نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
11. بهمن 1392 - 12:20
توافق ژنو محصول شرایط سیاسی یکساله اخیر است که از؛ مقاومت و صبر ملی در کشور، تعاملات گسترده سیاسی، ناکارآمدی گفتمان ایران هراسی و همچنین بحران سوریه متاثر است

به گزارش آفتاب جنوب ، توافقنامه ژنو، نقطه عطف جدیدی را در روند ده ساله مذاکرات هسته ای ایجاد کرد. این در حالی بود که پس از مذاکرات متعدد و تصویب تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران، برای اولین بار روند تحریم ها دچار وقفه و حرکت نزولی شده و کشورهای 5+1 از حق صلح آمیز هسته ای ایران و برنامه غنی سازی سخن به میان آوردند.امری که بی گمان حاصل صبر ملی در طول سالهای گذشته و تدبیر دیپلماتیک اخیر بود. اما واقعیت آن است که توافق ژنو نه پایان راه، بلکه آغازی جدی در پرونده هسته ای ایران است.

توافق ژنو؛ محصول توزان قدرت

توافق ژنو محصول شرایط سیاسی یکساله اخیر است که از؛ مقاومت و صبر ملی در کشور، تعاملات گسترده سیاسی، ناکارآمدی گفتمان ایران هراسی و همچنین بحران سوریه متاثر است. این شرایط، نسبتا موازنه بین المللی و منطقه ای جدیدی را به سود ایران به وجود آورد که نتیجه آن توافق کوتاه مدت ژنو بود. اما مسئله حساس مذاکرات، یعنی حق ایران برای غنی سازی اورانیوم و لغو کلیه تحریم ها، به آینده موکول گردیده است.اما مسئله حساس مذاکرات، یعنی حق ایران برای غنی سازی اورانیوم و لغو کلیه تحریم ها، به آینده موکول گردیده است.

درک این که توافق ژنو، به زمینه سیاسی و منطبق با شرایط خاص این مقطع تاریخی است، بسیار حائز اهمیت خواهد بود. چرا که طرفین غربی به سرعت تلاش خود برای تغییر شرایط به زیان ایران را آغاز کردند تا با ایجاد موازنه قدرتی جدید به زیان ایران، متعاقبا مواد توافقنامه را یکطرفانه تر بنگارند.

حداقل می دانیم که لابی اسرائیل، کنگره آمریکا و نیز برخی کشورهای عربی منطقه، تلاش خود را متمرکز بر این امر نموده اند که توافق جامعی که متضمن حقوق هسته ای کشورمان باشد، صورت نگیرد. بنابراین همانطور که توافق ژنو حاصل مقاومت گذشته و تعاملات دیپلماتیک اخیر بود، توافق جامع مثبت در آینده نیز مستلزم برقراری توازن به سود ایران خواهد بود. و رقابت از هم اکنون برای ایجاد موازنه ای جدید آغاز شده است.

تجربه تاریخی

این تصور که توافق ژنو با پذیرش حق غنی سازی ایران توسط آمریکا، به پایان مناقشه هسته ای منجر می گردد، بسیار ساده اندیشانه و خطرناک است. تجارب گذشته در روند هسته ای نشان می دهد که غرب از فردای توافقات هسته ای، همه توان خود را بر تغییر شرایط به ضرر ایران و ایجاد دست بالا در مذاکرات گذاشته است. امری که در سیاست بین الملل طبیعی می باشد، چرا که در روابط بین الملل اصل بر عدم اعتماد است. کشورها نیز برای رفع دغدغه عدم امنیت ناشی از عدم اعتماد، به دنبال دنبال افزایش قدرت نسبی خود، به زیان دیگران می باشند. در این چارچوب، تلاش کشورهای اروپایی و امریکایی پس از بیانیه سعدآباد 1382، بر تغییر توازن به زیان ایران متمرکز شد.

 گزارشات منفی البرادعی، برچیده شدن تاسیسات هسته ای لیبی و همکاری کامل سرهنگ قذافی با غرب، طرح سه فوریتی مجلس ششم برای الزام دولت به پذیرش بی قید و شرط پروتکل الحاقی و ... موازنه را به زیان ایران تغییر داد. لذا در حالی که در بیانیه سعدآباد، ایران تعلیق صرفا داوطلبانه فعالیت های  غنی سازی  اورانیوم  و بازفراوری را پذیرفته بود؛ (1) در موافقتنامه بروکسل، تعلیق مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها و ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ را نیز اجبارا پذیرفت.

 تداوم این تغییر موازنه قوا به سود غرب و به زیان ایران باعث گردید در توافقنامه پاریس1383، ایران به عنوان اقدامی داوطلبانه در جهت اعتماد سازی کلیه فعالیت‌های مربوط به غنی‌ سازی و بازفرآوری، مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهم‌بندی و راه‌اندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیت‌های مربوط به جداسازی پلوتونیم را متوقف کند (2)

این روند البته با وقایع فتنه پس از انتخابات 88 تشدید گردید. در واقع ظلم بزرگ صورت گرفته به کشور توسط فتنه گران، باعث گردید موازنه قوا به شدت علیه ایران تغییر کند. بی ثباتی و ضعف در ابعاد قدرت ملی باعث گردید تا سطح خواسته های طرف مقابل نیز به شدت افزایش یابد.

به گونه ای که بیانیه تهران 1389، که طی آن ایران با  انتقال 1200 کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی شده به ترکیه و دریافت 120 کیلوگرم اورانیوم مورد نیاز یک سال بعد از گروه وین (آمریکا، فرانسه و روسیه) موافقت کرد، ‌نیز مورد پذیرش غرب قرار نگرفت. (4)

از آن به بعد به موازات تغییر موازنه قدرت به سود غرب، که عمدتا به دلیل مسائل داخلی کشور اتفاق می افتاد، روند امتیاز خواهی و اعمال تحریم ها نیز گسترش بی سابقه ای یافت. بر همین مبنا باید انتظار داشت که رقابت دیپلماتیک طی ماههای آینده بر سر تفسیر و تغییر توافقنامه ژنو، شدت گیرد.

به گونه ای که غرب با زور و محاسبات تلاش می کند ایران را برای ایجاد تغییری در دورنمای استراتژیک خود متقاعد ساخته و اهداف هسته ای خود را رها کند، یا بالعکس غرب عقب نشینی کرده و با امید به جلوگیری از بروز جنگ در خاورمیانه، در مماشات با ایران، به تهران اجازه می دهد که به برنامه هسته ای خود ادامه دهد (5)

 الزامات موفقیت؛ واقع گرایی تدافعی

تجربه فوق نشان دهنده این است که منطق موازنه قوا، افزایش نسبی قدرت در معادلات جهانی به طور عام و پرونده هسته ای ایران به طور خاص، توسط قدرتهای جهانی پیگیری می گردد. برای نجات توافقنامه ژنو در افتادن به سرانجام توافقهای پیشین و البته گنجاندن اصول اساسی ایران در مذاکرات جامع هسته ای، بایستی تصمیمات معطوف به افزایش قدرت اتخاذ نمود.

موفقیت جمهوری اسلامی ایران در این سطح، منوط به شناخت دقیقی از ساختار قدرت بین الملل و روندهای حاکم بر آن از یک سو، و همچنین شناخت دقیقی از ظرفیت های داخلی کشور است. تکیه بر رویکرد واقع گرایی تدافعی و سیاست خارجی کنش مند است که می تواند در مسیر نیل به مذاکرات جامع هسته ای، با تغییر توزان قدرت به سود ایران و استفاده از شرایط بین المللی، توان مذاکراه کنندگان را برای توافقی مطلوب و متضمن حقوق بنیادین کشور افزایش دهد.

در نگاه واقع گرایان تدافعی، مشخصه سیاست بین‏الملل، ماهیت آنارشیک آن است، لذا در این نظام هرج و مرج گونه، دولت به عنوان بازیگری خردورز، هدف اصلی خود را بقا، با تاکید برخودیاری می داند. (6) بنیان واقع گرایی تدافعی بر این امر استوار است که سیاست خارجی از یک سو از آنارشی و استلزامات نظام بینالملل، و از طرف دیگر با توجه سطح قدرت و رفتار دولتها‌ ( توجه به هر دو سطح خرد و کلان) تاثیر می پذیرد (7)

یکی از مفروضات واقع گرایی تدافعی در نظر استفن والت، « موازنه تهدید » است. به این معنا که بایستی ترکیبی از قدرت تهاجمی دولت، ‌توانمندیهای نظامی، ‌نزدیکی جغرافیایی و نیّات تجاوزکارانه احتمالی آن بکار رود تا رقیب را از درگیری بازداشته و کشور امنیت خود را برقرار نماید. (8) لذا در رابطه با موضوع هسته ای ایران باید تاکید کرد که ایران برای تحقق اهداف خود می بایستی از طریق افزایش قدرت و سطح بازدارندگی، اقدام نمایند.

نباید فراموش کرد که علیرغم برقراری آتش بسی شکننده در حوزه هسته ای، اما همچنان خاورمیانه، عرصه رقابت منطقه ای ایران و آمریکاست.ایران بایستی از ظرفیت های خود در مناطق ژئواستراتژیک عراق، فلسطین اشغالی و افغانستان علیه آمریکا بهره برداری نموده و فشارهای بیشتری را به آمریکا در این مناطق وارد سازد. در حالی که توافق هسته ای ژنو، آمریکا را از مخالفت با حضور ایران در کنفرانس ژنو درباره سوریه باز نداشته است، ایران نیز متقابلا بایستی در این رقابت منطقه ای، در سوریه، عراق و لبنان، با تمام توان به تقویت موازنه بیرونی با آمریکا و متحدان منطقه ای آن بپردازد.

ساختار ظریف قدرت، از جمله دیگر تاکیدات واقع گرایی تدافعی است. ساختار ظریف قدرت به معنای توزیع نسبی آن دسته از توانمندیهای مادی است که دولتها را قادر میسازد راهبردهای نظامی و دیپلماتیک خاصی را دنبال کنند، که بسیار مهمتر از ساختار زمخت قدرت میباشد.

هر گونه « موازنه درونی » می‌تواند زمینه‌های لازم برای افزایش حمایت گروه‌های سیاسی داخلی و فضای اجتماعی و روانی مردم از اهداف سیاست خارجی را فراهم سازد. به ویژه ارتقای سرمایه اجتماعی و اعتماد ملی به نظام، از اهمیت راهبردی برخوردار است.

تصمیم گیری در حوزه هسته ای، مستلزم وجود وفاق در میان جریانات سیاسی برای حل مناقشه ای ملی، و نهایتا یک اجماع ملی است که نباید از آن غافل شد. در واقع بسیاری از صدمات وارد شده به کشور در موضوع هسته ای، به دلیل اختلافات جناحی، ناهماهنگی دستگاههای اجرایی، و عدم اجماع ملی در این موضوع بوده است.

به نظر واقعگرایان تدافعی، در روابط خارجی، قدرت سیاسی ملی، به معنای توانایی بسیج منابع مادی و انسانی دولت، بسیار اهمیت پیدا میکند. برای موفقیت در مذاکرات هسته ای، نیز توجه به ابعاد درونی قدرت ملی بسیار ضروری است. که باید همگی تقویت و در ماههای آینده به شکلی هدفمند در مسیر حمایت از دیپلماسی کشور قرار گیرد. واقعیت آن است که بخش بزرگی از مشکلات کشور در زمینه‌های اقتصادی، فناوری، اجتماعی و سیاست داخلی، ربطی به تحریم های بین المللی ندارد. لذا رویکرد مجدد به خام فروشی نفت، تلاش برای حضور مجدد شرکت های بین المللی و تداوم رویکرد مونتاژ در صنعت، که پیرو سرخوشی از کاسته شدن تحریم ها در ژنو به وجود آمده است، با بدیهی ترین ابعاد قدرت ملی در تناقض است. بی گمان تلاش برای خودکفایی و ترمیم ابعاد درونی قدرت اقتصادی، نظامی، صنعتی و علمی، در راستای ایجاد موازنه درونی، با فشارهای احتمالی غرب است.

سیاست خارجی به مثابه اندرکنش دولت ها و عرصه انتخاب و تصمیم گیری، پدیده ای انتزاعی نیست، بلکه در این شرایط، کنش مندی و سیاست خارجی فعال، یکی از مهمترین الزامات موفقیت در عرصه بین المللی بوده که در واقع بهره برداری به موقع و بهینه از فرصت های موجود است.

از جمله فرصت های موجود که انتظار می رود فضای پرونده هسته ای را به سود ایران دگرگون کند، می توان به گسترش رویکرد تروریستی عربستان سعودی، مقاومت نظام سوریه، گسترش ابعاد تهدیدآمیز اقتصادی چین برای آمریکا و ... اشاره نمود. با توجه به زمینه مند بودن مناقشه هسته ای و پیوستگی آن با تحولات منطقه ای و جهانی، به نظر می رسد شرایط به سود جمهوری اسلامی در جریان است که بایستی با مدیریت بهینه سیاست خارجی، از این تحولات به سود کشور استفاده گردد.

یکی دیگر از ساز و کارهای موازنه نرم، تقویت دیپلماسی عمومی، افزایش تعاملات با کشورها، نهادها و سازمان‌های بین‌المللی است. بر اساس قواعد بازی در عرصه سیاست خارجی، ایران می تواند با گسترش روابط دیپلماتیک و بازیگری موثر، انعکاس فعالیت ها و مواضع هسته ای، خود را در اذهان بسیاری از کشورها مدیریت نماید. تداوم تعاملات خارجی گسترده در این زمینه، به مثابه یکی از ابزارهای موثر، می تواند فضای بین المللی را با برنامه صلح آمیز هسته ایران همراه سازد.

نتیجه گیری

مسائل اصلی اختلافی میان ایران و 5+1، از جمله حق غنی سازی ایران و شرایط لغو تمامی تحریم ها، به مذاکرات جامع هسته ای در حداقل شش ماه آینده موکول شده است. بنابراین قسمت اصلی و دشوار مذاکرات، اینک در برابر دیپلمات های جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.

تجربه تاریخی و رویکرد قدرت محور در سیاست بین الملل بر این تاکید دارد که غرب پس از توافق هسته ای، به دنبال تغییر شرایط به زیان ایران خواهد بود؛ تا با کمترین امتیازات ممکن، توانمندی های هسته ای ایران را از میان ببرد؛که اگر در مذاکرات ژنو غرب نتوانست به هدف حداکثری خود برسد، به دلیل شرایط و زمینه های سیاسی و موازنه قوای موجود به سود ایران بوده است.

امری که در سخنرانی اوباما در مرکز سابان عیان بود. اما این امر مانع از پیگیری این هدف حداکثری در آینده نخواهد شد. لذا ضروری است که سیاست خارجی کشور نیز متقابلا در راستای افزایش قدرت ملی و کنش مندی در تحولات منطقه ای جهت گیری نماید تا موازنه قدرت را به نفع ایران سامان دهد.

برمبنای واقع گرایی تدافعی، موازنه تهدید، توجه به ساختار ظریف قدرت، بسیج منابع مادی و انسانی کشور، تقویت ابعاد قدرت ملی به ویژه در حوزه اقتصاد مقاومتی، ایجاد اجماع ملی و ... از جمله پیش نیازهایی هستند که توجه جدی به آنان، زمینه ساز موفقیت در مذاکرات هسته ای آتی  است.

 

 

پی نوشت:

(1) متن کامل بیانیه سعدآباد، روزنامه همشهری، 30/7/1382 ، قابل رویت درhttp://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1382/820730/news/siasi.htm#s43884

(2) Agreement between Iran, Germany, United Kingdom and France ، وبگاه سفارت فرانسه در ایران، 14/10/2004

(3) روحانی، حسن، امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، تهران، مرکز مطالعات استراتژیک، 1390، ص 233-243.

(4) متن کامل بیانیه تهران درباره انتقال سوخت هسته ای، سایت خبری الف، 27/2/1389 قابل رویت در 

  http://alef.ir/vdciyzay.t1arr2bcct.html?72127

Kroenig, Matthew, "Now for the Hard Part", Foreign Policy 24 November 2013, available in(5):

 http://www.foreignpolicy.com/articles/2013/11/24/now_for_the_hard_part

(6) مشیرزاده، حمیرا؛ تحول در نظریههای روابط بینالملل، تهران: سمت، 1384، صص 90 تا 74.

(7) دهقانی فیروزآبادی، سید جلال، واقع گرایی نوکلاسیک و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه سیاست خارجی، شماره 97 تابستان 1390،  صص 275 تا 294.

(8) مشیرزاده، حمیرا؛ تحول در نظریههای روابط بینالملل، تهران: سمت، 1384، صص 134 تا 135.

 

عبداله مرادی دانشجوی دکتری روابط بین الملل

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها