ما اسفند 91 نامزد مورد نظر خود را انتخاب و اعلام کرده بودیم. شورای هماهنگی اطلاعیه داد که کاندیدای ما خاتمی است. جلوتر که آمدیم دیدیم شرایط حضور آقای خاتمی فراهم نیست. در مرحله بعدی به این رسیدیم که از آقای هاشمی رفسنجانی حمایت کنیم. آنجا بحث پیش آمد که اگر آقای هاشمی هم مانند آقای خاتمی نیاید یا مانع حضورش شوند، تکلیف چیست؟ گفتیم میرویم سراغ آقای ناطقنوری. در آن زمان هنوز بحث آقای عارف و آقای روحانی به صورت جدی مطرح نبود. در آن شرایط رفتن به سمت ناطق نوری خیلی برای ما مفیدتر بود تا اعلام کنیم یا خاتمی یا هیچ کس.
وقتی برای ائتلاف خدمتشان(ناطق) رسیدیم فرمودند: «من کمک میکنم و هر کار از دستم بر بیاید انجام میدهم. شما تلاش کنید به یک نظر برسید.» وقتی دستمان از آقای ناطق نوری کوتاه شد، میان 8 کاندیدا به غربالگری پرداختیم. این که چه کسی به خواستههای ما و شعارهای اصلاحات نزدیکتر است. در بین 8 نفر آقای عارف به اصلاحطلبان و شعارهای اصلاحات نزدیکتر بود. وقتی جلوتر آمدیم با رصد فضای انتخابات و ارزیابی استانی به این جمع بندی رسیدیم که امکان رأی آوردن آقای روحانی از آقای عارف قدری بیشتر است. یا باید آقای عارف را با توجه به نمره اصلاحطلبی انتخاب میکردیم با این احتمال که شکست میخورد؛ یا درجه ریسک را پایین آورده و آقای روحانی را انتخاب میکردیم. البته اگر آقای روحانی و آقای عارف نبودند باز هم اصلاحطلبان به بنبست نمیرسیدند.
هر چند تا امروز این مسأله رسانهای نشده اما این موضوع در جلسات ما مطرح میشد. چند روز مانده به انتخابات ما ارزیابیهایی در استانها انجام دادیم که نشان میداد آقای قالیباف رأی اول را دارد. بعد از وی آقای جلیلی قرار داشت. با نزدیک شدن به روزهای پایانی تبلیغات جلیلی قدری عقبتر افتاد و آقای ولایتی پیشتر آمد. باید توجه کرد چه ما میخواستیم، چه نمیخواستیم به هر حال یک نفر بهعنوان رئیس جمهوری انتخاب میشد. نظر آقای خاتمی و شورای مشورتی را نمیدانم اما نظر طیفی از اصلاحطلبان از جمله بنده این بود که اگر انتخابات دو مرحلهای بشود و آقای عارف و آقای روحانی حذف شوند در دور دوم رقابت بین آقایان جلیلی و قالیباف باشد، باید از قالیباف حمایت کنیم و اگر آقای جلیلی و ولایتی برای دور دوم بمانند از دکتر ولایتی حمایت میکنیم.
نظرات کاربران