نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
2. اسفند 1394 - 23:09
در گفتمان معمار اقتصاد و خدمت بی منت!به واقع اگر”خدمتی” هم بوده به اطرافیان خود بوده و سهم مردم مظلوم گچساران و باشت “منتهایی” بود که بر گرده آنها سنگینی می کند.

به گزارش آفتاب جنوب،آنچه که جرقه ای شد برای نوشتن این مطلب،تصویری بود که در فضای مجازی از تفنگداران بازداشت شده آمریکایی و مقایسه آن با فضایی که هالیوودیسم از خود به نمایش گذاشته و نیز تطابق آن با شرایط گفتمانی حاکم بر فضای سیاسی گچساران می باشد.

 

 

هرچندفضای مجازی اطاله کلام را نمی طلبد اما آنچه که در این مجال به آن اشاره می شود از زاویه و با گزاره های علوم ارتباطات به آن پرداخته شده که برای جا انداختن مطالب نیاز به توضیحات بیشتر را الزامی می نمود.

 

هِژمونی:در تعریف این مفهوم مواردی مانند سلطه جویی،چیرگی،سیادت، سیطره‌،هیمنه،استیلا، تفوق وبرتری اشاره شده است.در این فرایند فرد،گروه و یا کشوری که از این سلطه و سیطره برخوردار است این امر را برای خود نهادینه کرده و نیزگروهی که تحت سلطه و نوکری اند این امر مورد پذیرش و درونی سازی آنها قرار گرفته و بدیهی و نیز گاها مطلوب تبع نیز قرار می گیرد.

 

پارادایم کلی جناب نماینده :آنچه که از مجموعه فضای عمومی شهرستان و مناسبات سیاسی حاکم در این چند سال به طور خاص شاهد آن بودیم یک فامیل و نیز وابسته های آن سعی در حفظ ،بازتولید و نهادینه سازی هِژمونی به جای مانده از گذشته خود بوده اند.تا اندازه ای که کمتر کسی را در” حلقه قلعه” اجازه ورود و رشد تا حد معینی داده اند تا نکند زمانی این هِژمونی خودساخته دچار خدشه ای شود.

در این پارادایم(منظومه فکری) تصوری از خود جای انداخته و ترویج نموده اند تا مردم آنها را به دید “فرا انسان” بپذیرند. بسیاری نیز بدون آنکه مطالبه ای و یا بهره ای از آنها داشته به این سیطره، گردن نهاده و این زمینه را فراهم نمودند تا این پارادایم بازتولید گردد.

 

از سوی دیگر فلسفه وجودی انقلاب اسلامی علاوه بر انکه مخالفت با استکبار خارجی بوده استکبار داخلی را هم نشانه گرفته بودکه متاسفانه به نظر می آید خوی اشرافیگری که از مظاهر این پارادایم است در این بین احیا شده و مورد اقبال هم قرار می گیرد و تاسف بارتر آن است که این الگو در منطقه بازتولید شده است. شدیدترین نوع حقارتی که بسیاری در چنبره آن گرفتارند در الگوی بردگی و استعمار، فردی را به چشم “فرا انسان” و اسطوره تلقی نموده و از دستور گرفتن و تحقیر شدن لذت برده و احساس خوشحالی نماید.

 

از تبعات سنگین ایجاد این پارادایم علاوه بر قومیت گرایی و روابط ناسالم مریدپروری و لگد مال شدن کرامت انسانی را شاهد هستیم.بازتولید این تفکر زمینه ای برای رفتارهای فراقانونی (آنچه که در تبلیغات ایشان نمود یافته) خود و هواداران ایجاد نمود.

 

 در حوضه اجرایی شهرستان نیز ایجاد دولت در سایه و مدیران مطیع،از بین بردن اصل تفکیک قوا و مصادره همه خدمات نظام اسلامی به نام خود، به چالش کشیدن مرکز استان ،ورود بی سابقه دفتر نماینده در تصمیم گیری ها وچینش مدیران و فروکاستن بالاترین مقامات اجرایی در سطح لیدرهای درجه دوم بوده است که هرکدام ازاین موارد خود می تواند موضوع چندین مقاله باشد.

 

هالیوودیسم رسانه ای :رسانه ها رکن چهارم دموکراسی اند و دارای قدرت زیادی هستند؛تاآنجا که می توانند افراد را جادو کرده و سررشته افکار عمومی را در دست گرفته و تثبیت کننده قدرت قدرتمندان و هژمونی آنها باشد.

 

رسانه ها اگر اینچنین هم نکنند می توانند افراد را به سکوت وادار کنند.به عبارتی نظریه مارپیچ سکوت چنین ادعایی دارد که رسانه ها با حذف تدریجی مخالفان خود می توانند هر روز تعداد بیشتری به خاموشان جامعه اضافه نمایند.

 

آنچه که جریان حاکم در گچساران از آن بیشترین بهره را برده ،استفاده تبلیغاتی وسیع از رسانه های در اختیار و اجاره ای خود بوده که از کوچکترین روزنه ها آنچنان نمایش و صحنه آرایی بنری و تبلیغاتی تدارک می بینند که خود نیز (به تعبیر گوبلز در تکنیک دروغ بزرگ)باور می کنند کاری بزرگ کرده اند.

 

همین امر نیز به تعمیق و نهادینه سازی پارادایم گفته شده در بین مردم شدت می بخشد.به واقع مواردی از تکمیل طرح های دولتهای گذشته و کارهای غیر اولویت دار ،سطحی و نمایشی مانند چمن کاری و چراغانی کردن یک بلوار در گفتمان خدمت بی منت! چه جایی برای شوهای تبلیغاتی و بازیگری وجوددارد؟!

 

آنچه که مشخص و قابل اثبات است -که در این مجال فرصت ارایه مقایسه ای نیست- نمایندگان گذشته منشا بسیاری از کارهای زیربنایی و مهم در منطقه بوده اند اما از آن جا که پیگیری این کارها را وظیفه خود دانسته و از خدمات دولت های نظام مقدس جمهوری اسلامی محسوب نمودند جایی برای تقدیرهای بنری و شوهای تبلیغاتی برای خود متصور نبودند.

 

 شاهد مثال آنکه شمار بسیار زیادی از روستاها در ادوار گذشته از نعمت گاز برخوردار شدند بدون آنکه افتتاحی و یا بنری در کار باشد اما برای گازکشی یک روستا باید بالاترین تا پایین ترین مقام های اجرایی و غیر آن بازیگر این نمایش ها و مظهری از هالیوودیسم رسانه ای جناب نماینده باشند.

 

همچنین جناب آقای “دوربینی” باید پاسخگو باشند شوهای جنجالی تبلیغاتی با بعضی از وزرا و با آن وعده های عمل نشده چه درمانی برآلام مردم گچساران داشته است؟و اگر هم این حضور های پوپولیستی دردی را هم درمان نکرده ایشان باید پاسخگوی رفتارهای عوام فریبانه خود باشد.

 

روشها و تکنیکها: باج گیری،تهدید و تطمیع جریان حاکم از کوچکترین روزنه ها و متناسب با ضعفها ،نیاز هاو درخواستهای مخالفین از ابزار ها و روشها وحربه های گوناگون خود برا تحکیم انحصار خود استفاده می کنند. در این فضا از عده بسیاری با توجه به فشار حاکم بر خانواده ها و هجمه بیکاری فارغ التحصیلان باج گیری کرده و شرط انجام کار و یا استخدام را حمایت علنی از جناب نماینده مشروط می کنند از طرفی به علت محدود بودن استخدام دولتی و نیز اختصاص دادن همان ظرفیت های محدود به “حلقه قلعه” و نور چشمی ها، این قول ها غیر عملی و دست نیافتنی خواهد شد.

 

 ایشان به جای آن که از کارنامه واقعی خود و از برنامه های آینده بگوید به گونه ای در میتینگ های شعاری سخن میرانند که گویی ایشان نبوده اند که ۴سال نماینده و همه کاره شهرستان و بودجه کشور بوده اند.

 

در گفتمان معمار اقتصاد و خدمت بی منت!به واقع اگر”خدمتی” هم بوده به اطرافیان خود بوده و سهم مردم مظلوم “منتهایی” بود که بر گرده آنها سنگینی می کند.

 

از طرف دیگر پروپاگاندای تبلیغاتی و فضای بسته موجود وعدم تحمل مخالف به گونه ای رقم خورده است که تهدیدها از حالت مخفی و رودرو به شکل عمومی و علنی تغییر یافته است.جناب نماینده در چندین سخنرانی عمومی تاکید نموده اند که اگر مردم به ایشان رای ندهند فلان کار برای آن منطقه انجام نخواهد گرفت.

 

از سوی دیگرنیز با توجه به نزدیکی انتخابات و نیز با پشتیبانی و بده بستانها با اصحاب قدرت و ثروت و تزریق پولهای آلوده از ابزار تطمیع نیز به عنوان آخرین تیر در کمان استفاده خواهد کرد.

 

مارپیچ سکوت:آنچه که از برآیند پارادایم این جریان و نمودهای بیرونی که همان هالیوودیسم رسانه ای و ابزارها،روشها و تکنیک های اعمال شده(باج گیری،تهدید و تطمیع)این جریان حاصل شد، حاکمیت فضایی رعب آور وشکل گرفتن مورد حادی از مارپیچ سکوت در بین مخالفین ایجاد شد.

 

ریشه این نظریه “نئومان” به این اشاره دارد که مردم از ترس انزوا ،طرد شدن و یا موارد مشابه ترجیح می دهند سکوت کرده و نظر واقعی خود را ابراز نکرده و یا حتی در موافقت جریان حاکم تصدیق اجباری نمایند.این نظریه به این اشاره دارد که گروهی احساس می کنند که نظر و عقیده آنها در اقلیت قرار دارد، هر چند ممکن است در واقعیت این گونه نباشد.

 

فشارو خفقانی که جریان حاکم در شهرستان ایجاد نموده و نیز ترس بسیاری از مردم شدت مارپیچ سکوت را تا جایی ایجاد شده که بسیاری از هواداران دیگر کاندیدها وانمود می کنند که طرفدار جریان حاکم هستند در عین حالی که واقعیات چیز دیگری را نشان خواهد داد.

 

البته نوع خاصی از سکوت نیز در برگیرنده نیروهای مدافع جریان حاکم بوده است.از آنجاکه افراد مدافع نماینده محترم دلیل موافقت با ایشان را کارهای بسیار عنوان نمودند و زمانی که از آنها توضیحی در مورد این کارها خواسته شد یا فرافکنی کردند و یا سکوت.آنچه که مشخص است این سکوت نه به مانند سکوت طرف مقابل ناشی از ترس و انزواست بلکه ناشی از هالیوودیسم بزک کرده رسانه ها و “دیپلماسی بنرها” بود که ایشان و نیز اقداماتشان را آن گونه که نبود،به مردم نمایاند.

 

سخن پایانی:امیداست همان گونه که هِژمونی پوشالی آمریکا که نمادش تفنگداران آمریکایی با آن عقبه هالیوودیسم رسانه ای خود،بوسیله دلاوران سپاه پاسداران انقلاب به محاق رفت ،در گچساران هم اژدهای خفته ای که در خفقانی که مارپیچ سکوت در خود تنیده است، فرو خواهد ریخت و همه تهدید ها و تطمیع ها را خواهد بلعید و این هِژمونی برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست.

 

فرهاد عدالت منش

انتهای پیام/م

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها