به گزارش آفتاب جنوب ،اندکی کمتر از 24 سال است که سرتیموتی جان برنرز-لی (Sir Timothy Berners Lee) اولین ارتباط موفقیت امیز تبادل اطلاعات را از طریق اینترنت برقرار کرد. ابتکار این دانشمند بریتانیایی آغازی بود برای به اشتراک گذاری جهانی اطلاعات، ابتکاری که در کمتر از یک ربع قرن زندگی همه ما را به طوری دگرگون کرده که کمتر کسی پیدا می شود که حتی توانایی متصور شدن زندگی بدون آن را داشته باشد. امروزه در جهان بیش از 5 /2 میلیارد نفر از وب استفاده می کنند: لباسشان را می خرند، سهامشان را می فروشند، قبض هایشان را پرداخت می کنند، از راه دور به کودکشان در مهد کودک سر می زنند، تحقیقاتشان را انجام می دهند، دستور پخت کیکشان را می یابند و ... همه و همه به آسانی یک کلیک. رد پای این وسیله اعجاب انگیز آنقدر در همه جای زندگی ما قرن 21 ی ها دیده می شود که عده ای آن را مخل جدی حریم خصوصی می دانند. در عین حال جالب است که چگونه دست این ابزار قدرتمند از متحول کردن دموکراسی قرن 21 امی کوتاه مانده. قابل تامل است که چگونه ما انسان های قرن 21 می همچنان درگیر تعامل با نهادهای دموکراتیکی هستیم که طراحی قرن نوزدهمی هستند و پایه و اساسشان فناوری اطلاعات قرن پانزدهمی است.
شاید شکی نباشد که بهترین سیستم دموکراتیک برای قرن های گذشته که درگیر فواصل طولانی، فقدان ساز و کار های تشریک اطلاعات و کمبود سواد کلی جامعه بودند، به اجبار سیستمی بود که تعدادی محدود برای تعداد کثیری تصمیم بگیرند که این اکثریت ان اقلیت را در دوره های منظم و چند ساله و از طریق صندوق رای انتخاب کنند. به خاطر داشته باشیم که هزینه های مشارکت در یک چنین سیستمی به شدت بالاست. از طرفی یا جیب پر می خواهد و دفترچه تلفنی پر از اسم های دهن پرکن یا پوتین آهنین و اراده راستین و وقف تمام زندگی برای سیاست. سیاستی که زبانی نیز به شدت پیچیده و رمزی دارد.زبانی که اختراع وکلا و وزرا برای وکلا و وزراست.
برایند این سیستم در نهایت انتخاب نمایندگانی توسط و برای ماست که خود ما که ریشه و اساس قدرت آنها هستیم کوچکترین دخالت معنی داری، به جز انتخاب هر 4 ساله آنها با رای مخفی، در اینکه آنها چگونه تصمیمات سیاسی خود را می گیرند نداریم. جالب است که چطور در دنیایی که در آن می شود در هر لحظه ای با هر کسی در هر فاصله ای ارتباط برقرار کرد من هنوز برای ابراز عقیده و یا نقدم می بایست کارم را تعطیل و مسافرتی طولانی تا بهارستان را به تن بخرم و ساعتها پشت در نماینده ام منتظر بمانم که آیا او را ببینم و یا آیا نبینم! اگر ما قرن 21 ها امروزه, بیش از هر دوره دیگر تاریخی، می توانیم خواست ها و دغدغه هایمان را بیان کنیم پس چرا نباید بتوانیم مهمترین خواست های خود را یعنی خواست های اجتماعی و سیاسی خود را به راحتی از طریق نمایندگانمان به اجرا درآوریم؟
سیستم های سیاسی ما که بیش از 200 سال است تغییر نکرده از ما انتظار دارد که همچنان مشارکانی منفعل در یک منولوگ سیاسی که فقط چهار سالی یک بار در یک روز شکل دیالوگ به خود می گیرد باقی بمانیم. مگر غیر از این است که میوه این درخت یا سکوت است یا پارازیت؟
آیا اگر من یک روز کاری که در آن با تمام وجود برای تامین مایحتاج زندگی ام زحمت می کشم را تعطیل نکنم و در ترافیک طاقت فرسای تهران(با فرض اینکه در بهترین حالت ممکن من ساکن پایتخت باشم) تا میدان بهارستان سفر نکنم، تفسیر سکوت سیاسی من است؟ آیا پرداخت نکردن این هزینه مشارکت به معنای اصل بی تفاوت من به عنوان یک شهروند است؟
من بی تفاوت نیستم، از تعهد نمی ترسم. من یک مسلمانم و سیاست من دیانت من و دیانت من سیاست من است.
من شور دارم, شوق دارم، شعور دارم، قلب تپنده ای برای دین و دیارم دارم و بالقوه دارم و در انتظار جرقه ای هستم برای بالفعل شدن.
از سکوت تحمیلی که بگذریم پیامد این سیستم پارازیت است. دور از ذهن نیست که چرا تضاد, برخورد و کشمکش در سیستمی که از ظرفیت دیالوگ برخوردار نیست، اجتناب نا پذیر باشد. سیستمی که ما را منفعل می کند عرصه را برای سوداگران و منافع محوران آماده می کند تا به ظاهر بر طبل مطلبات شهروندی بکوبند و به واقع تنها به دنبال به ثمر رساندن برنامه های شخصی خود باشند. این فرایند یک جانبه من شهروند را مجبور می کند کهبعد از سکوت و به جای مکالمه ای سازنده داد و فریاد کنم و پارازیت ایجاد کنم. در همه دموکراسی ها اعم از ایالات متحده، یونان، اسپانیا، ایتالیا، و همین ایران خودمان شکی در دسترسی دوره ای به صندوق رای نیست. اما همچنان هراز چندگاهی هم دنیایی های من به خیابان ها می ریزند و وال استریت را اشغال می کنند، پارلمان یونان را غرق می کنند و یا در میدان پیورتا دل سو(puerte del sol) مادرید فریاد"دموکراسی واقعی" سر می دهند .دموکراسی نه فقط 4 سال یکبار رای دادن است و نه قشون کشی در کوچه و بازار . اساس دموکراسی تعامل است و گفتگو و یا به عبارتی دیالوگ. بدون آن ما یا ساکتیم یا بی حوصله و احساساتی فریاد می زنیم.
حال سوال این است که آیا می توان با بهره گیری از قابلت های قرن تکنولوژی برای تحویل و توسعه اساسی ترن نهاد بشری فکری کرد؟
این سوالی بود که پیامانسیتی (Pia Mancini) جوان فعال آرژانتینی را بر آن داشت تا راه حلی امروزی برایاین مشکل دیرینه پیدا کند.پیا نرم افزار ی را طراحی کرد به نام دموکراسی اواس (Democracy OS) که نقش پل ارتباطی دائمی را بازی کند میان نمایندگان انتخابی مردم و خود انتخاب کنندگان آنها یعنی مردم!
DOS نرم افزاری بسیار ساده و کار پسند است. سه قابلیت اصلی دارد: طرح موضوع برای کنگره، شرح موضوع های مورد بحث در کنگره به زبان ساده و مهمتر از همه آنها رای دادن. قابلیت نصب بروی تلفن های هوشمند را دارد و از همه مهمتر یک Application منبع باز است که اجازه می دهد هر حزب و سازمان سیاسی از آن بدون هزینه بهره ببرد . بنیان DOSآگاه سازی و اطلاع رسانی عمومی در وحله اول و ایجاد درگیری سیاسی میان شهروندان است.
اطلاعات در مورد پروژه های مطرح در کنگره را گروهی داوطلب از زبان وکلایی وزرایی رمز گشایی می کنند و در اختیار عموم برای به بحث گذاشتن قرار می دهند. سپس کاربران بعد از مشارکت در این بحث تصمیم می گیرند که رای خود را در هر مورد خاص چکونه اتخاذ نمایند .DOS اجازه انتقال حق رای را برای مواقعی که کاربر احساس کند از اطلاعات کافی برای رای دادن برخوردار نیست ، نیز میدهد.
پیا (PIA) باهوش تر از آن بود که فکر کند تغییر و تحول اجتماعی فقط از طریق تکثیر و باز نشر اطلاعات به دست می آید. او می دانست که دسترسی معنادار و آسان به اطلاعات برای برقراری دیالوگ شرطی لازم است اما به هیچ وجه کافی نیست. دموکراسی فقط تلنبار کردن ایده های مختلف روی هم نیست بلکه فرآیندی پیچیده است که با بهره گیری از مجموعه تعاملاتی سالم و Robust بین اقشار جامعه منجر به پیشرفت و توسعه می شود. اما این دیالوگ به هیچ وجه یک طرفه نیست.پیا و دوستانش بدون شک می خواستند سر میز سیاست نقش بازی کنند اما آیا صاحبان میز هم مشتاق این امر بودند؟
پیا پوتین آهنین به پا کرده و به دنبال احزاب مختلف رفت و همانطور که حدس می زنید از دفاتر آن احزاب با احترام به دنبال نخود سیاه فرستاده شد! پیا فهمید که چالش اصلی چالشی تکنولوژیک و ابزای نیست بلکه چالشی است عمیق تر و طاقت فرسا تر: چالشی فرهنگی. مگر آسان است که سیستمی چند صد ساله را فقط با یک نرم افزار و براحتی متحول کرد؟
اما این جوانان آژانتینی سر سخت تر از آن بودند که با «نه» شنیدن دلسرد شوند. آنها حزبی به راه انداختند به نام Net Party با وعده ای ساده و مشخص : نماینده نت پارتی تمام رای های خودر را براساس DOS خواهد داد. باز هم همانطور که حدس می زنید آنها در انتخابات پیروز نشدند اما شاید حدس نمی زدید که به جایگاه دوم دست پیدا کردند در حالی که فقط دو ماه از تشکیل حذبشان می گذشت ! تفسیر من از این اتفاق چیزی نیست جز اشتیاق مردم برای پر کردن خلا میان انتخاب نماینده و نمایندگی واقعی . اگر چه شکست مقطعی نت پارتی برای برخی نشان از خوش خیالی و ساده لوحی پیا و دوستانش دارد اما برای بعضی دیگر همچون من این جریان ندایی تازه است برای شروع تحولی که مدت هاست دنیای سیاست محتاج آن است.
این ندا در آرژانتین طنین انداز شده و مرا بر این داشت که طرح ایده ای کنم برای مملکت خودم که میزان انقلابی که برادران و خواهرانم برای ان خون داده اند, رای ملت است. شاید من را مثل پیا ساده لوح و خوش خیال تصور کنید اگر بگویم که چرا در ایران این طرح را پیاده نکنیم؟!
آرژانتین با 5۵.۸ درصد جمعیت متصل به اینترنت در رتبه 72 دسترسی به وب در جهان قراردارد در حالی که ایران تنها با 26% جمعیت متصل در رتبه 132 قراردارد. شاید در نگاه اول ساختن پلی برای فقط 26 درصد جمعیت عقلانی نباشد و حتی شاید هم تبعیض امیز به نظر برسد اما به یاد داشته باشیم که این پل تکنولوژیک جایگزین سیستم قبلی نیست بلکه در نقش مکملی بازی کند که شاید روزی بتواند با توجه به قابلت هایش جایگزین سیستم قدیمی شود. از طرف دیگر شاید بگویید که حتی با فرض دسترسی 100 درصد مردم به اینترنت و این نرم افزار, آیا این نرم افزار، دموکراسی را به معنی لغوی آن یعنی «حکومت اکثریت» تقلیل نمی دهد؟ نیمه پر لیوان به من می گوید که دموکراسی ما نوعی خاص و منحصر به فرد است. نوعی که در آن ما با ایمان به «میزان رای ملت است»، آزاد به گفتگو و ابراز عقیده هستیم و اگر هم درگیر احساسات روزمره شویم و تصمیمی اشتباه بگیریم، همچنان در زیر سایه ولایت فقیهی خواهیم بود که با دل و جان و تمام وجود مراقب خواهد بود که ما از چارچوب های ایرانیت و اسلامیت مان خارج نشویم.
شاید وقت آن رسیده که به مجلسیهایمان بگوییم که رای ما فقط یک کاغذ باطول عمر یک روز نیست بلکه قراردادی است که ما خود را به اندازه شما به آن متعهد می دانیم. قرارداد نمایندگی ای که شما را بر پشت میزتان نشانده جانش را از حرکت و تصمیم جمعی ما می گیرد و روحش را از ایمان ما به ایرانمان. مدتهاست که وقت آن رسیده که این انفعال اجباری به مشارکتی پویا تبدیل شود. شکی نیست که دستاوردهای دنیای امروز این تغییر را ممکن می کند اما باید بدانیم که ریشه های سر سخت قدرت بدون نظارت مردمی ، آن را غیر محتمل می نمایاند.
اگر برای پیا و دوستانش تاثیرگذاری سیاسی یک دغدغه اجتماعی است که برای آن سرسختانه می جنگند که برای ما نه تنها اجتماعی بلکه دینی و شرعی نیز هست.
پس چرا نشسته ایم؟!
* دکترای حقوق از دانشگاه تورنتو کانادا
نظرات کاربران