نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
13. اسفند 1393 - 10:52
فاطمه زهرا
یادداشت/
نيلگون از ضرب سيلي صورت زهرا شود
نویسنده: 
محدثه سادات موحدی
حضرت فاطمه سلام الله علیها در محراب عبادت استقامت خالصانه ورزيد تا ملقب به عابدترين فرد گرديد و در اين مسير تا آنجا پيش رفت که نور عبادت او از محراب عبادت به آسمان آشکار و از اين باب معروف به «زهرا» گرديد.

به گزارش آفتاب جنوب،شخصيت حضرت زهرا سلام الله علیها در ابعاد مختلف زندگي آن حضرت، به عنوان الگو و نمونه‌ي زندگي مطرح است و هر بعدي از زندگي آن حضرت، تجلي انوار جمال و جلال الهي است.حضرت فاطمه زهرا(س)، در تمام ابعاد زندگي الگو و نمونه است و شخصيتي است که در کمتر از 20 بهار عمر خود در دنيا، خود را به چنان مقام و عظمت رسانيد که مايه‌ي مباهات خداوند در برابر فرشتگان قرار گرفت.

 

حضرت که از کودکي، نه تنها به عنوان يک دختر نسبت به پدر، بلکه همچون مادر دلسوز از پدر در برابر اذيتهاي مشرکين، پاسداري و از مقام نبوت حمايت نمود تا آنکه لقب «ام ابيها» برخود گرفت و  او که در دفاع از مقام ولايت که تداوم بخش راه نبوت و رسالت پيامبر مي‌باشد، جان را در طبق اخلاص نهاد و مقام اولين شهيده‌ي راه ولايت را به خود اختصاص داد.او که در تربيت فرزندان با بينش الهي و نيايش هاي معنوي و عبادي آن قدر کوشيد تا روح و روان فرزندانش را با عبادت و نيايش شبانه، آشنا و مأنوس گردانيد و آن قدر درس صبر و استقامت را با عمل به فرزندان خود آموخت که قهرمانان صبر در سر زمين کربلا گرديدند و ملائکه‌هاي آسمان از صبر و استقامت آنان به شگفت آمدند.

 

آن قدر در محراب عبادت استقامت خالصانه ورزيد تا ملقب به عابدترين فرد گرديد و در اين مسير تا آنجا پيش رفت که نور عبادت او از محراب عبادت به آسمان آشکار و از اين باب معروف به «زهرا» گرديد.

 

فاطمه زهرا سلام الله علیهادر خانه‌اي چشم به جهان گشود که فضاي خانه را ذکر تسبيح خديجه(س) و پيامبر اسلام(ص) به عنوان پدر و مادر اين نوزاد عطر آگين نموده و روح و جان فاطمه با ذکر خداوند پرورش يافت و بزرگ گرديد.و در تاريکي شبها عبادت پدر را در ثلث آخر هر شب تماشا مي‌کرد و گاهي همپاي پدر، در همان کودکي مشغول مي‌شد.

 

درباره حضرت فاطمه زهرا(س) هر چه انسان بيشتر فكر كند و در حالات آن بزرگوار بيشترتدبر كند، بيشتر دچار شگفتى خواهد شد.که چگونه انسان در حداکثر 18 بهار عمر خود دردنيا توانست به کمالات معنوي نايل گردد که به عنوان هدف اصلي خلقت معرفي گردد.و فاطمه(س)، نه از آن جهت که دختر پيامبر است بلکه از آن جهت که جذب خدا گرديد و در طاعت او کوشش فراوان نمود، در قله شامخ عرفان و طاعت قرار گرفت.

 

امام حسن مجتبى(ع) فرمود: در دنيا كسى عابدتر از حضرت فاطمه(س) نبود.آن قدر به عبادت مى‌ايستاد تا پاهايش ورم مى‌كرد.(بحارالانوار، ج 43،ص619)

 

حضرت زهراسلام الله علیها براى عبادت و راز و نياز با خداجايگاه مخصوصى داشت، لباسى مخصوص، سجاده‌اى مخصوص و آداب و سبكى مخصوص.خانه اشرا معبد ساخت، و در آن چنان به عبادت مى‌پرداخت كه فرشتگان خدا به نظاره مى‌ايستادند.خضوع داشت و در آن چنان تواضع جسمى كه گويى ايمان در مغز استخوان اونفوذ كرده بود.و خشوع داشت به گونه‌اى كه گوئى ترس از خدا در رگها و خون او جارى شده و او را به چنان حال مى‌كشاند.

 

حضرت در قيام به عبادت تنها به خدامى‌انديشيد و هيچ خاطره و خيالى جز عشق و پرستش معبود در درون او پديد نمى‌آمد.به تعبير پيامبر(ص) دلش خالى براى عبادت بود(و تفرغ لها) فقط او بودو خدايش.اما اين كه زندگى چگونه است و چه بايد كرد انديشه اش از آن فارغ بود.(در مكتب فاطمه، ص 170)

 

حضرت زهرا(س) عاشق بندگي خدا بود؛ چنانکه روزي رسول خدا به او فرمود: «دخترم، از خدا چيزي بخواه که جبرئيل از جانب خدا، وعده اجابت داده است.فاطمه سلام الله عليها عرض کرد: حاجتي جز توفيق در بندگي خدا ندارم.آرزويم اين است که به وجه الله نظاره کنم و ناظر جمال او باشم.» (کافي، ح 536)

 

چرا اينگونه نباشد او دردامن کسي تربيت و بزرگ گرديد که برترين عبادتگر است ؛ يعنى آن پيامبرى كه براى عبادت ساعات طولانى بر سر پا مى‌ايستد تا اين كه خدايش به وى فرمود: «طه ما انزلنا عليك القرآن لتشفى» و نيز فاطمه زهرا دقيقا معنى و قدر و قيمت عبادت را به خاطر معرفت عظيمش نسبت به پروردگار مى‌دانست، پس جاى تعجب و شگفت نيست كه اين بزرگوار تا اين حد از عبادت لذت ببرد و خود، را با ايستادن در برابر خداى تعالى به رنج افكند و اظهار تذلل و خشوع نمايد، گويى كه هيچ گاه ازقيام و ركوع و سجود ناراحت نمى‌گردد.(فاطمه زهرا از ولادت تاشهادت، ص 231)

 

عبادت آن حضرت با همه تلاشهاي شبانه روزي و کارهاي طاقت­فرسا، آنگونه بود که در روايات بسياري به آن اشاره شده است.چنانکه نقل شده وقتي به عبادت مي­ايستاد، همچون ستاره­اي درخشان براي اهالي آسمان­ها نورافشاني مي­کرد.(علل الشرايع، ج 1، ص215)

 

علاقه او به نماز و ايستادن در محراب عبادت به جائي رسيد که جبرئيل امين نماز مخصوصي را به او تعليم نمود که امام صادق(ع) مي­فرمايد: مادرم فاطمه سلام الله عليها همواره دو رکعت نماز را که جبرئيل به او آموخته بود مي­خواند.در رکعت اول، بعد از حمد، صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم پس از حمد، صد مرتبه سوره توحيد و پس از سلام نماز، تسبيحات حضرت زهرا(س).

 

فاطمه زهرا سلام الله عليها در راه عبادت و بندگي، ابتکاراتي هم داشت؛ از جمله آنکه ابتدا تسبيحي به وسيله 34 گره روي يک نخ ساخت و از آن استفاده مي­کرد؛ ولي پس از شهادت حضرت حمزه سيدالشهدا(ع)، از خاک تربت او تسبيحي ساخته از آن استفاده مي­فرمودند که پس از آن، تسبيح در بين مردم رواج يافت.» )وسائل الشيعه، ج 14، ح 1033)

 

او که عشق و علاقه به نماز را از کودکي از پدر آموخته بود و او که شبهاي طولاني نظاره گر راز و نياز پدر با خدا بود و گاهي هم در کودکي پدر را در شب زنده داري همراهي مي‌کرد، علاقه او به عبادت سبب شده بود که شبها را به عبارت خدا برخيزد و با معبود خود راز و نياز کند.در شب زنده‌داري عابدانه خويش و پيمودن سير مراحل تكاملي، به مرحله‌ي ايثار و تقدم ديگران بر خويشتن، رسيده بود و در دعاهاي خيري که از خدا مي‌خواست ديگران را برخود مقدم مي‌داشت.

 

امام حسين  علیه السلام از برادر خود امام حسن علیه السلام  روايت مي‌كند كه شب جمعه‌اي مادرم فاطمه سلام الله عليها را مشاهده كردم، كه در محراب عبادت خويش درحال نماز پيوسته ركوع و سجود انجام مي‌داد تا سفيده‌ي صبح طلوع كرد، من مي‌شنيدم، كه وي براي مردان و زنان با ايمان، زياد دعا مي‌كرد و هرگز براي خويش دعايي نكرد! گفتم: مادر جان! من هر چه گوش دادم براي ديگران دعا مي‌كردي، چرا براي خود دعا نكردي. فرمود«الجار ثم الدار»؛ همسايه حق تقدم دارد.(25.علل الشرايع 182/1؛ بحار الانوار،82/43)

 

پيامبر گرامى اسلام(ص) در شأن مقام دختر بزرگوارش حضرت زهرا سلام الله عليها فرمودند: دخترم فاطمه؛ سرور بانوان جهان ازپيشينيان و آيندگان است وى پاره تن من است و نور چشم و ميوه قلب و روحى كه در ميان دو پهلوى من است.او حوريه است به صورت انسان.آن هنگام كه در محراب عبادت دربرابر پروردگارش مى‌ايستد، نور وى براى ملائكه آسمان مى‌درخشد، آن گونه كه نورستارگان براى اهل زمين درخشندگى دارد.در آن هنگام پروردگار بلند مرتبه به فرشتگان خود مى‌فرمايد: اى فرشتگانم ! به بنده‌ام نظر افكنيد، فاطمه سيده و سرور كنيزانم كه در برابرم ايستاده، اعضاء و جوارح او از ترس من مى‌لرزد وبا تمام قلب و وجود خويش به عبادتم ايستاده شما را به شهادت مى‌گيرم كه شيعيان وى را از آتش ايمن گردانم(20-فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، ص 231)

 

امام علي علیه السلام به مردي از «بني سعد» مي‌گويد: مي‌خواهي داستاني از زندگي خود و فاطمه سلام الله عليها را براي تو بازگو كنم؟ فاطمه(س) محبوبترين كس نزد رسول خدا(ص) بود، او در خانه‌ي من آنقدر با مشك آب كشيد، كه بند مشك در سينه‌ي او جاي گذاشت و آن قدر دستاس(آسياب) كرد، كه كف دست او پينه بست و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسش رنگ خاک گرفت.(مسند احمد بن حنبل، 329/2؛ بحار الانوار، 82/43)

 

 حضرت فاطمه سلام الله علیها براي گرفتن خدمتگزار به حضور پيامبر(ص) رفت، ولي با توجه به اين كه هنوز مهاجران آواره‌اي در «صفّه‌ي مسجد» زندگي مي‌كردند، آن حضرت، دادن خدمتگزار به فاطمه(س) را روا ندانست، بلكه به منظور تقويت روحيه و بركت معنوي در زندگي، 33 تسبيح، 33 بار تحميد و 34 مرتبه تكبير را به فاطمه آموخت، تا از اعطاي خدمتگزار بهتر باشد.(الثغور الباسمه /22؛ بحار الانوار، 83/43 و 89)

 

 جابر بن عبدالله انصاري نيز روايت كرده:پيامبر(ص) فاطمه سلام الله عليها را ديد، كه پيراهني بسيار خشن و كم ارزش پوشيده، با يك دست آسياب مي‌كند و در همان حال فرزند خود را شير مي‌دهد، آن حضرت در حالي كه اشك مي‌ريخت فرمود: دخترم! سختيهاي اين دنيا را تحمل كن تا به شيريني و حلاوتهاي آخرت دست يابي، فاطمه سلام الله عليها حمد نعمتهاي الهي را به جاي آورد.

 

فاطمه زهرا سلام الله عليها با دست خود هر روز با دست از آسياب آرد تهيه مي‌کرد و با دست خود خمير مي‌کرد و نان تهيه مي‌کرد، خانه را جاروب مي‌زد و نظافت خانه را کاملا انجام مي‌داد و با بدوش کشيدن مشک آب، آب مورد نياز منزل را تأمين مي‌کرد و با بچه‌ها بازي مي‌کرد و هر وقت فراغت پيدا مي‌کرد مشغول خواندن قران و نماز و ساير کارهاي عبادي مي‌شد.

 

آنگونه که معلوم شد عمر کوتاه و پربار فاطمه با کار و عبادت و رنج و زحمت در راه خدا سپري گرديد، از اثر رنج و زحمت کار و عبادت، بدن فاطمه ضعيف و لاغر گرديده بود.صرف نظر از اينکه او دختر پيامبر(ص) بود و پيامبر(ص) در باره او فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بيازارد مرا آزرده و آزردن من، ازردن خداست»، با اين جلالت و آن همه عبادات؛

آيا انصاف بود که اين جسم نوراني و نحيف، بين در و ديوار ضربه ببينيد؟

آيا آن جسم طاقت ماندن بين در و ديوار را داشت؟

آيا آن صورت نوراني شايسته خوردن سيلي بود؟

 

در جلالت کي زني صديقه کبري شود ********دختر خير الوراء محبوبه يکتا شود

با چنين شأن و جلالت کي روا باشد فلک ******** نيلگون از ضرب سيلي صورت زهرا شود

 

انتهای پیام/م

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها