگیر خواسته شده بود که در چارچوب حمایت از حقوق بشر، بمباران هوایی فورا متوقف شود تا به این ترتیب بتوان اتباع خارجی را از یمن خارج کرد و کمک های انسانی به افراد نیازمند رساند. اما در نهایت با عقب نشینی کامل از پیش نویس پیشنهادی خود، به قطعنامه کشورهای عربی پیوستند و حتی می توان رأی ممتنع روس ها را به منزله رأی مثبت دید؛ چرا که با آگاهی از رای بی اثر خود زمینه تصویب قطعنامه را فراهم نمودند.
این اتفاق زمانی عجیب تر می شود که نگاهی به سخنان متناقض ویتالی چورکین، نماینده روسیه در سازمان ملل در جلسه رأی گیری شورای امنیت و بیانیه وزارت خارجه روسیه داشته باشیم. نماینده روسیه گفته بود که: روسیه به این علت به قطعنامه پیشنهادی شورای همکاری خلیج فارس درباره یمن رأی ممتنع داده که این قطعنامه پیشنهادهای مسکو را در نظر نگرفته است. این قطعنامه آسیبهایی را که از عملیات نظامی به ملت یمن می رسد در نظر نگرفته است. وی افزود: ما از تلاشهای سازمان ملل برای از سرگیری گفتوگوها در یمن حمایت میکنیم.
در بیانیه وزارت خارجه روسیه نیز که دیروز منتشر شده آمده است: مسکو از قطعنامه شورای امنیت درباره یمن حمایت نکرد زیرا هدف این قطعنامه، برقراری آتش بس در یمن و از سرگیری مذاکرات بین طرف های مناقشه در آن کشور نیست.
روسیه در این بیانیه اعلام کرده است: نمایندگان این کشور در تنظیم قطعنامه شورای امنیت در مورد یمن به طور فعال شرکت داشتند اما پیشنهادهایی که برای قید در پیش نویس قطعنامه ارایه کردند، رد شده است.
حال سوال این است که براستی اگر مسکو به دنبال این خواسته ها بود چرا این قطعنامه را وتو نکرد؟
همچنین این رای با تعریف روس ها از خود به عنوان یک قدرت جهانی که در بحران های بزرگ بین المللی نقش مثبت، سازنده و راهبردی در تقابل با منافع غرب و در راستای کشورهای کوچک تر ایفا می کند در تعارض است.
از سوی دیگر، اگر قطعنامه صادر شده درباره یمن را به تلاش های مسکو در دفاع از سوریه و یا اوکراین مقایسه کنیم متوجه می شویم که این کشور تلاش چندانی برای دفاع از یمن نکرده است. چرا که روسیه و چین قطعنامه های پیشنهادی آمریکا و کشورهای دیگر را برای تشدید تحریمها بر ضد سوریه و نظام بشار اسد را در چارچوب منشور فصل هفتم سازمان ملل چندین بار وتو کردند.
روسیه بر سر اوکراین نیز با کشورهای غربی به طور جدی وارد چالش و منازعه شد و پس از سقوط دولت اوکراین، حتی مبادرت به تسلیح طرفداران خود در کریمه و جدایی این منطقه از کیف شد.
برخی تحلیل گران در توجیه این رفتار روس ها معتقدند که اهمیت این دو کشور برای مسکو به مراتب بسیار راهبردی تر از یمن است اما یمن نیز بدلیل ويژگي ژئوپليتيکي خود و تسلط بر تنگه باب المندب که خليج عدن را به درياي سرخ متصل مي کند، مي توانست باعث شود که روس ها به صورت مجدانه تری وارد حمایت برای پایان دادن به حملات و درگیری ها بشوند. به خصوص این که اگر به سابقه تاریخی روس ها در یمن مراجعه کنیم متوجه می شویم که که در طول نیمه دوم قرن بیستم، در یمن جنوبی که داراي گرايش هاي کمونيستي بود و در مدار شوروی قرار داشت بيش از پنج هزار تن از مشاوران نظامي روسي مشغول فعاليت بودند و بيش از ۵۰ هزار نفر از نظاميان يمني نيز در اتحاد جماهير شوروي آمورش ديده بودند. یعنی زیر ساخت ارتش یمن مانند کشور عراق، روسی است و احتمالاً بایستی حفظ این زیرساخت و استمرار ارتباط یک اولویت برای روسیه باشد.
بنابراین انتظار می رفت از آن جا که روس ها منافع مهمی در یمن دارند حداکثر از رایزنی دیپلماتیک و حق وتو در شورای امنیت برای جریان های متمایل به خود در این کشور استفاده کند، همان اتفاقی که در سوریه افتاد. این رویکرد قبلا نیز در لیبی و عراق اتخاذ شد و مسکو از این رویکرد استفاده نکرد و در نهایت قضایا نیز به ضرر این کشور تمام شد و در حال حاضر نیز هر دو کشور مورد اشاره دچار آشوب و درگیری های شدید داخلی هستند.
در واقع به نظر می رسد مسکو، بار دیگر دچار اشتباه محاسباتی استراتژیک شده و عملا باعث شده که بیوقفه ائتلاف عربی به بمباران های خود علیه مردم بی دفاع یمن ادامه دهد.« در این میان، آنچه هر لحظه در یمن رخ می دهد سرخ تر شدن خاک این سرزمین و افزایش بیزاری عمومی از متجاوزان است؛ رهبران روسیه باید مراقب باشند دامن آنان در این گیرودار آلوده نشود.»
نظرات کاربران