نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
17. خرداد 1398 - 23:30
در بخشی از این نامه آمده است:بیکاری درد بی درمان،ساختارشهرگچساران ابتدائی ست،عقب ماندگی باعث برادرکشی،باندبازی ،حقایق را استتارکرده وانزوای پیشکسوتان جهادوشهادت،رشد وترقی میکروب های فرصت طلب ونااهل،دادگاه های ماشایسته نظام اسلامی نیستند و ساختارشکل گیری استان ایراداساسی دارد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،ابوالحسن غلامی،جانباز قطع عضو گچسارانی در مطلبی با اشاره به سفر مقام معظم رهبری به استان کهگیلویه و بویراحمددر سال 73،نوشت: توفیق دیدار رهبرعزیزحضرت آیت الله خامنه ای چهاربار،یارم شده است ،اما دیداری که خردادماه سال 73با ایشان درمدرسه آسیه فعلی گچساران داشتیم حکایت خاص خودرا دارد.

چندروز قبل ازسفراین بزرگواربه گچساران به اتفاق برادران عزیزم حاج سلیمان خاکی جانباز هفتاددرصد ونیزحاج احمدامکانی جانبازهفتاد درصد جلسه ای داشتیم که قرارشد به جای طرح مسائل شخصی درددل واقعی مردم را بدون سانسورومصلحت اندیشی تقدیم ایشان کنیم.

چون می دانستیم مسئولین به دلایل متعددی مشکلات را آنگونه که هست طرح نخواهندکرد.ازطرفی برخی مسئولین (مادام العمر تشریف دارن ،الان هم هستند)خودرا به خطر نخواهند انداخت.لذا درحد توان فکری و قلمی که داشتیم نامه ای را تنظیم و به دستور این دو مرد بزرگ ماُموریت رساندن آن به دست شخص رهبر به عهده من افتاد.

لذا نامه را گذاشتم درون یک پاکت بزرگ و زیر پیراهنم بصورت صاف روی سینه ام آنرا مخفی کردم.وقتی وارد محل دیدارشدیم محافظین کلی کنترل کردند ولی پاکت جوری جاسازی شده بودکه متوجه نشدند، به اتفاق برخی دوستان ازجمله جانبازسیف الله مرادی صف اول ما را مستقرکردند،لحظاتی بعد رهبردوست داشتنی تشریف آوردند و به ایرادسخن پرداختند.

با نوع سخنرانی ایشان آشنا بودم لذا هنگام ایرادجملات آخر دستم را بردم به سمت دکمه های پیراهنم که نامه را بیارم بیرون ولی حواسم به محافظ خوش هیکل رهبری بود،دریک چشم به هم زدن محافظ متوجه من شد ودستش رفت به سمت کلت کمری،البته نمیدونست که ایل وتبارمن ترسی ازتفنگ ندارن ،مع الوصف فوری پاکت نامه رو کشیدم بیرون(ازقبل باخط درشت نوشته بودم:درددلنامه جانبازان) دراین هنگام رهبر فرزانه چشمش افتاد به پاکت نامه،چون به فاصله پنج متری روبروش نشسته بودم.

همزمان که صحبت ایشان تمام شد و دستشان را به سمتم آاوردند وفرمودندکه پسرم نامه رو بده.منم با احساسی خاص و جسمی کم توان خودم را به ایشان رساندم ،دستم دردست مهربان ایشان قرارگرفت.ازایشان خواهش کردم که فقط خودتان نامه رو بخوانید ،فرمودندچرا؟عرض کردم بعدش ماسه نفرازاین دیار کوچ داده خواهیم شد ویا زندگی برماسخت می شود،که فرمودند:این راهی که باید رفت و محکم بمانید.

به هرحال جان سالم دربردم و گذشت تا دوهفته بعدکه متوجه شدیم تیمی ویژه از قوه قضاییه آمدن گچساران و برخی مسئولین را در دستگاه قضا و اجرائی برکنارکردند.مجددا ده روز بعد ماسه نفررا به دفتراستاندارفراخواندندکه حاجیان سلیمان و احمد فرمودند :خودت شربپا کردی و برو جواب بده.منم رفتم استانداری و هدایتم کردند به اتاق معاون سیاسی امنیتی ،خلاصه گفتم ای وای که باید برم زندان.

وقتی نشستم روبروی معاون کمی مضطرب شدم چون بیست وچهارساله بودم و اول جوانی،ناگهان معاون بالبخندگفت:این نامه رو کی براتون نوشته؟باید تیم کارشناسی که داشتید را معرفی کنی؟!! منم عرض کردم :تیممون سه نفره بازماندگان گردان امام حسین گچساران  شامل حاج خاکی از آبده گا،امکانی از نازمکان و خودم از نارگ موسی.

خلاصه گفت :طبق توصیه مقام معظم رهبری من موظف شدم بابت این نامه  کارشناسی شده و دلسوزانه ازشماها تشکرکنم و مطمئن باشید این نامه در سیر کمکها به استان و گچساران وباشت موُثر بوده است.منم نفس راحتی کشیدم و برگشتم.ولی سالهات که با افتخار تاوان آن نامه و کارهای مشابه را به اتفاق دوستان جانبازم داده ایم و ادامه هم خواهد داشت.

فرازهایی ازنامه جانبازان سلیمان خاکی،احمدامکانی وابوالحسن غلامی هنگام سفرمقام معظم رهبری درسال هفتادوسه به گچساران: ماوارثان نفت وگازخزانه دارانی هستیم که سهم ما فقط حسرت است،شایدفردای گچساران امروز مسجدسلیمان و هفتکل باشد،آیافدای فردائیان شدن زیربنایش حفظ امروزیان نیست؟.

 کی می شود درخت پیرتنومند سایه اش رابه زمین نفروشد؟ با اولین رعدوبرق تلویزیون قطع می شود،جاده های ما مرگباراست و امکانات آموزشی،فرهنگی،هنری،تفریحی و ورزشی درخط پایان گذشته متوقف شده،دردفاع مقدس اول بودیم ،حالا هم بدلیل فقردر ناهنجاریها اولیم.

آب را قطره قطره بایدجست،مالک گازیم ولی باگازترش می میریم،تک بیمارستان ما قتلگاست ،فرودگاه راکد،کشاورزان ودامداران حامی ندارندمهارآبها وسیلابهامهم است،حفظ جنگلهای بلوط واژه گان فراموش شده و بیکاری درد بی درمان،ساختارشهرگچساران ابتدائی ست.

عقب ماندگی باعث برادرکشی،باندبازی ،حقایق را استتارکرده وانزوای پیشکسوتان جهادوشهادت،رشد وترقی میکروب های فرصت طلب ونااهل،دادگاه های ماشایسته نظام اسلامی نیستند،ساختارشکل گیری استان ایراداساسی دارد.

انتهای پیام

دیدگاه‌ها

برادر غلامی آفرین بر شما و دوستان شهادت طلب روزها جهاد و شهادت . برادر بر همزمان کربلای ایران سخت می گذرد جای شما خوب است حال ما خیلی بد است .نان شب مان را نداریم. حقوق های خوبی می گیرید اما همسنگر دیروز شما امروز نمی تواند لباس مناسب و نان کافی برای فرزندانش تهیه کند ...شرکت نفت میراث عده ای شده است که حتی انگلیس ها هم چنان بهره ای از آن نبردند ...خانوادگی از تفت عده ای می خورند و ما حتی نمی توانیم تنها فرزندانمان را حل دهیم تا نانی برای معاش خود داشته باشد .

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها