نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
10. فروردين 1396 - 9:34
چهلمین روز درگذشت سرهنگ پاسدارامیدوار هدایتی پور/
شکوه ایثارگری در زندگی عاشقانه یک جانباز/مردی از جنس جنگ پرکشید+تصاویر
به مناسبت چهلمین روز درگذشت سرهنگ پاسدار امیدوار هدایتی پور گوشه ای از زندگینامه و خاطرات این جانباز دوران دفاع مقدس در این پایگاه خبری تحلیلی منتشر شده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،امیدوار هدایتی پور در1340 در روستای دیل از توابع شهرستان گچساران، استان کهگیلویه و بویراحمد متولد شد،وی در آبان ماه 58به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و در سن 19 سالگی و در اول فروردین 1359 قبل از شروع رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران به جهت وجود حملات و درگیرهای مرزی، از سوی سپاه پاسداران گچساران با گروهی از پاسداران به مناطق مرزی استان کرمانشاه شهرستان قصرشیرین اعزام شد و مدتی را در مناطق قصر شیرین، سومار و نفت شهر در پاسگاه های مرزی خدمت نمود.

 در شروع جنگ تحمیلی به همراه پاسداران سپاه گچساران به فرماندهی سردار "علی فضلی" که در آن زمان مسئول عملیات سپاه گچساران بود به جبهه های جنوب اعزام و در تاریخ 22 بهمن ماه 59 در منطقه فیاضیه آبادان بر اثر اصابت ترکش خمپاره عراقی ها از ناحیه پای چپ، شکم، پشت و موج انفجار به سر و چشم دچار مجروحیت شدید شده و موجب پارگی شکم و روده ها نیز شد و در بیمارستان طالقانی آبادان مورد معالجه و سپس به شیراز اعزام شد.

 در بهمن ماه سال 60 تیپ المهدی (عج) توسط پاسداران و بسیجیان گچساران به فرماندهی "سردارعلی فضلی" و "سردار حسین دقیقی" تشکیل و دراول فروردین ماه سال 61 در عملیات فتح المبین در منطقه عمومی شوش، اندیمشک و دزفول شرکت نموده و در این عملیات مجدداً بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه دست راست، پاها ، کمر و موج انفجار به چشم شدیداً مجروح و به تهران جهت مداوا اعزام شد.در بهمن ماه سال 64 نیز در عملیات والفجر 8، آزادی شهر و منطقه فاو عراق حضور داشته که در این عملیات هم از ناحیه تمام بدن دچار مسمومیت شیمیایی شد.

مرحوم هدایتی پور در سال 1366 نیز در عملیات برون مرزی در منطقه کردستان و منطقه سلیمانیه عراق نیز حضور داشته که مجموعاً 51 ماه سابقه حضور در جبهه های جنگ دوران دفاع مقدس و بر اثر جراحات جنگی دارای 55 درصد از کار افتادگی جنگی(درصد جانبازی) بود،در دوران قبل از انقلاب به سبب آشنایی با آقایان ذوالفقار و عبدالله صابری و از طریق معرفی رساله احکام امام خمینی (ره)، با امام و سپس اهداف امام آشنا شد، در سال‌های 1356 و 1357 در تجمعات و تظاهرات ضد رژیم پهلوی در شهرستان گچساران حضور فعال داشت و در تظاهرات سال 1357 گچساران با شهید مهرعلی مهربانی همراه بود.

در اوایل انقلاب و در آشوب‌های کردستان و غرب کشور، سپاه گچساران نیز گروه‌های مختلفی از بسیجیان و پاسداران را به آن مناطق اعزام نمودودر فروردین ماه سال 1359 قبل از شروع رسمی جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران به جهت این که رژیم صدام حملات و درگیری‌های مرزی را در مرزهای ما شروع کرده بود در دو نوبت به همراه تعدادی از پاسداران سپاه گچساران به فرماندهی سردار علی فضلی که آن زمان مسئول عملیات سپاه گچساران بود به مناطق مرزی قصر شیرین، سومار و نفت شهر استان کرمانشاه اعزام شد.

 در سال 1359 در منطقه قصر شیرین یک گروه توپ‌خانه لشکر 77 خراسان نیز مستقر بود و مرحوم هدایتی پور در آن زمان بنا به هماهنگی‌هایی که صورت گرفت آموزش دیدبانی مختصری را توسط افسران لشکر 77 مشهد طی نمود و هدایت آتش توپ‌خانه را در پاسگاه‌های مرزی به عهده گرفت.

یک روز که درگیری‌های خمپاره‌ای و توپ‌خانه‌ای مرزی شدید شد، مرحوم با هماهنگی توپ‌خانه درخواست آتش و حمایت را نموده و آتش توپ‌خانه را روی پاسگاه مرزی عراق که روبروی پاسگاه دارخور ایران بود هدایت کرد، نظر به این که زدن یک نقطه توسط توپ‌خانه بسیار مشکل است اما با نظر و لطف خداوند بعد از هدایت 3 گلوله توپ، گلوله سومی دقیقاً روی پاسگاه مرزی عراق اصابت کرد که این کار موجی از شادی در بین نیروهای خودی ایجاد کرد و موجب ترک کردن پاسگاه توسط نیروهای عراقی و فرار به دره‌های اطراف شدند.

 بعد از شروع جنگ تحمیلی پاسداران و بسیجیان گچساران به فرماندهی سردارعلی فضلی به آبادان اعزام شدند و در محور فیاضیه و مقابل کارخانه شیر پاستوریزه فیاضیه آبادان مستقر و مانع پیشروی و تصرف شهر آبادان شدند در یکی از اعزام‌ها در زمستان سال 1359 مرحوم هدایتی پور هم به منطقه فیاضیه آبادان اعزام و در آن منطقه مسئولیت دید بانی خمپاره‌اندازهای سپاه را برعهده داشت.

 در تاریخ 22بهمن ماه 59 در بعدازظهر سرد و بارانی بر اثر ترکش خمپاره عراقی‌ها از ناحیه پای چپ، دست چپ، شکم، پشت و موج انفجار به سر و چشم دچار مجروحیت شدید شده و موجب پارگی شکم و 3 نقطه از روده‌ها شده که در بیمارستان طالقانی آبادان مورد معالجه و عمل جراحی قرار گرفته و پس از 3 روز به جهت محاصره آبادان و نبود راه زمینی با یک فروند بالگرد به ماهشهر و سپس با هواپیمای c.130ارتش به بیمارستان شهید بهشتی شیراز برای ادامه درمان اعزام شد.

 در زمستان سال 1360 تیپ 33 المهدی(عج) توسط پاسداران و بسیجیان گچساران به فرماندهی سردارعلی فضلی و همکاری و همراهی سردار حسین دقیقی تشکیل و در روستایی بنام خلخال در حومه شهر شوش استقرار پیدا کرد. تیپ 33 المهدی(عج) ضمن تجهیز و سازماندهی سریع در فروردین ماه سال 1361 در عملیات غرور آفرین فتح المبین در منطقه عمومی شوش، اندیمشک و دزفول شرکت کرده و در پیروزی عملیات سهم به سزایی داشت.

در این عملیات مجدداً بر اثر ترکش خمپاره از ناحیه دست راست، پاها، کمر و موج انفجار به سر و چشم شدیداً مجروح و برای مداوا به تهران اعزام شدم. در عملیات فتح المبین توفیق همراهی شهید رضا احسانی دیل را داشته و در بهمن ماه سال 1364 نیز در عملیات پیروزمندانه والفجر 8، آزادی شهر فاو عراق و سکوهای پرتاب موشک صدامی‌ها حضور داشته که در این عملیات هم دچار مسمومیت شیمیایی شده است.

 در این عملیات هم توفیق همراهی با پاسدار شهید سردار مرتضی جعفری را داشته است،مرحوم در این خصوص گفته بود:که در شب عملیات فتح المبین هوا کمی ابری بود، ساعت 10 شب که قرار بود عملیات شروع شود، امداد غیبی خداوند از راه رسید و بارندگی شدیدی شروع شد که به علت بارندگی تمام سروصداهای آب اروندرود و حرکت غواصان را تحت تأثیر قرار داد و بسیار در عبور رزمندگان اسلام از اروندرود مؤثر واقع شد.

در شب عملیات فتح المبین با شهید مرتضی جعفری هنگامی که کنار سنگر اجتماعی رزمندگان اسلام عبور می‌کردیم به صورت ناگهانی مرا صدا زد و گفت بیا این جا، هنگامی که به درب سنگر رسیدیم متوجه شدم که دعای توسل برگزار شده و صدای زجه، ناله و دعای رزمندگان درون سنگر حال معنوی خاصی را تداعی کرده و شهید مرتضی جعفری بدون اختیار خود را به درون آن سنگر رساند.

 وقتی که عملیات شروع شد تمام یگان‌های توپ‌خانه‌ای، خمپاره‌ای و سلاح‌های سنگین نیروهای پرتوان مسلح ما آتش تهیه را بر روی دشمن می‌ریختند، آن قدر آتش سنگین بود که صدای این آتش تهیه وحشت عجیبی را در منطقه به وجود آورده بود، در این هنگام به یک باره شهید مرتضی جعفری مرا صدا زد و به شوخی گفت بیا ببین کویت بار کرده (نقل مکان کرده) و احتمالاً به جای دیگری رفته.

دقایقی شهید مرتضی جعفری از دیده من پنهان شد و هرچه درون سنگرها و نخلستان‌ها را گشتم ایشان را نمی‌دیدم، با صدای بلند خیلی او را صدا زدم که ناگهان دیدم زیر یک درخت خرما خلوت کرده و در حال معنوی خاصی فرو رفته، در آن لحظه او را در بغل گرفتم و از او التماس می‌کردم که تو فردا شهید می‌شوی و به من قول بده که آخرت مرا شفاعت کنی، با کلی التماس ایشان گفت:" باشه حالا ببینم چه می شه" و شهید مرتضی جعفری صبح روز اول عملیات به فیض شهادت نائل شدند.

 مرحوم هدایتی پور در سال 1366 در عملیات برون مرزی در منطقه کردستان و منطقه سلیمانیه عراق نیز حضور داشته است که در این عملیات تعدادی از یگان‌های سپاه برای عملیات به درون خاک عراق که تحت کنترل نیروهای کرد عراقی بودند، یک هفته را در شرایط سخت کمبود غذایی و سرمای شدید و کولاک و برف به سر بردند و متأسفانه به دلیل لو رفتن عملیات کلیه یگان‌ها به عقب برگشتند.

گفت و گوی خواندنی پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب در خرداد ماه 94 به مناسبت روز جانباز با این رزمنده دوران دفاع مقدس را «اینجا» مشاهده نمایید.

گفتنی است مراسم چهلمین روز درگذشت سرهنگ پاسدار امیدوار هدایتی پور عصر پنج شنبه 10 فروردین ماه 96 از ساعت 15 و سی دقیقه در محل مسجد امام هادی علیه السلام کوی 108 سپاه برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/م

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها