به گزارش آفتاب جنوب،یکی از بنیادیترین اعتقادات مسلمانان حجاب است. از نظر قران حجاب دارای معنای خاصی می باشد. قبل از اینکه وارد هرگونه تعریفی از حجاب شویم نیاز است فلسفه حجاب وکیفیت آن رابشناسیم وفرق آن را با عفاف بدانیم.
در ادامه باید بیان کنیم حجاب زن یک امر فطری است.درمورد عفاف نظرییات مختلفی مخصوصا از دیدگاه پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) و امام خمینی(قدس سره) آمده است که در آنها فواید عفاف ومراتب وآثار بی عفتی و…بیان شده است درآخر لازم است متذکر شویم مسله حجاب تنها در اسلام مطرح نشده بلکه درادیان غیراسلامی وحتی در ایران قبل از آمدن اسلام حجاب به عنوان یگ مسئله مهم مطرح بوده است. وسعی بر آن است دراین مقاله مختصری ازآن بیان شود.
عفاف از دیدگاه امام خمینی(ره): امام خمینی طی سفارش های متعدد درباره عفاف می فرمایند :« بانوان محترم اسلام ثابت کردند که در دژ محکم عفت و عصمت هستند وجوانان صحیح و نیرومند و دختران عفیف و متعهد ،به کشور تسلیم خواهند کرد وهیچ گاه در آن راهنمائی که قدرتهای بزرگ برای تباه کردن کشور ، پیش پای آنها گذاشته بودند، نخواهند رفت(۱۶)« زنها باید درمیدان زهد و تقوا وعفاف و تحصیل و مجاهده و دفاع از اسلام،از حضرت زهرا تبعیت کنند.(۱۷) »« وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و روسای جمهور مابعد و شورای نگهبان و شورای قضائی و دولت ، در هرزمان، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور، منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پدران می شود از نظر اسلام و عقل، محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و کشور ، حرام است و برهمه ما و همه مسلمانان،جلوگیری از آن واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود.»
درفرهنگ مسلمانان یکی از اساسی ترین اعتقادات مساله حجاب وپوشش زنان است.حجاب به معنای پوششی که زن را از دنیای مرد جدا می کند طبق یک وظیفه اسلامی وبه عنوان یک دستور دینی بر مسلمانان واجب شده ومسلمانان هم به عنوان یک آن را انجام می دهند .اماایا تاکنون با خود فکر کرده ایم که حجاب برای چه واجب شده؟آیا تاکنون به غیر از جنبه تعبدی ان واینکه ما مسلمانیم ومسلمان باید احکام را بدون چون و چرا قبول کنند فکر کرده ایم؟اگر هر انسان عاقلی با خود کمی فکر وتجزیه وتحلیل کند به این مطلب اذعان می کند که حجاب جدای از دین برای سلامت روحی وجسمی وفکری بشر یک امر الزامی است.و دلیل واضح بر این مطلب مطرح بودن حجاب در تمامی ادیان حتی قبل از ظهور اسلام و مخصوصا ادیان غیر اسلامی وخصوصا جوامع غیر دینی است.
سعی ما دراین مختصر این است که معنای حجاب وعفاف واینکه تنها مختص به اسلام نیست را برای شما روشن کنیم. (واژگان کلیدی) :حجاب.عفاف. جلباب.بی عفتی.زنان. حجاب غیر اسلامی.حجاب ایرانی. مفهوم کلمه حجاب (پوشش)حجاب: در پرده کردن، حجب، بازداشتن از در آمدن (از منتهی الارب).«دهار» و «زوزنی» به معنی روگیری، عفاف، شرم کردن، حیا:مرا به عرض تمنا حجاب نگذارد وگر خموش شوم اضطراب نگذارد ،لغت حجاب به معنی جدایی، پوششی است که زن را از دنیای مرد، جدا میکند.
در مفهوم دیگر، حجاب، حدفاصل بین برگزیده و لعن شده و نیز به معنی جوهر مادی در معراج عرفانی به کار میرود:تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز«حجاب» به مفهومی دیگر: حد نهایی جدایی مذهبی – اجتماعی که شمول روحی این جهان میباشد، به کار رفته است. گاه به معنای ایستای خود، جنبه دیالکتیک دارد، یعنی مبادله یا برخورد که تغییرات یک وضع را شامل میشود.اما مفهوم اخص آن، پوششی است که در اطراف یک زن یا یک شیء قرار میگیرد تا او را کاملاً از دیدگاه عموم محفوظ دارد. مفهوم قرآنی حجاب: در قرآن کریم، هفت بار واژه «حجاب» بکار رفته است و با در نظر گرفتن آیات قرآنی میتوان فهمید حجاب در قرآن به طور اخص به معنای جدایی و پرده به کار رفته است. اما معنایی که امروزه از آن استنباط میشود، معنای تحول یافتهای از واژه قرآنی آن میباشد.
به عبارت دیگر کلمه حجاب تغییر کرده و به جای کلمه یستر و ستر، به معنای پوشش و پوشاندن به کار رفته است.هدف اسلام از پوشش زنان در واقع حفاظت آنها از نگاه شهوتزای مردان و بسیاری مسائل دیگر روانی و اخلاقی میباشد که آیات قرآن و احادیث و فتوای مراجع و مجتهدان بزرگ، گواه این منظور است. سوره اعراف آیه ۴۶: و بینهما حجاب و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسمیهم و نادوا اصحاب الجنه ان یدخلوها و هم یملمعون.« میان بهشتیان و دوزخیان حائلی است و بر بالای آن مردمی هستند که همه خلایق را به سیما و رخسارشان میشناسند.و اهل بهشت را ندا دهند که سلام بر شما، اینان به بهشت در نیامدهاند اما طمع آن را دارند.»
معنای حجاب در این آیه روشن است و آن ساتری است که بین دو چیز حائل شود، و «اعراف» به معنای قسمتهای بالای پرده و تلهای شنی، و «عرف» بمعنی یال و قسمت بالای هر چیز است.معلوم میشود که برای این کلمه به هر معنا که استعمال میشود، معنای بلندی در آن است و از اینکه حجاب را قبل از اعراف ذکر کرده و همچنین از اینکه فرموده: اهل اعراف مشرف بر جمیع مردم از بهشتیان و دوزخیانند، معلوم میشود، مراد از اعراف قسمتهای بالای حجاب است که حایل بین دوزخ و بهشت است، بطوریکه اعرافیان از آنجا، هم دوزخیان را میبینند و هم بهشتیان را. قرآن مجید در سوره مریم آیه ۱۷ میفرماید: فاتخذت من دونهم حجاباً فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشر سوِیّا.«در مقابل آنان پردهای آویخت، پس ما روح خود را نزد او فرستادیم که بصورت انسانی تمام عیار بر او مجسم گشت.» در واقع حجاب به معنای هر چیزی است که چیزی را از غیر خدا بپوشاند و از این کلمه چنین بر میآید که گویا «مریم» خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قبلش فارغ تر برای اعتکاف و عبادت باشد. سوره الاسراء آیه ۴۵: و اذا قرات القرآن جعلنا بینک و بین الذین لایؤمنون بالاخره حجاباً مستوراً.«چون قرآن را میخوانی، مامیان تو و میان کسانی که به روز جز ایمان نمیآورند، حجابی ساتر قرار میدهیم.»
ظاهراً اینکه حجاب را با صفت مستور توصیف نموده، میرساند که حجاب مزبور حجابی است که به چشم نميآید، بر خلاف سایر حجابهای معمولی، که با آن چیزی را با چیز دیگر پنهان میکنند. و معلوم میشود که این حجاب معنوی است که خداوند میان رسول خدا(ص)، از این جهت که خواننده قرآن و حامل آنست، و میان مشرکین که ایمان به روز جزا ندارند افکنده و او را از ایشان پنهان نموده و در نتیجه نمیتوانستند حقیقت آنچه از معارف قرآن نزد وی است، بفهمند و بدان ایمان آورند و یا اذعان کنند که او به راستی فرستاده خداست، که به حق به سوی ایشان فرستاده شده است.
سوره احزاب آیه ۵۳: یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم الی طعام غیر ناظرین اناه و لکن اذا عیتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا و لا مستأنسین لحدیث ان ذالکم کان یؤذی النبی فیستحیی منکم و الله لا یستحیی من الحق و اذا سألتموهن متاعاً فسئلوهن من وراء حجاب ذالکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن و ما کان لکم أن تؤذوا رسول الله و لا ان تنکحوا ازواجه من بعده ابداً أنّ ذلکم کان عند الله عظیماً. و اما کلمه حجاب در این آیه معنایش این است که اگر بخاطر حاجتیکه برایتان پیش آمده، ناگزیر شدید با یکی از همسران پیامبر صحبتی بکنید، از پس پرده صحبت کنید، این جمله مصلحت حکم نامبرده را بیان میکند، و میفرماید: برای اینکه وقتی از پشت پرده برای ایشان صحبت کنید دلهایتان دچار وسوسه نمیشود، و در نتیجه این رویه، دلهایتان را پاکتر نگه میدارد. سوره (ص) آیه ۳۱: فقال ابی احببت حب الخیر عن ذکر ربی حتی تورات بالحجاب.
در این آیه (حتی حجاب) ضمیر در «تورات» به طوری که گفتهاند به کلمه شمس بر میگردد و مرا به تواری خورشید، غروب کردن و پنهان شدن در پشت پرده افق است. پس حاصل معنای آیه این است که من آنقدر به اسب علاقهمندم که وقتی اسبان را بر من عرضه کردند، نماز از یادم رفت، تا وقتش فوت شد و خورشید غروب کرد.
سوره فصلت آیه ۵: وقالوا قلوبنا فی اکنه مما تدعونا الیه و فی آذاننا و قرٌ و من بیننا و بینک حجاب فاعمل اننا عاملون. منظور این است که بین ما و تو حجابی و حائلی زده شده است، که نمیگذارد ما و تو ، یکجا و بر سر یک مسئله جمع شویم. تو بر دین خودت عمل کن و ما هم بر طبق دین خود عمل خواهیم کرد. سوره شوری آیه ۵۱: و ما کان لبشر ان یکلمه الله و حیا او من وراء حجاب در این آیه سخن گفتن خدا با بندگانش به یکی از سه طریق است، اول به وسیله وحی، دوم پس پرده حجاب و سوم بوسیله فرستادن رسول، که به اذن خود، هر چه بخواهد به او وحی میکند.در این هفت آیه همه جا حجاب، به معنی پرده و مانع به کار رفته است و مفهومی که امروزه از آن استنباط میشود، معنای تحول یافتهای از واژه قرآنی آن میباشد.
به عبارت دیگر کلمه حجاب تغییر کرده و از مفهوم قرآنی خود اندکی دور گردیده و به کلمه ستروستر، به معنی پوشش و پوشاندن بکار رفته است. البته بهتر بود کلمه ستر را به کار میبردند چون کلمه حجاب بیشتر به معنی پرده میباشد، از این رو غیر مسلمانان فکر میکردند چون زن مسلمان با حجاب شده پس باید پشت پرده و در خانه بماند، در حالیکه معلوم است هدف اسلام از پوشش زنان در واقع حفاظت آنان است.چنانکه در آیات سورههای نور و احزاب و سایر آیاتی که راجع به پوشش زن بحث شده، محدوده رابطه زن و مرد بدون به کار بردن کلمه حجاب به ما نشان میدهد.
تنها آیهای که کلمه حجاب در آن بکار رفته، همان آیه ۵۱ سوره نور است که در آن همسران پیامبر خدا به نام « امهات المؤمنین» یاد گردیده است. اسلام میخواسته «امهات مؤمنین» که خواه و ناخواه احترام زیادی در میان مردم داشتهاند، در گیر مسائل سیاسی و اجتماعی نگردند.فلسفه حجاب زن، این موجود ظریف، مظهر جهان خلقت است و اسلام میخواهد این گوهر گرانبها در گنجینه حجاب، مستور باشد تا از آفات هوسها مصون بماند.
از طرفی حجاب، نوعی ارزش و احترام برای زنان به دنبال میآورد تا نا محرمان هوسران، آنها را به دیده حیوانی ننگرند.«حجاب برای این است که زنان، شناخته نشوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند»(۱)در مخزن شرف، گهری چون حجاب نیست شمشیر دیده را سپری جز حجاب نیستزن تا زمانی که در غنچه حجاب است، هیچ کس هوس چیدن آن را نمیکند. اما همین که حجاب کنار رفت و این غنچه باز شد، آن را خواهند چید و پس از چند روز که پرپر و پژمرده شد به کناری خواند افکند. کیفیت حجاب : پوشش واقعی پوششی است که بدن انسان را از نامحرمان بپوشاند و نازک و بدن نما نباشد .علی (ع) فرمود : « عَلیکُم بِالصَّفیقِ مِنََ الثِیابِ فَاِنَّ مَنْ رَقَّ توبُهُ رَقَّ دینُه (۲)»از لباس نازک بپرهیزید زیرا کسی لباسش نازک است ایمانش هم ضعیف و کم رنگ است .
حجاب باید همراه با حجب و حیا باشد . بسیاری از خانمها پوشش ظاهری شان کامل است اما نحوة پوشیدن و رفتار و راه رفتن آنها به گونه ای است که جلف و سبک می نماید و جلب توجه می کند و در شأن یک خانم با حجاب نیست . باید حجاب ظاهر و باطن همراه باشد .همواره باید توجه داشت انتقال ارزشها از اوان کودکی آغاز می شود .برای اینکه انسان بتواند از نامحرمان و گناهان محفوظ ماند باید خود را در لباس و حفاظ تقوا قرار دهد و برای اینکه دامن زنان از بی عفتی پاک باشد لازم است خود را در حفاظ و حجاب و عفاف قرار دهند .
معنی عفاف : عفت، یعنی نگاه داشتن نفس از چیزهایی که حرام است یا انجام آن شایسته نیست.شهید مطهری در تعریف عفاف می فرماید: « عفت ، حالتی نفسانی است به معنی رام بودن قوه ی شهوانی تحت حکومت عقل و ایمان؛ تحت تأثیر قوه شهوانی نبودن(۳)»حضرت علی درباره حقیقت عفت می فرماید:الصبر علی الشهوه عفه. عفت مقاومت در برابر شهوتها است.همچنین در روایت دیگری می فرماید : العفاف زهاده(۴)عفت، بی رغبتی نسبت به خواسته های نفسانی است.و اما عفیف به کسی گفته می شود که در برابر خواسته های نفسانی، ازجمله، کششهای جنسی، مقاومت نموده، خود را حفظ نماید .
فرق عفاف و حجاب : مساله اصلی و بنیادین عفت است. عفت فراتر و برتر از حجاب است .حجاب ، همان پوشش ویژه وعفت، یک خصلت و بینش و منش است . حجاب، پوششی بیرونی است؛ ولی عفت، هم پوشش بیرونی و هم پوشش درونی است.حجاب می تواند ریایی، تحصیلی، ظاهری و یاغیره اختیاری باشد؛ ولی عفت، یک خصلت و ارزش اختیاری است. عفت نمودهای گوناگونی دارد؛ ازجمله: عفت درنگاه، عفت در سخن، عفت در شهوت و … ممکن است کسی حجاب مناسب داشته باشد ولی عفت در نگاه، سخن گفتن و یا امور جنسی نداشته باشد که این خودنمونه حجاب بدون عفت است، بنابراین برای سالم سازی جامعه به دنبال عفت عمومی باشیم تا حجاب آگاهانه گسترش یابد .
قرآن وعفاف : قرآن، از این ارزش انسانی و اسلامی با واژه هایی چون عفاف، احصان و حصور، با عظمت یاد نموده، یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را پاکدامنی و عفاف می داند؛ والذینهم لفروجهم حافظون(۵)آنان (مومنین ) کسانی هستند که خویشتن را از بی عفتی حفظ می کنند .در اهمیت عفاف همین بس که خداوند در قرآن، سوره ای به نام « سوره نور» به بیان لزوم عفاف اختصاص داده و شیوه های رسیدن به آن و مبارزه با آلودگی های جنسی را بیان فرموده است.
قرآن در بیان مهیج ترین ماجراهای تاریخی، چون داستان حضرت یوسف (ع) جانب عفاف را رعایت نموده است . به بیان دیگر باید گفت : قرآن کتاب عفاف است و برنامه ای برای کسانی که بخواهند این راه سعادت بخش را در پیش گیرند .حجاب زن یک امر فطری است :گذشته از دلایل عقلی و نقلی که در دست است،ممکن است گفته شود حجاب برای زن از آغاز خلقت یک امر طبیعی و فطری به شمار می رفته است. ابن عباس می گوید(۶)آدم علیه السلام پس از یک توقف کوتاه در بهشت که نصف روز از روزهای آخرت بود به کوه نوذ در کشور هنرو حوا به جده پیاده شدند، برهنه و عریان بودند خداوند امر کرد یکی از هشت جفت قوچی که از بهشت به ایشان عطا کرده بود ذبح کنند سپس حوا پشم آن را رشت،با دست یاری آدم (ع) از تابیده های آن یک جامه بلند برای آدم و یک پیراهن و روسری جهت حوا بافته شد. بدین وسیله بدن انسانهای نخستین پوشیده گردید و از برهنگی و شرمندگی آن نجات یافت.این داستان می رساند: پیش از اسلام حجاب و نقاب بوده و بشر در بدو خلقت قبل از آنکه شرایع آسمانی گوش زد وی گردد می بینیم انسان نخستین مأمور به پوشش خود میگردد.
عفاف ازدیدگاه پیامبر(ص)وحضرت علی(ع): پیامبر گرامی اسلام که از وی به عنوان مظهر عفاف(۷) یاد میکنیم، تلاش بسیاری برای مالکیت عفاف و پاکدامنی نموده تا جامه ای بسازد که در آن، عفاف و پاکی،ارزش و بی عفتی،ضد ارزش به شمار آید.پیامبر در جریان بیعت با زنان مکه از آنان پیمان گرفت که پاسدار پاکدامنی وعفاف باشند(۸) و فرمودند: « لا یقعدن مع الرجال فی الخلا :زنان با مردان نامحرم نباید در خلوت بنشینند(۹)»به پیامبر خبر رسید که در مدینه دو نفر با نامهای « هبت » و « ماتع » که از افراد هرزه هستند نزد مردان نشسته، از اوصاف زنان و لباسهای آنان حرف می زنند و با سخنان شهوت انگیز هوسهای آلوده را تحریک کرده، به حریم عفاف تجاوز میکنند. پیامبر آنها را احضار کرد و از مدینه به محلی به نام « العوایا » تبعید نمود. آنها فقط روزهای جمعه برای خرید غذا و لوازم ضروری به مدینه می آمدند و سپس به تبعیدگاهشان بازمی گشتند(۱۰)عفاف در روایات،جایگاه خاصی دارد که به چند حدیث از جملات نورانی حضرت علی (ع) اشاره می نمائیم: افضل العباده العفاف(۱۱) بهترین عبادت،پاکدامنی است .العفه راس کل خیر(۱۲) : عفت ریشه و اساس تمام خوبیهاست .ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعفلم اجرا ممن عفعفف لکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه(۱۳)مجاهد شهید در راه خدا اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت برگناه دارد اما خویشتن داری می کند،چنین شخصی نزدیک است فرشته ای از فرشتگان خدا باشد.عفاف با همه ارزش و اهمیتی که دارد متاسفانه روز به روز شاهد کم رنگ شدن آن هستیم.
حضرت امیر(ع) ضمن بیان علائم آخرالزمان می فرماید :صار الفسوق نسبا و العفاف عجبا(۱۴)در آن زمان مردم به گناه افتخار می کنند و از پاکدامنی در شگفت فرو می روند .امروزه در جهان عفاف به عنوان یک ارزش شناخته نمی شود؛ حتی در کشورهای اسلامی، زنان عفیف و پاکدامن منزوی هستند و اصولاً بافت این گونه جوامع به گونه ای است که زنان پاکدامن نتوانند حضور اجتماعی فعال داشته باشند و گاهی رسماً اعلام می کنند که حضور دختران محجبه در مدارس و دانشگاهها ممنوع است .
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نهایت تلاش خود را برعفت عمومی جامعه معطوف داشته است؛ ولی متاسفانه کم نیستند خودباختگان وعزبزدگان و افراد خوشگذرانی که می خواهند بنیان عفت را در این کشور اسلامی واژگون کنند؛ بنابراین همه غیرتمندان جامعه وظیفه دارند در برابر فساد و بی عفتی ایستادگی کنندتا زنان و دختران، بهتر بتوانند مروارید عفاف خویش را پاسداری نمایند.
عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم که ملائکه بالاترند یا انسان به حضرت فرمود : از جدم علی (ع) به خاطر دارم که فرمود :خداوند به ملائکه،عقل بدون شهوت و به چهارپایان، شهوت بدون عقل داد؛ اما به انسان هم عقل داد هم شهوت. همین انسان اگر عقل وی بر شهوتش غالب شود از ملائکه برتر و اگر شهوت وی برعقلش فایق آید از چهارپایان پست تر می گردد(۱۵) تعمیم عفاف : گاهی به نظر می رسد بحثی است ویژه بانوان؛ ولی بابررسی آیات و روایات در می یابیم که لزوم عفاف شامل مردان نیز می شود؛ اگر قرآن « والحافظین فروجهم » دارد « والحافظات » هم دارد(۱۹)خدا در قرآن خطاب به مردان مومن می فرماید :قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم.(۲۰)به مومنان بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان فروگیرند دامان خود را حفظ کنند .به زنان با ایمان هم می فرماید :قل للمومنات یغضن من ابصار هم و یحفظن فرجهن.(۲۱)به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود ) فرو گیرند و دامان خود را حفظ کنند. و نیز در لزوم عفاف، تفاوتی بین افراد مجرد و متاهل وجود ندارد . گرچه قرآن، افراد مجرد را که نیاز بیشتری به تحصیل و تقویت ملکه عفاف دارند، مورد خطاب قرار داده می فرماید:ولیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله.(۲۲)آنان که مقدمات ازدواج برایشان فراهم نیست باید عفت پیشه کنند تا خدا از فضلش آنها را بی نیاز سازد.
از آنجا که افرادی با وجود داشتن همسر، به دلیل عدم مقاومت در برابر کششهای جنسی به انحراف کشیده شده اند می توان گفت در لزوم عفاف تفاوتی بین زن ومرد ، مجرد و متاهل وجود ندارد. فواید عفاف : امام علی (ع) در یک جمله زیبا این مطلب را بیان فرموده اند :العفه راس کل خیر(۲۳)عفت، منشا تمام نیکیهاست .در اینجا به چند نمونه از فواید عفاف اشاره می کنیم : ۱٫حفظ نفس : عفاف موجب کنترل و حفظ نفس از بدیهاستعلی (ع) فرمود : پاکدامنی ، نفس را حفظ می کند و از پستیها دور میدارد(۲۴) و در روایتی دیگر می فرماید : ثمره العفه الصیانه(۲۵) میوه عفت ، محفوظ ماندن است ۲٫عزت و سربلندی : انسان در سایه عفاف عزت پیدا می کند و کسانی که هرچه می خواهند می خورندو آنچه می خواهند میگویند و دائماً به دنبال هوسرانی هستند، نزد دیگران اعتبار و ارزشی ندارند. ۳٫سلامت جامعه : عفاف سلامت جامعه را به دنبال دارد؛ زیرا جامعه را افراد آن تشکیل می دهند و اگر افراد، اصلاح شوند جامعه نیز اصلاح خواهدشد .
عفاف موجب مصونیت پسران و دختران جوان از آشفتگیهای ذهنی، بزهکاری، آوارگی و بلاخره بیماریهای روحی و روانی می شود و از انحطاط اخلاقی جامعه و از هم پاشیدگی خانواده ها جلوگیری می کند . ۴٫فرونشاندن آتش شهوت : حضرت علی (ع) می فرماید:العفه تضعف الشهوه : عفت ، شهوت را کاهش می دهد . ۵٫پاکی اعمال : حضرت علی (ع) می فرماید :بالعفاف تزکوا الاعمال : به وسیله عفاف اعمال ، پاک می شود . آنگاه که پای نفس و امیال نفسانی درمیان نباشد اخلاص در عمل جای خود را باز خواهد کرد . ۶٫قدر و منزلت الهی : از دیگر برکات عفاف ، قدر و منزلت و تقرب یافتن در درگاه خداوند است .حضرت علی (ع) می فرماید : من عف فف وزره و عظم عند الله قدره : کسی که عفت داشته باشد ،گناهانش سبک و منزلتش در درگاه خداوند زیاد خواهد شد. ۷٫قناعت : حضرت علی (ع) می فرماید : ثمره العفه القناعه : محصول پاکدامنی قناعت است .انسان عفیف مسلماً شخص قانعی نیز هست ، زیرا کسی که مزین به زینت عفاف است روح بلندی دارد که خودرا از بی عفتی در امور مختلف بی نیاز می بیند و از حد خویش تجاوز نمی کند ۸٫استحکام بنیاد خانواده : همانطور که عفاف، موجب تحکیم خانواده است می توان گفت یکی از علل تزلزل خانواده ها نیز بی عفتی است .اگر جوانان ، قبل از ازدواج، با جنس مخالف خود درتماس نباشند ازدواج برای آنها به یک آرزو تبدیل می شود مراتب عفاف : عفاف مراتبی دارد که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم : مرتبه اول : عفت در میل جنسی به این معنی که انسان برای خاموش کردن شهوت خود به اعمال منافی عفت و حرام متوسل نشود و آن میل را درجهت صحیح و حلال خود هدایت کند .
مرتبه دوم : عفت در اعضای بدن به این معنی که انسان علاوه بر کنترل شهوت، هریک از اعضای بدن خود را از گناه بازدارد؛ چشم را از دیدن حرام وگوش را از شنیدن غیبت و ناروا دور دارد؛ زبان را از کلامی ناحق و غیبت دیگران و دست و پا را از رفتار گناه آلوده بازدارد . مرتبه سوم : عفت در افکار به این معنی که انسان علاوه بر کنترل اعضای بدن نسبت به گناه، حتی فکر گناه نیز به ذهنش خطور نکند. آدمی به جایی برسد که ظاهرو باطنش یکسان و وجودش مجسمه عفاف باشد؛ نه مرتکب گناه شود و نه حتی به فکر انجام آن افتد .پیامبران، امامان، معصومین و همچنین مقربین درگاه الهی از این جمله اند . آثار بی عفتی: ۱٫بی اعتمادی درجامعه ای که بی عفتی رواج داشته باشد افراد نسبت به یکدیگر بی اعتماد خواهند شد؛ پسر جوانی که قصد ازدواج دارد مدت زیادی را صرف تحقیقات می کند و سرانجام به جایی نمی رسد و دختری که می خواهد ازدواج کند نمی تواند در مورد خواستگارانش بطور قطع تصمیم گیری کند و همسران نیز به گونه ای به هم بدبین می شوند؛ چرا که هریک، احتمال خیانت و بی وفایی نسبت به دیگری می دهد . ۲٫سقوط بی عفتی پرتگاهی است مخوف و هر ملتی که در این پرتگاه سقوط کند ، عزت و عظمت و همت و مردانگی خود را که یگانه ضامن سلامت و سعادت جامعه است از دست خواهد داد . ۳٫جدائی و طلاق هنگامی که عفت و حیا در جوامع،جای خود را به بی عفتی و بی بندو باری بدهد، اعتماد از بین مردم و افراد خانواده و زن، شوهر، رخت برمی بندد و این شک و تردید ها خود یکی از عواملی است که به اختلافات دامن می زند و بالاخره کارشان به جدایی خواهد انجامید . ۴٫سست شدن بنیاد خانواده نیاز جنسی از عوامل بنیادین تشکیل خانواده و پایداری آن است؛ در سرزمینی که برآوردن این نیاز با شیوه های متنوع و آزادانه ممکن باشد، افراد جامعه دلیلی برای تن دادن به محدودیت ها و مشکلات زندگی و تشکیل خانواده درخود نمی بینند؛ از این رو سن ازدواج بالا می رود و کانون های گرم خانواده تشکیل نخواهد شد، که این خود آثار سوء دیگری را در پی خواهد داشت . ۵٫رکود فکر و استعداد یکی دیگر از آثار بی عفتی،رکود فکری وعدم رشد استعداد های عالی چون خداگرایی و کسب علم است.
عدم کنترل میل جنسی سبب می شود که تمام حواس و توجهات انسان برهوسبازی ها و بی بندباری ها معطوف گردد و دیگر جایی برای انجام هیچ کار و شکوفایی هیچ اندیشه و استعدادی باقی نمی ماند . از این رو تمام استعداد های عالی انسان با ورود این دشمن قوی پنجه ، میدان تلاش را ترک گفته و به گوشه ای می خزند . ۶٫خیانت ،عامل خیانت جهان، جهان عمل و عکس العمل است و هر عمل خیر و شری انعکاس خاصی دارد .قرآن در این زمینه می فرماید : ان احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها.(۲۶) اگر نیکی کردی به خویش کرده ای و اگر بدی کردی به خویش بدی کرده ای .پیامبر اکرم فرمودند :نیکی کنید تا به فرزندان شما نیکی کنند و نسبت به زنان دیگران عفاف پیشه کنید تا زنهای شما نیز عفت داشته باشند(۲۷)امام باقر (ع) می فرماید :از چیزهایی که خداوندبه حضرت موسی وحی کرد این بود که اگر کسی به ناموس دیگران خیانت کند ، دیگران هم به ناموس او خیانت خواهند کرد هرچند در نسلهای بعد از او باشد ونیز فرمود : ای موسی ! پاکدامن باش تا خانواده ات پاکدامن باشند(۲۸) جلباب : کلمه جلابیب ، جمع جلباب است و آن جامه ای است که یا به طور سرتاسری تمامی بدن را می پوشاند و یا روسری مخصوصی است که صورت و سر را می پوشاند و منظور از جمله ( پیش بکشید مقداری از جلباب خود را )، این است که آن را طوری بپوشانید که زیرگلو و سینه هایشان پیدا نباشد .ذالک ادنی ان یعرفن فلا یوذین .یعنی پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سوادند، نزدیکتر است در نتیجه به این عنوان شناخته شدند ، دیگر اذیت نمی شوند ، یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنها نمی گردند .
حجاب بر هرزنی واجب است الا زن مسن ، که می تواند بی حجاب باشد ، البته در صورتیکه کرشمه و تبرج نداشته باشد .جمله : « ان یستعففن خیر لهن » کنایه است از خود پوشی ، یعنی همین زنان سالخورده نیز اگر خود را بپوشانند بهتر از برهنه بودن است و جمله «والله سمیع علیم » تعلیل حکمی است که تشریع کرده ، و معنایش این است که خداوند شنواست آنچه را که زنان به فطرت خود درخواستش را دارند ، وداناست به احکامی که به آن محتاجند . حجاب در حیات اسلامی : در مورد نزول آیات حجاب ، روایات مختلف است . اولین آیات تقریباً ده سال پس از هجرت پیامبر (ص) نازل گردید . این چنین بوده که زنان از خانه بیرون می شدند تا به مسجد آیند و دنبال رسول خدا (ص) نماز بخوانند ، و چون شب می شد و زنان برای نماز مغرب و عشاء بیرون آمدند ، جوانان سر راه آنان می نشستند و به ایشان متلک می گفتند و یا معترض ایشان می شدند . برخی دیگر گفته اند که قبل ازنزول آیات مربوط به حجاب زنی برای خرید جواهر به بازار « بنی قنیقاع» رفت ، چارپایه ای در کنار دکان گذاشتند و به این خانم گفتند اینجان بنشین ؛ دائم می رفتند و انگشتر وگوشواره و … می آوردند وبه او می دادند و او هم نگاه می کرد . چون زنی مسلمان بود ، جوانهای یهودی که به مسلمانان کینه داشتند ، آمدند و چادرش را از پشت به بالای سرش سنجاق کردند ، و او تا بلند شد ، چون چادرش سنجاق شده بود ، منظره زشتی ایجاد شد . او که دید این کار را کرده اند، از برادران مسلمان کمک خواست . مسلمانی که از آنجا می گذشت با شمشیر فرد یهودی را زد ، بعد یهودی ها جمع شدند و مسلمانان را کشتند و بحران به حدی شدید شد که مسلمانها اعلام جهاد کردند . بدین ترتیب جنگ با بنی قنیقاع شروع شد . روسای آنها آمدند و با هم صلح کردند . بلافاصله در اینجاست که مسئله پوشش مطرح می شود. حجاب در ادیان غیراسلامی : تحقیقاً حجاب قبل از اسلام وجود داشته و این ساخته و پرداخته اسلام نیست ، اما، اسلام آن را به صلاح زن تکمیل نموده است. جداسازی زن از مرد به طور کامل، داستانی بلند و تاریخی در چین ، یونان و ایران دارد . اسلام در تمام احکامش مقام زن را تکامل بخشیده است . بهترین وسیله برای نشان دادن مقامی که اسلام به زن داده است ،تحقیق و بررسی در وضعیت زن قبل از اسلام و بعد از اسلام در مشرق زمین می باشد .
در جاهلیت حجاب وجود نداشته و با ظهور اسلام پیدا شده است .در جاهلیت ، قبل از ظهور دین مبین اسلام در جزیره العرب، زن مخلوقی زیردست ، موجودی میان آدم و حیوان بوده است . تولد یک دختر ، بدبختی بزرگی برای خانواده محسوب می گردید ، و عادت زنده به گور کردن او بسیار عادی بوده است .در دین یهود، اگر زن به نقض قانون دین می پرداخت، چنانکه بدون پوششی بر سر ، به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می ریسید یابا مردان سخنی می گفت و دردو دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم میکرد، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند ، در آنصورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد .حجابی که در قوم یهود معمول بوده، بسیار سخت تر از حجاب در اسلام بوده است .کتاب مقدس « بیل» چندان نرمشی نسبت به زن نشان نداده است ، چنانکه گاهی زن را تلخ تر از مرگ دانسته است .به اعتقاد « سن پل » یکی از قدیسان کلیسا « سر زن نباید بدون روسری (سرپوش) باش؛ زیرا:« به خاطر فرشتگان است که زن باید الزاماً پوشیده باشد . آیا اگر زنی در موقع عبادت ،او فرود می آید ؟ آیا طبیعت به شما نیاموخته است که شرم آور است که مردان موهای خودرا بلند کنند ، درحالی که موی بلند برای زنان افتخار آمیز است چون خود موی بلند ، فرحی از روسری می باشد »به طور کلی در اکثر تصاویر مذهبی و هم چنین مجسمه هایی که درموزه های اروپا و سایرنقاط جهان به چشم می خورد ، چه در دین یهود و چه در دین مسیحیت ،زنان دارای روسری و یا پوشش بلندی که بی شباهت به چادر نیست می باشند ، و یا اگر سربند کوچکی بر سر داشته باشند لباس بلند و کاملاً پوشیده ای بر تن دارند . حتی تا این اواخر یک زن در اسپانیا ، پرتغال و جنوب فرانسه ، ایتالیا ، کرس ،یونان و لبنان حق ورود به کلیسا بدون پوششی بر سر نداشت . حجاب در ایران قبل از اسلام : قبل از اسلام به دلیل تجاوز پادشاهان به زنان و دختران جوان، زنان کمتر از منزل خارج می شدند ، به طوریکه در موقع خارج شدن از منزل برای اینکه شناخته نشوند، در ارابه هایی می نشستند که با پرده ای جلویش بسته می شد و اگر پیاده بودند ، در لباسهای بسیار گشادی که حتی صورتهایشان هم پوشیده بود، ظاهر می شدند . ضمناً از این نوع لباسها گاهی مردان نیز برای اینکه شناخته نشوند استفاده می کردند اختلاف پوشش در بین طبقات جامعه بسیاربود و در حقیقت ،چادر درآن عصر عبارت بود از یک روسری بسیار بلند که سر را می پوشانده بدونپوشاندن صورت ، بلندی آن قسمتی از بالا تنه را فرا می گرفت و غالباً بسیار نازک و نمایان بوده است .درباره آذر میدخت یکی از پادشاهان ساسانی که فقط یکسال حکومت کرده است نوشته اند: « در تالار وسیعی که درسمت گنبد بزرگ قصر (دیر) واقع بود گروهی از بزرگان ایرانی نشسته ،در بالای تالار آذرمیدخت مانند خورشیدی تابان در پس ابرهای بهاری ، با لباس سیاه و چادری نازک و مشکی که نیمی ازتاج او را گرفت ،و مانند چارقدهای زمان ما ، که از پشت تا نزدیک کمر می رسد ، دیده می شد .»کنت گوبینو در کتاب « سه سال در ایران » نیز معتقد است که حجاب شدید دوره ساسانی در دوره اسلام نیز درمیان ایرانیان باقی ماند . او معتقد است آنچه درایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده ، بلکه مخفی نگه داشتن زن بوده است و مدعی است که خود سری موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بوده است که اگر کسی زن خوشگلی در خانه داشت، نمی گذاشت کسی از وجودش آگاه گردد و حتی الامکان او را پنهان میکرد.آنان مجبور بودند که خود را بپوشانند تا از طمع شاهزادگان و مردان با قدرت ، که می توانستند آنان را بربایند در امان باشند .
حجاب زنان ایران قبل از اسلام : لباس زن ایرانی معمولاً از یک پیراهن ( که روی آنرا به انواع مختلف گلدوزی ، قلاب دوزی و کارهای تزئینی دیگر در رابطه با وضعیت اجتماعی زنی که آن را می پوشید) با رنگ زنده و آستینهای بلند تشکیل میشد .یقه آن از طرف جلوباز بود . شلواری از پارچه ای نازک با رنگی غیر از رنگ پیراهن که در قسمت مچ تنگ بود، به پا می کردند.برای پوشاندن سر از یک سربند ، که در زیر چانه به وسیله دو بست محکم میگردید استفاده می نمود . روی این سربند یک روسری بزرگ سه فنری از ابریشم که غالباً برو دری دوزی گردیده بود بنام مکنو می پوشید . این روسری از سر تا روی شانه و پشت گردن را به خوبی می پوشانید و گردی صورت و گاهی قسمتی از موی جلوی سر بیرون می ماند .در فصل سرما بر روی این روسری هم ،روسری مربع شکل می پوشید و گاهی بصورت عمامه بر دور سر خود می پیچید . در روی پیراهن خود یک مانتو از زری که آستینهای بلندی داشت و از جلو به وسیله دکمه بسته می گردید، بر تن می کرده ،مسلماً پارچه ها وتزئینات مختلف به طبقه و درجه اجتماعی زنان مربوط می گردید. زنان معمولی اجازه پوشیدن پوتین و کفش پاشنه بلند را نداشتند، و اینها مخصوص خانواده های سرشناس بود .
لباس زنان طبقه مرفه، تا اندازه ای پیچیده بود و در زمستان از مانتوی پوست استفاده می کردند و سر شانه های خودرا با پوست روباه نقره دوزی گردیده بود می پوشاندند . در تابستان روی شلوار ابریشم خود، زنان ایرانی یک لباس به نام « قبا» بر تن می کردند که جنس آن از ابریشم و خیلی تنگ و کوتاه بود . آنها درتمام فصول سر خود را با کلاهی که با نگین الماس یا طلا و مروارید و جواهرات تزئین یافته بود می پوشاندند . دور تا دور کلاه بوسیله پارچه ای بسیار نازک پوشیده می گردید . پوتین آنها از چرم طلایی بود .
فرم ساده این لباسها را تا صد سال پیش، زنان زردشتی در ایران بر تن داشتند.(۲۹) حجاب زنان عرب قبل از اسلام: زنان عرب لباسی بسیار ساده داشتند . طبرسی می نویسد : چهار تکه برای زنان لازم بود. اولین تکه به نام « دراعه » که پیراهن بلندی بود که تمام بدن را می پوشانید ، دومین قسمت به نام « خمار» که سرو گردن و دور سینه را می پوشانید ، سومین قسمت به نام « جلباب » است که از سر تا پا را در بر می گیرد و پیراهن و خمار در زیر آن پنهان می شود و همین جلباب است که نقش چادر دارد .قسمت چهارم « ازار» نامیده می شود که تمام هیکل تا پاها را دربر می گیرد .اولین قسمت را مردان هم استفاده می کردند و بسیار بلند و گشاد بوده است و پایین آن همیشه کثیف بوده است . پیغمبر (ص) مردم را از پوشیدن لباس بسیار بلند منع نموده بود .در طول قرون این فرم لباس دستخوش تغییراتی گردیده است و تنها آخرین قسمت آن که به نام عبا مشهور است در بعضی از کشورهای عربی هنوز مورد استفاده قرار میگیرد .
این تنها حجابی است که شکل سنتی خود را حفظ کرده است.محجبه بودن به مرور زمان یک علامت احترام آمیز و انحصاری پیدا کرده ، پنهان بودن و با حجاب بودن علامت شخصیت گردید ،می گویند : «هارون الرشید »برعکس سایر خلفا از پشت پرده ای با مردم صحبت می کرد . این روش از پشت پرده صحبت کردن به خصوص برای زنان ،مورد تقلید تمام زنان شهر نشین است . وضعیت مالی و ثروت عده ای ،به زنان اجازه داد تا در خانه ها بمانند و در خارج از خانه کار نکنند و درطول قرون ، حجاب بنا بر وضعیت شخصیت مسلمانها تغییر می یافت . وقتی تمدن مسلمانان با رونق و درخشان بود، این عادت علامت عقب ماندگی و بدبختی برای زن مسلمان نبوده است ونمونه های بسیاری موجود است که می توانیم بگوییم که حجاب هیچ موقع مانع سازندگی و پیشرفت امت اسلامی و زنان نبوده است . درزمانیکه زنان قدرتمند بوده و سالهای – به قول تاریخ نویسان – « طلایی » امت مسلمان بود، این حجاب هرگز مانع کار کردن زنان در اجتماع نبوده است .با گسترش اسلام در قرون نهم ،شاهد یک شبه انقلابی در حجاب هستیم بدلیل اینکه در حدود ده میلیون زن از طبقه مستضعفین ،کارگر ، کشاورز و کنیز که مسلمان شده بودند، اصلاً چادر سر کردن را نمی دانستند و آنرا مغایر با کارکردن می دانستند ، در نتیجه زنانی که به چرانیدن حیوانات یا بستن اسبها به گاریها و یا به شستشو در و دیوار خانه ها در طول روز مشغولند،نمی توانند مانند زن شهری با حجاب باشند، لذا حجاب فقط توسط زنانی از طبقه مرفه و ثروتمند شهری مراعات می گردید و با وجودی که یک دستور مذهبی بود، بیشتر نشان یک طبقه خاص گردید . در قرون یازده و دوازده زنان بسیاری را درسمت های آزاد می بینیم مانند قضاوت ، شاعری ، نجوم ،پزشکی و عده ای دیگر مربی مذهبی یا صوفی و بعضی حتی به ریاست حکومت هم رسیده اند .زنان در کل جامعه بسیار پرکار و پر مشغله بوده اند..
انتهای پیام/م
دیدگاهها