به گزارش آفتاب جنوب ،
در سال هاي دور، آمار بالاي مردودي در دوره دبيرستان، تصميم گيرندگانِ آموزش کشور را به فکر راه اندازي هنرستان هاي کاردانش انداخت. اين هنرستان ها ميخواهند با تکيه بر درس هاي کارگاهي- حتي بيشتر از هنرستان هاي فني و حرفه اي – دانش آموزان را تبديل به کارگران حرفه اي و آماده ي کار کنند. در اين رشته از حجم درس هاي نظري تا حد امکان کاسته شده و به جز درسهاي کلاسيکِ فارسي و بينش، بقيه متون نظري اين رشته نيز مانند درس هاي کارگاهي، رابطه مستقيم با بازار کار دارند. قانون کار و کارآفريني درس هاي عمومي بين تمام شاخه هاي کاردانش هستند.
به گزارش ابتکار، هنرستان هاي کاردانش با تکيه بر جذب دانش آموزانِ داراي پايين ترين معدل در سال اول دبيرستان هدف ديگري نيز داشتند: پايين آوردن آمار مردودي در مقاطع بالاتر. انتقال دانش آموزان با معدل پايين به هنرستان و پيشگيري از ورود آنها به رشته هاي نظري باعث ميشد از آمار مردوي کلاس ها در سال هاي بعدي کاسته شود. مرحله تعيين رشته نوعي غربال دانش آموزان است. معدل هاي بالا راهي رشته هاي رياضي و تجربي ميشوند، گروه بعد راهي رشته هاي انساني ميشوند و بقيه به جز در مواردي که پاي علاقه در ميان است، راهي هنرستان هاي فني و حرفه اي و کاردانش ميشوند.
مشخص نيست به چه علت دبيرستان ها به دو دسته کاردانش و فني حرفه اي تقسيم بندي شدند. تنها تفاوت کاردانش با فني و حرفه اي تعداد واحد هاي هر شاخه است. سيستم استعداد سنجي مدارس کشور در دوره راهنمايي و اول دبيرستان نميتواند معيار مطمئني براي ضريب هوشي افراد باشد. افراد مستعد از نظر اين دستگاه کساني هستند که حافظه اي قوي دارند و هر کس نتواند به روشي که مدرسه ها تشخيص ميدهند هوش خود را ثابت کند بايد راهي هنرستان ها شود. طبق گفته مدير يکي از هنرستان ها بيش از هشتاد درصد دانش آموزان به اجبار راهي مدارس کاردانش ميشوند، يعني رشته ديگري نميتوانند ثبت نام کنند و بيست درصد ديگر هم با اين تصور که کار ياد خواهند گرفت در اين مدرسه ها ثبت نام ميکنند.
نتيجه مشخص است: آمار بالاي ترک تحصيل. تعدادي از کلاس هاي اين مدرسه در سال سوم هنرستان به نصف تقليل پيدا کرده اند. هادي.ب دانش آموز سال سوم شاخه "صوت و تصوير” يکي از هنرستان هاي استان تهران است. او درباره چگونگي انتخاب رشته ميگويد:«مثل اغلب بچه ها من هم سال اول دبيرستان تعداد زيادي تجديد داشتم. يک ماه مدرسه نرفتم (مدرسه اطلاعي به خانواده ام نميداد و کسي نميدانست من تمام بعد از ظهر را براي خودم ميگردم) به اين خاطر از درس ها عقب ماندم و مجبور شدم به هنرستان بيايم. سال اول ما بيست و دو نفر بوديم، امسال با چهارده نفر شروع کرديم هنوز ترم اول تمام نشده و تعدادمان به نه نفر رسيده است.»
هادي درباره علت ترک تحصيل کرده ها ميگويد: «بچه ها فکر ميکنند اينجا قرار است کار ياد بگيرند، اما خيلي کم کار عملي انجام ميدهيم. خيلي ها ميبينند که کاري ياد نميگيرند ميروند دنبال کار تا عقب نمانند.»شاخه هاي رشته کاردانش بسيار متنوع هستند و اسم هاي جالبي دارند: از حسابداري و نقاشي و کفاشي گرفته تا زنبورداري و گل دوزي. به نظر هيجان انگيز ميآيند. به نظر مي آيد هنرستان کاردانش جايي دور از فضاي خشک مدارس نظري باشد، جايي که نه تخته سياه بلکه کارگاه محل ياد گرفتن است. خروجي رشته هايي مانند برق صنعتي و کامپيوتر جالب تر از رشته هاي ديگر است و اين گروه در پيدا کردن شغل متناسب با نوع ديپلم خود کمتر به مشکل بر ميخورند. ظرفيت اين رشته ها خيلي زود پر ميشود و دانش آموزان با تصميم مسئولان مدرسه راهي رشته هاي ديگر ميشوند.
آقاي اکبري مدير يکي از هنرستان هاي کاردانش استان تهران درباره آمار ترک تحصيل در مدارس کاردانش ميگويد:از وقتي که مردودي سال اول دبيرستان برداشته شد، آمار ترک تحصيل هم بالا رفته است. وجود مردودي باعث ميشد دانش آموز پايه اول را دوباره طي کند. با حذف مردودي دانش آموز بلافاصله به هنرستان فرستاده ميشود. تعدادي از دانش آموزان بعد از مردودي در سال اول ترک تحصيل ميکردند اما حالا ميتوانند يک پايه بالاتر بيايند و بعد ترک تحصيل کنند. به طور متوسط در هر ترم از هر کلاس سه نفر ترک تحصيل ميکنند.» وي درباره تصور اشتباه دانش آموزان درباره شکل مدارس کاردانش و اين پيش فرض که تمام درس ها کارگاهي خواهد بود، ميگويد: «مشاوران مدارس در دبيرستان متاسفانه اطلاعات کافي ندارند و همين مسئله باعث ذهنيت اشتباه دانش آموزان ميشود. حدود هشتاد درصد دانش آموزان ما به اجبار به اين مدارس ميآيند. اينجا در کنار درس هاي کارگاهي درس هاي عمومي، مباني الکتريسيته، مباني راديو و درس هايي از اين قبيل وجود دارد که بايد خوانده شود. البته رياضي و فيزيک کساني که وارد مدرسه کاردانش ميشوند خيلي ضعيف است و همين يکي از تناقض هاي اصلي اين رشته است.»
انتخاب شاخه تحصيلي کاردانش براي هر مدرسه، از بين صد ها شاخه تعريف شده، کاري است که در اداره هاي کل صورت ميگيرد و مناطق يا مدير مدرسه نقشي در آن ندارند. جالب اينکه عموما در هر منطقه، مدارس کاردانش، شاخه هاي ثابتي را در ليست خود دارند و دست دانش آموز براي انتخاب شاخه بسته است. انتخاب اين رشته ها هم چندان تناسبي با نياز هاي آن منطقه از نظر مشاغل رايج در آنها ندارد. به عنوان نمونه در مناطق جنوب استان تهران که مهترين صنعت آن، صنايع چوب و مبل سازي است، چنين رشته اي در مدارس کاردانش اين مناطق وجود ندارد. مسئول مقطع کاردانش اداره آموزش و پرورش يکي از مناطق تهران، درباره تنوع شاخه ها و نوع انتخاب آن براي هر مدرسه ميگويد: «ما ميتوانيم پيشنهاد بدهيم که فلان شاخه در منطقه ما مورد استقبال نيست و شاخه ديگري نياز هست. مثلا اينجا کسي از رشته نقاشي استقبال نميکند و رشته هايي مانند مکانيک خوردو يا چوب ميتواند تعداد زيادي از دانش آموزان را به خود جذب و روانه بازار کار کند. نقش ما در حد پيشنهاد است و تاثيري هم ندارد. اداره کل است که تصميم گيرنده است.»
نظرات کاربران