نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
12. آبان 1399 - 11:05
این آدم‌ها بلدند حتی نگاه تو را هم مهربان کنند؛ آن‌قدر که دلت بخواهد سرپرستیِ تمامِ بی‌خانمان‌ها و کودکانِ کار را هم بر عهده بگیری و حتی مادرِ تمامِ بچه گربه‌ها و جوجه‌گنجشک‌هایِ بی‌پناه هم باشی.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،ارسالی مخاطب_بعضی آدم‌ها رسمن عاشقند. آدم‌هایِ کاغذ و قلم که بلدند بی‌هوا سرِ راهت سبز شوند و با نوکِ قلم‌شان امید بپاشند به کاغذِ زندگی‌ات.

آن‌ها که اهلِ نوشتن از مهربانی‌اند و در هر حالی پیِ کلمه‌ای می‌گردند که قِل بخورد توی کاغذِ مهرشان. آن‌هایی که بلدند حتی بوها و رنگ‌ها را هم کلمه کنند برایت.

نام این‌ها را باید «نویسنده‌های عاشق» بگذاری. عاشقانی که هیچ‌وقت بلد نبوده‌اند بی‌روح باشند. نخواسته‌اند کلمات را همین‌طور خشک و خالی به خوردت بدهند. صمیمی‌اند و خودمانی.

خالقانی‌اند که خودشان را شبانه‌روز وقفِ خَلقِشان می‌کنند، و تواضع منش‌شان، و عشق تجربه زیسته‌شان است.

حالا اگر از این‌ ناب‌های نایاب بپرسی چطور حالتان را خوب کرده‌اید و من چطور باید حالم را مثل شما خوب کنم، بی‌برو برگرد برایت یک نسخه می‌پیچند: «نوشتن را امتحان کن». می‌گویند «مثلِ فیلی نباش که از بس تویِ خودش کِز کرده، سخت می‌تواند عاج‌هایش را پیدا کند»؛ پس خودت را روی کاغذ بریز.

راستی اگر روزی از بختِ خوش و پیشانیِ بلندت، یکی از این‌ها به تورَت خورد، مبادا چشم از چشم‌هاش برداری که بد قافیه را می‌بازی.

می‌دانی دارم از که حرف می‌زنم؟ از کسی که همه احساسات و عواطفِ سرکوب شده‌ات را می‌شناسد و با گوشت و پوست و استخوانش دردهای شبیه درد تو را لمس کرده است.

مخاطب حرف‌هام کسانی‌اند که «عشق» را جوری برایت شرح می‌کنند که احساس می‌کنی نبض جهانت را توی دست‌هاشان گرفته‌اند.

آن‌ها با حضورشان در زندگی تو، کاری می‌کنند که بی‌تفاوتی دُمش را بگذارد رویِ کولش و برود پِیِ کارش. آن‌قدر به دنیایت ارزش می‌دهند که چیزِ بُنجل دیگر در دنیایت معنایی نخواهد داشت؛ جوری که حتی صدایِ قارقارِ کلاغ و جیرجیرِ برف پاکنِ ماشین هم، زیباترین سمفونیِ دنیا را در ذهنت تداعی کند.

این آدم‌ها بلدند حتی نگاه تو را هم مهربان کنند؛ آن‌قدر که دلت بخواهد سرپرستیِ تمامِ بی‌خانمان‌ها و کودکانِ کار را هم بر عهده بگیری و حتی مادرِ تمامِ بچه گربه‌ها و جوجه‌گنجشک‌هایِ بی‌پناه هم باشی.

اصلن جنسِ محبت‌شان امضادار است و در دل و جانت ردِّپا می‌گذارند. می‌توانند باهات کاری کنند که همیشه منتظر باشی. منتظرِ یک اتفاقِ خوب، جهتِ افتادن، لایِ کلمات، لایِ ساعت‌هایِ غمگین و شاد، لایِ نگاه‌های سنگین و آغوش‌های سرد.

این آدم‌‌ها از جنسِ ماندگاری‌اند. از جنسِ رفاقت‌هایِ ناب و ابدی. دور نباشید از این آدم‌ها که نویدِ روزهایِ خوبِ زندگی‌اند، بس که رسالت نیکی به گردن دارند: «واسطۀ خوب شدنِ حالِ دیگران».

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها