حسب اطلاعات دقیق واصله، هزاران تروریست تکفیری از ملیتهای گوناگون همچون سوریه، عربستان سعودی، کویت، امارات، چچن، ازبکستان، تاجیکستان، ترکیه، عراق، لبنان و ...، از پادگانهای ارتش ترکیه در طول نوار مرز آن کشور با سوریه، مجهز به صدها خودروی زرهی شامل تانک و نفربر، در معیت یگانهای ادوات (خمپاره انداز) و توپخانه سنگین خود را از مسیر شهرهای"سلقین" (واقع در شمال غربی ادلب)، "معره مصرین" (واقع در شمال ادلب)، "سراقب" (واقع در شرق ادلب)  و "بنش" (واقع در شمال شرقی ادلب) به حاشیه شهر ادلب رسانده و به مراکز استقرار و نقاط ایست و بازرسی و تامین ارتش و دفاع وطنی سوریه مستقر در حاشیه شهر ادلب حمله ور شدند. 

 

   

   

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

1 – جلوگیری از امداد رسانی صدها مجاهد شیعه عضو دفاع وطنی (بسیج مردمی) مستقر در این شهرها به مدافعان مستقر در داخل شهر ادلب

 

2 – تکمیل محاصره و زمینه سازی برای حمله سراسری به "فوعه و کفریا" به منظور قتل عام شیعیان ساکن در آن و حذف این منطقه از روی نقشه جغرافیای انسانی و نظامی (مشابه طرح محاصره نبل و الزهراء در استان حلب یا شهرک شیعه نشین بصری الشام واقع در استان جنوبی درعا که ماه گذشته طی حملات سنگین تروریستها به اشغال کامل آنها در آمده و هزاران شیعه ساکن آن آواره کوچه ها و خیابانهای منطقه سیده زینب (س) دمشق شده اند!)

 

 

نخستین موج حملات بر عهده یگانهای نظامی تروریست‌های تکفیری اعزامی از ترکیه بود که با ساز و برگ نظامی کامل از ترکیه وارد مرز سوریه شده و پس از عبور از شهرهای "سلقین، ارمناز و ملس" خود را به سه محور شمال غربی و غربی و جنوبی شهر ادلب رساندند. حملات از ساعات ابتدایی صبح با موشک باران و خمپاره باران بسیار شدید مراکز تامین و مراقبت (حاجز) ارتش سوریه در طول قوس شمالی غربی ، غربی و جنوب غربی شهر ادلب آغاز شد. 

 

  

کانون این حملات به نقاط تفتیش و مراقبت بنام "عین شیب" و "کارخانه کنسرو" واقع در غرب و جنوب غربی شهر قرار داشت که در حمله به "مرکز ارتش در کارخانه کنسرو" طی دو ساعت حداقل 300 فروند موشک کاتیوشا و خمپاره شلیک شده و همزمان از دو محور حمله زمینی به آن صورت گرفت. شدت حملات و حجم تلفات نیروهای ارتش سوریه به حدی بود که فرمانده این مرکز دستور عقب نشینی از موضع مربوطه را صادر کرده و نیروهایش را به خیابان 30 واقع در دو کیلومتری آن منتقل کرد.

 

 

 

  

 درحالی‌که سربازان ارتش سوریه مستقر در حال عقب نشینی از موضع مذکور بودند ، صدای انفجار بسیار مهیبی به گوش رسید. انفجار مذکور ناشی از عملیات انتحاری تروریست تکفیری با نام "بدر اللحیدی ملقب به کرار النجدی" اهل و ساکن کشور "عربستان سعودی"!! علیه "پاسگاه عین شیب" ارتش سوریه بود که به شهادت حداقل 6 نظامی و جراحت 11 نفر انجامید. 

 

 

همزمان با این حمله انتحاری صدها موشک و خمپاره به سمت این مرکز شلیک شده و هجوم زمینی تروریستها به آن نیز صورت پذیرفت. ساعتی پس از حمله انتحاری نخست، انفجار انتحاری دوم نیز علیه پاسگاه ارتش سوریه در حاشیه شمال غربی ادلب با عنوان "پاسگاه قلعه" اجرا گردید که عامل این عملیات تروریستی اینبار نه یک تبعه سعودی ! که یکی از اتباع کشور عربی "کویت" با نام "نایف الهاجری ملقب به ابوعمر الکویتی" بود که سوار بر یکدستگاه نفربر بمب‌گذاری شده خود را به نزدیکی مقر مذکور رسانده و منفجر کرد. 

 

 

لازم به ذکر است که هر دو تروریست عامل عملیات انتحاری در حاشیه ادلب از عوامل گروه تروریستی "جند (سربازان مسجد) الاقصی!" هستند که از گروهکهای زیرمجموعه شبکه تکفیری – تروریستی القاعده در سوریه می باشد. این گروه بطور مستقیم از سوی دربار پادشاهی "شیخک نشین قطر" در حاشیه "خلیج تا ابد فارس" اداره و تامین می شود و از ابتدای بحران سوریه منشا جنایات فراوانی در حق مردم ، دولت و نیروهای ارتش سوریه بوده است. اکثر عوامل این گروه تکفیری را اتباع کشورهای عربی خصوصا فلسطین اشغالی! ، کویت ، امارات ، عربستان سعودی و چچن تشکیل میدهند. (پ.ن :1) 

 

  

 

به موازات نبردها در محور غرب و جنوب غربی میان نیروهای ارتش سوریه و تروریستهای تکفیری ، محورهای شمالی و شرقی شهر ادلب نیز از سوی تروریستهای اعزامی از شهرهای معره مصرین ، سراقب ، بنش و سرمین هدف حملات شدیدی قرار گرفتند. طی این حملات پاسگاههای "صباح قطیع ، الرام ، سکن شبابی و الجامعه" یکی پس از دیگری هدف حملات سنگین قرار گرفته و در نهایت پس از 3 روز درگیری با عقب نشینی نیروهای ارتش سوریه به اشغال تروریستها در آمدند.

 

 

همزمان تروریستهای اعزامی از شهرهای "سرمین و سراقب" یا حمله به پاسگاهها و مراکز استقرار نیروهای ارتش و امنیتی شرق ادلب همچون پاسگاه "سادکوب ، بنش ، کهرباء ، الغزل" با نیروهای مستقر در  آنها بشدت درگیر شدند. اسلوب تهاجمهای تروریستها به پاسگاههای ارتش سوریه در محورهای مختلف حاشیه شهر ادلب تقریبا واحد بوده و ترکیبی از آتش تهیه سنگین توپخانه و ادوات ، هجوم با خودروی انتحاری مملو از مواد منفجره و حمله زمینی از یک یا چند محور و در نهایت اشغال موقعیت مذکور بوده است.

 

 

 

 

 

علی ایحال، فرماندهی ارتش سوریه در شهر ادلب با محاسبه جمیع شرایط و امکانات موجود خود تا چند روز به امید رسیدن نیروهای کمکی نظامی و تسلیحات سنگین از طریق تنها مسیر امدادی شهر یعنی جاده ادلب – اریحا – لاذقیه در مقابل سیل خروشان هزاران تروریست تکفیری مسلح و مجهز به جدید ترین تسلیحات و ادوات نظامی روز جهان مقاومت جانانه ای کردند. لکن چند عامل موجب شد که این مقاومت درهم شکسته و فرماندهان مذکور مجبور به تخلیه شهر از سکنه غیر نظامی و نظامیان مدافع بشوند:

 

 

  

1 – بی تدبیری آشکار فرماندهی کل ارتش سوریه در "عدم اعزام نیروهای پشتیبانی و تسلیحات سنگین متناسب" با نیاز فرماندهان شهر ادلب برای دفاع از آن. با کمال تاسف فرماندهی کل ارتش سوریه در اوج نبردهای شدید میان مدافعان ادلب و تروریستهای تکفیری از درک حساسیت وضعیت و قریب الوقوع بودن سقوط شهر عاجز بوده و علی رغم درخواستهای مکرر فرماندهی ارتش در شهر ادلب ، در روز چهارم درگیریها و در حالی که کلیه پاسگاههای حاشیه شهر ادلب سقوط کرده و نبردها به داخل شهر کشیده شده بود ، اقدام به اعزام با تاخیر تنها "یکصد سرباز" مجهز به تسلیحات سبک و نیمه سنگین کرد! 

 

  

 

این در حالی بود که حداقل 10 هزار تروریست تکفیری در حاشیه و برخی محلات داخل شهر ادلب در حال نبرد با چند صد نفر مدافع از نیروهای ارتش و امنیتی و پلیس بودند و این خود بخوبی نشان دهنده "عدم توازن کمی و کیفی قوا" و تسلیحات طرفهای درگیر و "بی تدبیری محض فرماندهان ارشد ارتش سوریه" و "عدم درک درست آنها از واقعیات موجود در صحنه نبردها" در این کشور می باشد.  

 

 

 

 

2 -  نقش فعال و ویژه هسته های پنهان نظامی و جنگ روانی تروریستها در داخل شهر ادلب . به موازات نبردها در مراکز امنیتی و نظامی و محلات حاشیه ای شهر ادلب میان تروریستها و نیروهای نظامی و امنیتی سوریه، هسته های نظامی تروریستهای تکفیری که از هفته ها پیش از وقوع حمله سراسری به شهر در داخل محلات ادلب حاضر شده بودند، بر اساس شناسایی های اطلاعاتی دقیق و همزمان با تشدید درگیریها در حاشیه شهر، در داخل آن اقدام به اجرای عملیات نظامی علیه واحدهای نظامی و امنیتی مستقر در داخل شهر و خانواده های آنها کردند. 

 

 

 

  

به راه افتادن موج ترورها و حملات پارتیزانی این واحدهای کوچک اما بخوبی آموزش دیده در داخل شهر فضای ناامنی و حتمی بودن سقوط شهر را در میان مدافعان و سکنه غیر نظامی دامن زده و در کنار عدم ارسال نیرو و تسلیحات کمکی برای مدافعان از سوی فرماندهی کل ارتش سوریه، عزم فرماندهی نظامی شهر ادلب را برای تخلیه شهر با هدف جلوگیری از وقوع تلفات بیشتر جزم تر نمود.

 

 

3 – قطع کلیه ارتباطات رادیویی، موبایلی و تلفنهای ثابت واحدهای نظامی و امنیتی و سکنه غیر نظامی ساکن در ادلب از سوی تروریستهای تکفیری همزمان با اوجگیری حملات شدید و متمرکز آنها به مدافعان و محلات مسکونی شهر ادلب یکی دیگر از عوامل سقوط شهر ارزیابی می شود. 

 

به نحوی که در سومین روز از نبردهای سهمگین در محلات حاشیه ای شهر ادلب، سه تیم از تروریستهای تکفیری از گروه القاعده سوریه (جبهه النصره) با حمله به مرکز مخابرات و ارتباطات این شهر و تصرف آن کلیه برجهای مخابراتی و ارتباطاتی موجود در آن را منهدم کرده و همزمان یگانهای "جنگال" (واحد های جنگ الکترونیک) ارتش ترکیه!! با حضور در محور شمال غربی شهر ادلب و استقرار چند دستگاه خودروی زرهی مجهز به تجهیزات مختل کننده رادار و ارتباطات رادیویی کلیه راههای دسترسی و هماهنگی یگانهای نظامی و امنیتی و ساکنین شهر ادلب را با یکدیگر و دنیای بیرون بطور کامل مختل کردند!

 

  

4 – استفاده تروریست‌ها از خمپاره ها و نارنجک‌ها و بمب‌های حاوی گاز کشنده کلر علیه واحدهای نظامی ارتش سوریه در حاشیه و داخل شهر ادلب یکی دیگر از مهمترین دلایل افزایش تلفات و تضعیف شدید روحیه مدافعان بود. بنا بر اظهارات رزمندگان مدافع شهر ادلب، عناصر گروه تروریستی جبهه النصره (القاعده) و ارتش آزاد حین تهاجم به مراکز استقرار و خطوط دفاعی مدافعان شهر بطور گسترده ای از نارنجک‌های دستی و خمپاره های حاوی گاز کلر استفاده کرده اند. در تصاویر منتشر شده از سوی رسانه های وابسته به تروریستها، یگان‌های خط شکن این گروهها مجهز به ماسک های ضد گاز مجهز هستند.

 

5 – تلاش شدید تروریست های تکفیری برای قطع تنها مسیر ارتباطی و امدادی زمینی شهر ادلب به اریحا از طریق حملات مکرر از محورهای جنوبی شرقی و جنوبی غربی به منطقه "المسطومه و تل المسطومه" به مثابه تیر خلاصی بر پیکره روحیه در هم شکسته مدافعان شهر و شهروندان ساکن در شهر ادلب بود. از چهارمین روز نبردها میان دو طرف، صدها تروریست تکفیری از اهالی شهرهای "سراقب و سرمین"  با هجوم گسترده خود برای تصرف برخی تپه های مشرف بر مسیر ادلب اریحا اقدام کردند که حساسترین آنها در منطقه "المسطومه" قرار دارد. 

  

در این نبردها دهها تروریست کشته و زخمی شده اند که اجساد برخی از آنها در میدان معرکه باقی مانده است. در مقابل عناصر القاعده (جبهه النصره) از جنوب ادلب اقدام به هدف قرار دادن تل المسطومه با صدها موشک "کاتیوشا و فیل" و توپهای سنگین "جهنم و عمر" کرده اند. 

 

 

این اقدام با هدف قطع تنها مسیر خروج و امدادرسانی به ساکنین غیر نظامی و مدافعان شهر ادلب صورت پذیرفته و روحیه در هم شکسته مدافعان خسته از چندین روز نبرد نفس گیر و مردم غیر نظامی که از ابتدای حملات القاعده به ادلب تحت موشک باران گاه و بیگاه و ناظر بر عملیاتهای چریکی هسته های خفته نظامی آنها علیه اهداف نظامی و دولتی و غیر نظامی بودند بطور کامل در هم شکست. 

 

وحشت مردم ادلب از زندگی تحت شمشیر بران تکفیریهای القاعده سوریه (جبهه النصره) که در توحش و بیرحمی به مراتب بدتر از گروه رقیب خود یعنی "داعش" عمل میکند ، دهها هزار نفر را وادار به خروج اضطراری از شهر و فرار به سمت اریحا و سایر مناطق تحت کنترل دولت سوریه کرد. کاروانهای خودروهای مردم غیر نظامی از روز چهارم حمله القاعده به ادلب ، با هماهنگی دولت و ارتش شروع به خروج از شهر کردند. 

 

اما این پایان کار نبود! چرا که تروریستهای تکفیری مورد حمایت دولت ترکیه و اردوغان با استقرار واحدهای تک تیرانداز و موشک انداز ضد زره "تاو2" بر روی تپه "المسطومه" با این توجیه که مردمی که در حال فرار از شهر هستند اعم از اهل سنت و شیعه و علوی و مسیحی در جرگه حامیان دولت و ارتش سوریه قرار میگیرند اقدام به هدف قرار دادن غیرنظامیان بی گناه کرده و موجب شهادت دهها نفر و مجروح شدن صدها نفر گردیدند! 

 

به واقع برای انسان غیر قابل تصور است که گروهی با هر توجیه و استدلالی خودروهای غیرنظامیان در حال عبور از اتوبان را بوسیله توپهای مخصوص ضد هوایی یا سلاحهای تک تیرانداز کالیبر 50 و موشک انداز ضد زره هدف قرار داده و انسانهای بی گناه را به قتل برسانند! اما این واقعیت جاری در کشور سوریه ایست که روزگاری یکی از زیبا ترین و تاثیر گذارترین کشورهای منطقه در زمینه های فرهنگی و سیاسی و نظامی بوده است. 



تروریستهای تکفیری این فرزندان راستین "اردوغان و داوود اوغلو" و دست پروردگان "دربار آل سعود و پادشاهی قطر" طی 4 سال گذشته علاوه بر انهدام برنامه ریزی شده زیرساختهای فرهنگی ، نظامی ، صنعتی و ... کشور سوریه شنیع ترین وفجیع ترین جنایات را با حمایت سیاسی و نظامی و اطلاعاتی و مالی حامیانشان در حق مردم این کشور  عضو محور مقاومت مرتکب شده و می شوند.

 

 

با تداوم فشارهای نظامی و تکمیل روند خروج مردم و نیروهای نظامی ودولتی از شهر، ادلب از صبح روز ششم (از زمان آغاز حملات) به کنترل کامل تروریستهای تکفیری القاعده در آمد. از ساعات ابتدایی صبح ششمین روز تهاجم، واحدهای نظامی تکفیریها پس از اطمینان از تخلیه شهر، از محورهای شمالی و شرقی و غربی وارد آن شده و به ساختمانهای دولتی و مراکز امنیتی و نظامی حمله ور شدند. 

  

 

اما حملات تکفیریها به مراکز تخلیه شده دولتی و نظامی محدود نماند. بنابر اظهارات برخی از شهروندانی که موفق به خروج از شهر نشده اند، عناصر گروه جبهه النصره و ارتش آزاد با ورود به شهر خود را به محلات شهر رسانده و دست به جنایتهای فراوانی زدند. بنا بر اظهارات شهود عینی صدها نفر از شهروندان ساکن در محلات مختلف ادلب هدف اعدامهای فجیع میدانی به وسیله شلیک گلوله، ذبح با چاقو و اعدام به طناب دار در انتقام از مواضع سیاسی یا عقیدتی و مذهبی قرار گرفته اند. 

 

 

 

بطور مثال میتوان به اعدام  "رولا الزیر" مدیره مدرسه دخترانه "البحتری" شهر ادلب اشاره کرد که وی را تنها به دلیل انتشار عکسی از خودش در کنار "دکتر بشار اسد" ریس جمهور سوریه در صفحه شخصی اش در یکی از شبکه های اجتماعی کشان کشان از منزلش بیرون کشیده و در مقابل چشمان وحشت زده فرزندان خردسالش اعدام میدانی کردند! لازم به ذکر است که عکس مربوطه مربوط به دیدار 2 سال پیش نامبرده بعنوان "معلم نمونه" در معیت گروهی از فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش سوریه با رییس جمهور کشورشان بوده است. 

 

 

در مورد دیگری  باید به تیرباران یک پدر و پسر مسیحی بدلیل فروش مشروبات الکلی در میدان اصلی شهر، اقدام به ذبح یک دختر جوان بدست برادرش (عضو جبهه النصره) به جرم "ازدواج با یک افسر ارتش سوریه" در محله "حی الضبیط"، اعدام میدانی یک جوان دانشجوی ادلبی بدست پسرعمویش (عضو گروه تروریستی جبهه النصره) بجرم حمایت علنی از نظام سوریه! و ربایش و تیرباران "کشیش ابراهیم الفرح" اسقف کلیسای ارتودکس" شهر ادلب از سوی تکفیریها اشاره کرد که وی را پس از تحمل دهها ضربه شلاق به قتل رسانده و کلیسای محل خدمت وی را به اتهام حمایت از دولت و ارتش سوریه غارت کردند! 

  

 

لازم به ذکر است که استان ادلب از ابتدای وقوع بحران در سوریه یکی از مناطق اصلی فعالیتهای گروههای تروریستی تکفیری مورد حمایت ترکیه ، عربستان ، قطر و آمریکا بوده که با گذشت چهار سال تنها کنترل بخشهایی از آن شامل "شهر ادلب ، اریحا و جسرالشغور" که در طول مسیر جاده ادلب به "بندر لاذقیه" قرار دارند و چند مقر نظامی همچون "فرودگاه نظامی ابوالظهور" (در محاصره سه ساله جبهه النصره) ، پادگانهای "وادی الضیف و الحامدیه" (دوماه پیش به اشغال تروریستها در آمد) در اختیار دولت و ارتش سوریه باقیمانده بود.  

 

 

تلفات ارتش سوریه در عملیات اشغال شهر ادلب حدود 70 شهید و حدود 20 اسیر بوده است. بنا بر اسناد (تصاویر و ویدیوهای منتشره از سوی رسانه های وابسته به گروههای تروریستی تکفیری کلیه مجروحانی که در اثر درگیری با تروریستها به چنگ آنها افتاده بودند به همراه چند نفر از اسرا با چاقو ذبح شده اند!

 

 

 

 

 

 

   منابع رسانه ای مستقل همچون "مرکز حقوق بشر سوریه" وابسته به معارضان دولت "مستقر در لندن" از تلفات صدها نفری تروریستهای القاعده شامل دهها نفر از فرماندهان ارشد ستادی و میدانی آنها خبر داده اند. بر اساس تصاویر و اطلاعات منتشر شده در رسانه های نزدیک به تروریستها تعداد زیادی از هلاک شده های آنها را اتباع کشورهای عربستان سعودی ، کویت ، فلسطین ، چچن و ... تشکیل می دهند. در این میان بیشترین سهم کشته شدگان را اتباع عربستان سعودی تشکیل میدهند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به گواهی اسناد غیر قابل انکار، کلیه عملیاتهای نظامی و تروریستی گروههای تکفیری مستقر در استانهای شمالی سوریه مانند "حلب و ادلب" و شرقی (دیرالزور و رقه تحت کنترل داعش) بطور مستقیم تحت نظارت و مدیریت سرویس اطلاعاتی کشور ترکیه سازماندهی و اجرا می شود. کارشناسان معتقدند حمله گسترده القاعده به ادلب با هدف اشغال باقیمانده مناطق تحت کنترل دولت سوریه در این استان و تشکیل امارت به اصطلاح اسلامی جدید ، مشابه اقدام گروه تروریستی داعش در تشکیل "ولایت" های مختلف در مناطق مختلف سوریه، عراق، یمن، لیبی و مصر می باشد. 

 

 

 

گفتنی است، طی یکسال گذشته و همزمان با ایفای نقش بسیار فعال جبهه النصره در استانهای جنوبی سوریه (درعا و قنیطره) در کنار گروه تروریستی ارتش آزاد و جبهه اسلامی، منابع اطلاعاتی از تلاش این گروه برای تبدیل استانهای جنوب سوریه بعنوان مقر اصلی امارت القاعده در سوریه خبر داده بودند که به دلیل مخالفت سازمان اطلاعات پادشاهی اردن با این اقدام، منتفی اعلام شده بود. 

 

بدیهی است با توجه به فعالیت هزاران اردنی در صفوف گروه های تروریستی تکفیری موجود در سوریه ، قدرت گرفتن آنها در جوار مرزهای این کشور ، احتمال انتقال بحران تروریستی به داخل آن را به شکلی فزاینده ای افزایش خواهد داد و همین موجب احساس نگرانی و ابراز مخالفت اردن به تبدیل استانهای جنوبی سوریه (کنار مرزهای شمالی کشور اردن) به مقر اصلی حضور و فعالیتهای "امارت اسلامی جنوب" تشکیلات القاعده در سرزمین شام (شامل لبنان ، سوریه ، عراق و بخشهایی از اردن) بوده است. 

  

این در حالی است که در ماههای گذشته جبهه النصره پس از وعده سازمانهای اطلاعاتی آمریکا ، ترکیه ، قطر و سعودی مبنی بر کمک به این گروه برای سیطره کامل بر استان شمالی ادلب سوریه فعالیتهای ویژه ای را برای بسط سیطره خود بر سراسر اراضی آن آغاز کرده بود و در همین رابطه اقدام به تصفیه و پاکسازی بخشهای مختلف ادلب از حضور گروههای به اصطلاح میانه روی غیر مرتبط با شبکه القاعده مانند "حرکت نورالدین زنکی ، حرکت حزم ، جبهه ثوار سوریه" کرده و دیر یا زود به سراغ باقیمانده گروههای زیر مجموعه گروه تروریستی "ارتش آزاد سوریه" (عموما متشکل از سربازان و افسران منشق شده از ارتش سوریه) نیز خواهد رفت.  

 

 

 

از ابتدای وقوع بحران تروریستی در کشور سوریه که با هدایت و پشتیبانی کشورهایی همچون ترکیه ، عربستان و قطر و حمایتهای آمریکا و انگلیس و فرانسه و اسراییل همراه بوده ، اقلیتهای دینی و قومی ساکن در این کشور دارای بافت جمعیتی "اکثریت اهل سنت" همواره در معرض نسل کشی و قتل عامهای گسترده تروریستهای تکفیری بوده اند. 

 

 

با توجه به اینکه بخش اعظم حامیان دولت قانونی و مشروع حاکم بر کشور سوریه را همین پیروان اقلیتهای دینی و قومی تشکیل می دهند ، شهرها و جوامع محل سکونت و زندگی آنها همواره هدف ثابت حملات نظامی و تروریستی گروههای تروریستی تکفیری بین المللی فعال در سوریه همچون داعش ، جبهه النصره ، جبهه اسلامی ، ارتش آزاد و ... قرار داشته اند.

 

از میان اقلیتهای حامی دولت و ارتش سوریه ، شیعیان این کشور مهمترین نقش را در دفاع از امنیت و استقرار این کشور ایفا کرده اند. به همین دلیل مناطق شیعه و علوی نشین بطور سنتی در صدر اهداف حملات گروههای تکفیری فعال در این کشور بوده اند.

  

در همین راستا شهرهای شیعه نشین " فوعه و کفریا " واقع در حاشیه شمالی شهر ادلب با آغاز موج نخست حملات گروههای تروریستی تکفیری وابسته به شبکه القاعده به شهر ادلب در محاصره کامل قرار گرفته است و با گذشت بیش از یک ماه و تداوم این حصر وحشیانه و غیرانسانی که طی آن ضمن تخریب سرچشمه های انتقال آب آشامیدنی به داخل این دو شهر از ورود هرگونه مواد غذایی و دارویی به داخل آنها جلوگیری به عمل می آید.

 

 

 

بنا بر اعلام مراکز پزشکی و رسانه ای مستقر در این دو شهر ، بیش از 50 هزار نفر از ساکنان این  دو شهر شیعه نشین با اتمام مواد غذایی و دارویی موجود در شهر در معرض مرگ حتمی قرار دارند. صدها بیمار محتاج به درمانهای پزشکی و مصرف دارو از دو هفته پیش تا کنون هیچگونه دسترسی به امکانات پزشکی مورد نیازشان ندارند. علاوه بر آن تروریستهای تکفیری مستقر در حاشیه این شهر بطور روزانه اقدام به پرتاب صدها گلوله توپ و خمپاره و موشک کاتیوشا به سمت منازل مردم بی گناه ساکن در این دو شهر می کنند که به جرات و شهادت صدها نفر از ساکنین این دو شهر منجر شده است.

 

به موازات تشدید بحران انسانی در این دو شهر ، حملات مکرر و سنگین تروریستها از محورهای مختلف عملیاتی حاشیه این دو شهر و موشکباران منازل مردم و گلوله باران شدید محلات مختلف ، ساکنین فوعه و کفریا را در معرض نسل کشی دسته جمعی قرار داده است. کانون اصلی حملات به این دو شهر در مزارع بروما واقع در شرق آنها قرار گرفته است که صدها تروریست عضو گروه جبهه النصره و ارتش آزاد و جبهه اسلامی در حال نبرد با مدافعان فوعه و کفریا هستند. 

 

 

گروه "جندالاقصی (وابسته به القاعده سوریه) به سبک گروه رقیب خود یعنی "داعش" در دور جدید حملات به فوعه و کفریای مظلوم ، اقدام به ارسال عوامل انتحاری به خودروهای بمبگذاری شده سنگین کرد تا با انهدام خطوط اولیه دفاعی رزمندگان شیعه فوعه و کفریا بتواند به بخشهایی از این دو منطقه نفوذ کند. 

 

 در همین رابطه عناصر این گروه با اعزام یک دستگاه تانک بمبگذاری شده با دهها تن مواد منفجره برای نزدیک شدن به مواضع مدافعان شهر کفریا تلاش کردند اما پیش از رسیدن عامل انتحاری به مقصد تعیین شده از سوی رزمندگان مدافع هدف یک فروند موشک کورنت قرار گرفته و منهدم گردید. 

به گفته یک منبع میدانی ، در حال حاضر امداد رسانی به این شهرها تنها از طریق پرتاب بشکه های حاوی غذا و دارو بوسیله بالگردهای ارتش سوریه صورت می پذیرد که این امر نیز خطرات فراوانی را در بر داشته است . چرا که تروریستها با رصد مسیر تردد هلیکوپترهای ارتش سوریه بوسیله سامانه های موشکی دوش پرتاب پیشرفته استینگر 2 (ساخت امریکا و سفارش ارتش های ترکیه و سعودی!) و اف ان 6 (ساخت چین به سفارش ارتش قطر) اقدام به ساقط کردن آنها می کنند. 

  

 

این منبع میدانی تاکید کرد که ساکنین و مدافعان شهرهای فوعه و کفریا  امیدوارند که عملیات ارتش سوریه برای بازپس گیری شهر ادلب هرجه سریعتر به نتیجه برسد . بدیهی است درصورتی که یگانهای نظامی ارتش سوریه موفق به ورود به شهر ادلب شوند ، واحدهای مدافع فوعه و کفریا نیز امکان تبدیل وضعیت از دفاعی به تهاجمی و شکستن خطوط نبرد گروههای تکفیری و رساندن خود به داخل شهر ادلب از محور شمالی آن را دارند.

 

پی نوشت 1 : توضیح تکمیلی در رابطه با گروه تروریستی جند الاقصی یکی از مهمترین هم پیمانان القاعده در سوریه :

 

  

این گروه بیشترین سطح همکاری را با گروه جبهه النصره شعبه رسمی القاعده در سوریه داشته و فرماندهی آن تا کمتر از یکسال پیش بر عهده فردی فلسطینی الاصل (از اهالی روستای "عین غزال" شهر حیفا در فلسطین اشغالی) با نام "ابوعبدالعزیز القطری" (متولد منطقه "الفضل" در شهر بغداد پایتخت کشور عراق و دارای تابعیت کشور اردن) بوده است. وی به سبب سالها حضور و کار در کشور قطر به کنیه "القطری" ملقب بوده است. با آغاز بحران تروریستی تکفیری علیه مردم و دولت سوریه ، ابوعبدالعزیز خود را به این کشور رسانده و با هماهنگی و هدایت و پشتیبانی مالی کامل "دربار پادشاهی قطر" اقدام به راه اندازی گروه تروریستی تکفیری"جندالاقصی" نمود. 

 

با توجه به نشات گرفتن تفکرات و منشا هدایت و راهبری جند الاقصی با جبهه النصره ، این دو گروه در کنار یدیگر قرار گرفته و به متحد راهبردی تبدیل شدند. چرا که هر دو پیرو تفکر وهابیت تکفیری و کادر رهبری آنها دارای سوابق طولانی فعالیتهای تروریستی در قالب "مجاهدین عرب افغان" در صفوف گروههای تکفیری فعال در کشور افغانستان در دهه 80 و 90 میلادی بوده اند. 

 

حدود یکسال پیش در پی اختلافات گروه تروریستی تکفیری "جند الاقصی" با گروه رقیب به اصطلاح میانه رو و مورد حمایت آمریکا و غرب یعنی "جبهه ثوار (انقلابیون) سوریه به فرماندهی جمال معروف" ، ابوعبدالعزیز قطری از سوی عناصر جبهه ثوار ربوده و پس از اعدام میدانی در یکی از دهها چاه روستای "دیرسنبله" زادگاه  "جمال معروف" که از آنها بعنوان گور دسته جمعی قربانیان وی استفاده می شد ، دفن گردید! 

  

  

 

پس از مدتی "جبهه النصره و جند الاقصی" بر جبهه ثوار شوریده و به مقرهای استقرار و فرماندهی اصلی آن حمله کرده و زمینه خروج این گروه را از فعالیتهای تروریستی در سوریه فراهم آورده اند. در این حمله هزاران تن تسلیحات و مهمات اهدایی آمریکا و اروپا به "جبهه ثوار سوریا" در قالب "طرح تسلیح و آموزش معارضان میانه روی مخالف دولت سوریه" به جمال معروف و یارانش تحویل شده بود به چنگ عناصر القاعده (جندالاقصی و جبهه النصره) افتاد که از میان آنها باید به موشک اندازهای راهبردی ضد زره تاو 2 و استینگر 2 ساخت ارتش آمریکا اشاره داشته باشیم!

 

 

 جمال معروف نیز به ترکیه گریخته و با ثروتهای نجومی که از طریق قاچاق سوخت از ترکیه به سوریه و سرقت اموال مردم بدست آورده است در بهترین کاخهای این کشور تحت حفاظت شدید سازمان اطلاعات ترکیه روزگار به خوشی می گذارند. 

 

پی نوشت 2 : گروه تروریستی احرار الشام را باید سومین گروه عمده فعال در عرصه نظامی و میدانی (با بیش از 25 هزار تروریست) در کشور سوریه دانست. این گروه تکفیری از زیرمجموعه های "جبهه اسلامی سوریه" می باشد که همزمان دارای روابط بسیار نزدیک و تنگاتنگی با شبکه تروریستی القاعده می باشد که در بسیاری از عملیاتهای تروریستی علیه ارتش و دولت سوریه نقش محوری داشته است. 

 

حوزه فعالیت این گروه استانهای حلب ، حماه ، درعا و قنیطره ، دمشق و ریف دمشق و ادلب بوده و آنچه اسم این گروه را در ماههای گذشته بیش از پیش مطرح نمود ، وقوع حادثه ترور دسته جمعی فرماندهان این گروه در مقر اصلی برگزاری جلسات سری آنها بود که طی آن همه فرماندهان رده اول و دوم احرارالشام به هلاکت رسیدند. (تصویر زیر مربوط است به فرماندهان به هلاکت رسیده گروه تروریستی احرارالشام) 

 

 

منبع:مشرق

انتهای پیام/م