نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
11. آبان 1402 - 9:25
استکبارستیزی به عنصری نقش‌آفرین در گفتمان انقلاب اسلامی ایران تبدیل‌شده و گفتمان انقلاب به‌عنوان گفتمان اصلی حمایت از مستضعفان جهان مطرح است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب، گفتمان انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پشتوانه امام خمینی (ره) و روحانیت به‌عنوان یکی از قدرتمندترین گفتمان‌ها مطرح شد که این گفتمان کم‌کم نشانه‌ها و مفاهیم خود را در یک مناظره سخت گفتمانی و در رویارویی با گفتمان‌های دیگر تثبیت کرد. مفاهیمی چون مردم‌سالاری دینی، حقوق بشر اسلامی، فقه اجتهاد امت گرایی در برابر ملی‌گرایی دفاع از محرومان و مستضعفان کم‌کم در این گفتمان برجسته شد و نمودهای گفتمانی آن را شکل دادند.

اصل خدامحوری، اصل حق تعیین سرنوشت انسان‌ها اصل در هم تنیدگی دیانت و سیاست، اصل ظلم‌ستیزی، اصل عدالت‌خواهی، اصل معنویت خواهی، اصل عقلانیت، اصل عام بودن مخاطب آن‌که در چارچوب گفتمانی انقلاب اسلامی ایران صورت‌بندی شده است. گفتمان انقلاب اسلامی ایران از مفهوم‌ها و نهادهای مدرنی چون مردم، جمهوریت، مردم‌سالاری، قانون آزادی، برابری و حتی حقوق بشر استفاده نموده و کوشیده است تا به آن‌ها در چارچوب گفتمانی خویش معنا دهد درواقع گفتمان انقلاب اسلامی ایران تلفیقی از ارزش‌های اسلامی و الگوهای جدید حکومت‌داری را ارائه کرده است.

بااین‌وجود انقلاب اسلامی ایران پدیده‌ای نوظهور بود که در جهان رخ داد و در جهان اسلام درخشید و اندیشه نوینی را به نام اسلام شیعی ارائه کرد اسلام شیعی مبتنی بر اندیشه‌های امام خمینی (ره) است. درواقع در گفتمان انقلاب اسلامی ایران مفاهیم و دال‌ها حول دال مرکزی اسلام شیعی مفصل‌بندی شده‌اند و همان‌گونه که اشاره شد گفتمان انقلاب اسلامی ایران از مفاهیم مدرنی همچون مردم، جمهوریت، دموکراسی، قانون، آزادی برابری و حقوق بشر بهره برده و کوشیده است تا به آن‌ها در چارچوب گفتمانی خویش معنا دهد و در مقابل جنبه‌های سکولار تمدن غرب را نفی نموده است.

مفاهیم اساسی همچون عدالت، حکومت مطلوب، آزادی، مشروعیت، حقوق بشر و... در گفتمان انقلاب اسلامی ایران یا همان اسلام شیعی مفصل‌بندی شده است و درنهایت این گفتمان از ظرفیت‌هایی برخوردار است که در غیرت سازی با نمونه‌های دیگر ارائه‌شده از الگوهای اسلامی و حتی لیبرال دموکراسی به‌عنوان گفتمان مسلط در عصر جهانی‌شدن توانایی قدرت یافتن و بزرگ شدن دارد.

از مهم‌ترین ویژگی‌های حکومت جهانی اسلام شیعی توحید محوری و حاکمیت الهی است. کلیه قوانین و تدابیر اجرایی در این حکومت بر محوریت توحید استوار است؛ توحید سرچشمه وحدت قانون‌گذاری و محور مشترک تمام جوامع بشری در جایگاه بندگان خدای یکتا است. حکومت جهانی اسلام به‌صورت تجلی اراده الهی بالاترین سازوکار مدیریتی و اجرایی است. بر اساس اندیشه توحیدی نابرابری‌های طبقاتی و نژادی رنگ می‌بازد و همگان در صف واحد پیرو و فرمان‌بردار قانون الهی شناخته می‌شوند.

عدالت‌خواهی یکی دیگر از ارزش‌های موجود و معیارهای ثابت در فقه سیاسی شیعه است. تعاریف مختلفی از عدل ارائه‌شده است عدل در معنای سیاسی اجتماعی در مقابل ظلم قرار می‌گیرد. بر این اساس عدل عبارت است از رعایت حقوق افراد و اعطا کردن به هر ذی‌حق حق او را عدل به معنای ملازمت با راه میانه و دوری از زیاده‌روی و تفریط در کارها است و حقیقت، عدل، برقراری مساوات و داشتن هماهنگی در امور است. ازنظر شیعه احراز عدالت برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی مانند حکومت قضاوت ... لازم است عدالت درزمینهٔ های مختلف قابل‌تعریف است ازجمله عدالت سیاسی که منظور از عدالت سیاسی آن است که امور، به نحو شایسته اداره شود تا مردم در یک فضای عادلانه به زندگی خود ادامه دهند درواقع بین عدالت و سیاست رابطه منطقی وجود دارد.

 بنابراین حکومت منتخب مردم مسئول و قابل‌مؤاخذه است. به همین دلیل است که امام (ره) یکی از شاخص‌های عدالت سیاسی را مشارکت برابر می‌داند. امام (ره) مشارکت سیاسی را متعلق به همه مردم می‌داند و آحاد جامعه حق مشارکت در همه امور سیاسی خویش را خواهند داشت. در مشارکت همگانی نباید تبعیضی میان مردم ایجاد شود همه احساس کنند به حقوق خود رسیده‌اند و نیز ازآنجاکه مردم از رشد و آگاهی سیاسی برخوردارند ضروری است در همه امور نظارت کنند.

در اسلام دموکراسی وجود دارد با این تذکر که در این رابطه میان بینش اسلامی و بینش غربی تفاوت است. شهید مطهری در شرح معنای جمهوریت در نظام اسلامی می‌فرماید: «مسئله جمهوری مربوط است به شکل، حکومت که مستلزم نوعی دموکراسی است یعنی این‌که مردم حق‌دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند، درعین‌حال وی دموکراسی موجود در ساختار نظام اسلام را با دموکراسی غربی متفاوت می‌داند و ادامه می‌دهند: «منشأ اشتباه آنان که اسلامی بودن جمهوری را منافی باروح دموکراسی می‌دانند ناشی از این است که دموکراسی موردقبول، آنان هنوز همان دموکراسی قرن هجدهم است که در آن حقوق انسان در مسائل مربوط به معیشت و خوراک و مسکن و پوشاک و آزادی در انتخاب راه معیشت مادی خلاصه می‌شود اما این مکتب و عقیده و وابستگی به یک ایمان هم جزو حقوق انسانی است و این‌که اوج انسانیت در وارستگی از غریزه و از تبعیت از محیط‌های طبیعی و اجتماعی و در وابستگی به عقیده و ایمان و آرمان است به‌کلی به فراموشی سپرده‌شده است.»

درواقع از مردم‌سالاری در گفتمان انقلاب اسلامی ایران با عنوان مردم‌سالاری دینی یاد می‌شود که اصطلاح تازه‌ای در گفتمان سیاسی دنیاست و برخلاف واژه‌هایی چون جمهوری اسلامی، مجلس اسلامی و ... که همگی ترکیب‌هایی هستند از یک مفهوم غربی به‌علاوه یک قید، اسلامی در بستر مبانی سیاسی اسلام و متأثر از آموزه‌های نبوی و علوی روییده و بر آن است تا ضمن پاسداشت حقوق مردم در حوزه سیاست و اداره امور جامعه و پرهیز از الگوهای حکومتی استبدادی رعایت اصول و مبانی ارزشی را بنماید و بدین ترتیب نظام اسلامی را از الگوهای سکولار غربی تمیز دهد و جدایی میان دیانت و سیاست قائل نشود.

بنابراین برای این منظور در گفتمان انقلاب اسلامی ایران روش نوینی موردتوجه قرارگرفته که نه استبدادی و نه لیبرالی است و به‌طور خلاصه می‌توان گفت مردم‌سالاری دینی ناظر به مدلی از حکومت است که بر مشروعیت الهی و مقبولیت مردم استوار بوده و حاکم در چارچوب مقررات الهی حق مداری، خدمت محوری و ایجاد بستری برای رشد و تعالی مادی و معنوی ایفای نقش می‌کند.

رهبر معظم انقلاب ده مبنا برای این نوع حکومت قائل است؛ نخست آن‌که فضیلت در نظام مردم‌سالاری دینی محوریت دارد درحالی‌که در دموکراسی‌های موجود دنیا فضیلت در مقابل آزادی قرار دارد گفته می‌شود یا آزادی و یا فضیلت و در عمل عدالت و فضیلت در غرب، در حاشیه قرار می‌گیرد اما در این تفکر فضیلت و عدالت محوریت دارند دوم؛ هدایت محور است فلسفه سیاست در دموکراسی دینی بر هدایت مبتنی است. درحالی‌که در دنیای امروز چیزی به نام هدایت وجود ندارد و اصلاً هیچ حکومتی نمی‌گوید من می‌خواهم مردم را هدایت کنم سوم؛ حاکمیت الهی؛ چهارم؛ مردم‌سالاری دینی متکی بر ایمان دینی است؛ پنجم؛ آرمان‌گرایی را تعقیب می‌کند؛ ششم؛ مردم‌سالاری دینی بر عقلانیت متکی است؛ هفتم؛ تکلیف محور است یعنی همه شهروندانش بر مبنای تکلیف حرکت می‌کنند. درواقع اگر رأی می‌دهند و رأی می‌گیرند بر مبنای تکلیف است؛ هشتم؛ شایسته‌سالاری را مدنظر دارد؛ نهم؛ قانون محور است؛ دهم؛ رضایتمندی مردم و این‌که این نظام بر مبنای انتخاب مردمی است.

گفتمان انقلاب اسلامی ایران در عین این‌که آزادی را یک ارزش بزرگ انسانی تلقی می‌کند به‌هیچ‌وجه آن را فوق همه ارزش‌ها قرار نمی‌دهد معیار آزادی در این تفکر مصالح مادی و معنوی افراد و اجتماع است؛ یعنی همچنان که نمی‌توان آزادی اجتماعی و منافع مادی اجتماع را به خطر انداخت نمی‌توان به معنویت اجتماع نیز لطمه زد درواقع آزادی یک ارزش اساسی در مجموعه ارزش‌های انسانی است ولی شامل همه ارزش‌های بشری نمی‌شود کرامت انسانی و حرمت بشری نیز وجود دارد و تحت عنوان آزادی نمی‌توان کرامت و حرمت انسان‌های دیگر را زیر پا بگذاریم. شهید بهشتی بیان می‌دارند: «اصل در زندگی انسان این است که آزاد بماند و این آزادی، او محدود نگردد مگر محدودیت‌هایی که اگر رعایت نشود به آزادی واقعی خود او یا به آزادی دیگران لطمه می‌زند»؛ و این در حقیقت مغایر با آزادی می‌شود.

مستضعف یکی از واژه‌های قرآنی است که در اندیشه انقلابی امام (ره) جایگاه ویژه‌ای دارد. صف‌آرایی مستکبران در مقابل مستضعفان تقابل عدل و ظلم و رویارویی محرومان و چپاول گران همواره در کلام و پیام ایشان موج می‌زد رفتار و عمل امام (ره) هم جز این نبود و او زندگی خود را وقف مبارزه با ظلم و دفاع از مظلومان و مستضعفان کرده بود درواقع دفاع از مستضعفان و مقابله با استکبار از مفاهیم اساسی گفتمان انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت این مفهوم یکی از عناصر مهم و نقش‌آفرین در اسلام شیعی است درواقع گفتمان انقلاب اسلامی ایران ظلم‌ستیز است و در مقابل از محروم و مستضعف دفاع می‌کند.

 امام (ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی در این رابطه سخنان متعددی دارند؛ ازجمله «اسلام» برای مستضعفین آمده است و اوّل نظرش به آن‌هاست «طریق اسلامی این است که مستضعفین را حمایت کنند (۵۹/۶/۲۰) اسلام در فکر کارمندان و کارگران و در فکر مستضعفین بیشتر است تا فکر دیگری (۵۸/۱/۲۶)، من به ملت ایران و سایر ملت‌های مستضعف جهان در این قضایایی که مخالفین اسلام برای اسلام می‌خواهند پیش بیاورند هشدار می‌دهم که باید هر چه این قضایا و این خرابکاری‌ها حجمش زیاد می‌شود حجم انسجام ملت‌های مستضعف و مستضعفان جهان بیشتر بشود.» (۶۰/۶/۱۰) تمام ادیان آسمانی از بین توده‌ها برخاسته است و با کمک مستضعفین بر مستکبرین حمله برده است مستضعفین در همه طول تاریخ به کمک انبیا برخاسته‌اند و مستکبرین را به‌جای خود نشانده‌اند... مستضعفین بر تمام ادیان حق‌دارند...

بنابراین استکبارستیزی که یکی از ارزش‌های موردنظر شیعه بوده به عنصری نقش‌آفرین در فرهنگ سیاسی شیعه و گفتمان انقلاب اسلامی ایران تبدیل‌شده است گفتمان انقلاب اسلامی ایران در حال حاضر به‌عنوان گفتمان اصلی حمایت از مستضعفان جهان مطرح است. انقلاب اسلامی ایران با بهره‌گیری از ظرفیت‌های اسلام شیعی و اجتهاد برای عقلانیت و مصلحت جایگاه ویژه‌ای قائل است. در این رهگذر عقل اجتهادی در برخی موارد می‌تواند با به دست آوردن ملاک‌های مصالح و مفاسد، قوانین نسبت به ثبات و تغییر احکام نظر دهد مثلاً اگر درجایی مقتضیات زمان عوض شود به‌طوری‌که برای علم و عقل ثابت شود که مصلحت و ملاک حکمی تغییر نموده، حکم هم دچار دگرگونی می‌شود در این موارد که عقل به ملاک‌های احکام پی می‌برد و علل احکام را کشف می‌کند، زیرا حکم تغییرمی یابد بنابراین عقل در فقه اسلامی، می‌تواند کشف کننده قانون باشد قانونی را متناسب با شرایط و مقتضیات تحدید کند یا آن را تعمیم دهد؛ به‌علاوه می‌تواند مددکار و ابزار استنباط از سایر منابع و مدارک فقهی مثل قرآن و سنت و اجماع باشد.

مصلحت نیز اصلی است در دستگاه اجتهاد که برای تدبیر امور جامعه و رعایت منافع مادی و معنوی امت اسلامی موردتوجه قرار می‌گیرد کاری که امام خمینی (ره) توانست در فرآیندی زمان آگاهانه بر اساس ضوابط شرعی و عقلی آن را مطرح نماید عنصری که حضورش در فقه سیاسی اسلام شیعی و طرح و احیای ابعاد حکومتی و مسائل سیاسی و اجتماعی آن موجب شد تا این اصل به‌عنوان یکی از عوامل رشد و تحوّل فقه سیاسی شیعه در سه دهه اخیر مطرح شود؛ آن‌گونه که تحرک‌آفرینی و پویایی بخشی مصلحت نیز در تعامل با فقه سیاسی به بار نشست درواقع انقلاب اسلامی ایران استلزامات، ضرورت‌ها و مسائل فراوانی را به وجود آورد که باعث شد نگاهی دوباره به احکام ثانویه احکام حکومتی و مصلحت در فقه سیاسی بشود.

با توجه به روش اجتهاد و جایگاه عقلانیت و مصلحت در فقه سیاسی اسلام شیعی این مفهوم توانسته است در ساحت‌هایی مانند گذر از نگاه محدود به نگرش کلان بروز کارآمدی فقه سیاسی؛ کاربردی شدن احکام حکومتی و توسعه قلمرو مسائل فقه سیاسی این دانش را دچار تحول نماید. اگر این مفاهیم با توجه به روش اجتهاد پذیرفته شود فقه سیاسی در فرآیندی، روشی دچار تحول می‌شود و می‌تواند گره‌گشای مشکلات جامعه گردد اما اگر در برابر تحوّل مقاومت شود انکار گردد و یا بدون توجه به روش اجتهاد پذیرفته شود نظام اسلامی را یا به بن‌بست می‌کشاند یا فقه سیاسی را درگذر زمان از اصالت خود دور می‌سازد.

بر این اساس نیز حاکمیت الــهی؛ عـــدالت محـوری؛ جمهوریت و مردم‌سالاری؛ استکبارسـتیزی؛ آرمان‌گرایی؛ جهان‌شمولی؛ دفـــــــــاع از مسـتضعفان و مظلومان جهان؛ آزادی و استقلال برخی از مؤلفه‌های مهــم گفتمــان انقلاب اســلامی اســت. اگرچه رهبــری روحانیــت در انقلاب اسلامی در برابر یک قدرت قوی منطقه‌ای و موردحمایت قدرت‌های بــزرگ در ادامــه، تحقیــر آمریــکا به‌مثابه شـیطان بـزرگ، ایـن بـاور را در میـان توده‌ها و نخبــگان مســلمان ایجــاد کــرد کــه بــا تمســک بــه ارزش‌ها و تعالیــم اســلامی، زمینــه و امــکان مبــارزه علیه حکومت‌های غالباً مسـتبد و وابسـته جهـان اسلام فراهـم می‌شود و حتـی می‌توان بـه پیـروزی دست‌یافت و نظامی مبتنی بر تفکر اسلام سیاسـی تأسیس کرد.

حضــرت امـام خمینـی (ره) دراین‌باره می‌فرمایند: رسـالت روحانیـت و حـوزه علمیـه، همانـا هدایتگـری در مسیر فرهنــگ اصیــل اسلام انقلابی اســت و هدایتگــری، امــری انســانی و فراملــی اسـت. ازاین‌رو، نقـش حـوزه در اشــاعه گفتمــان انقلاب اســلامی، در راســتای وظایــف ذاتــی آن محســوب می‌شود اساساً معنــای صــدور انقلاب مــا ایــن اســت کــه همــه ملت‌ها بیــدار شــوند؛ همــه دولت‌ها بیــدار شــوند و خودشــان را ... از ایــن تحــت سـلطه بودنـی کـه هسـتند ... نجــات بدهنــد.

درواقع گفتمان انقلاب اسلامی، ایران تلفیقی از ارزش‌های اسلامی و الگوهای جدید حکومت‌داری را ارائه نموده است اسلام شیعی به برکت فقه پویا و غنی آنتوان آن را دارد در عصر جهانی‌شدن نظام معنایی خود را توسعه هد اما این نکته ضروری را نباید نادیده بگیریم که در عرصه عمل «قدرت» گفتمان انقلاب اسلامی در عصر جهانی معطوف به رعایت الزاماتی است که می‌توان به وحدت نظر نسبت به پدیده جهانی‌شدن، اتخاذ رویکرد آرمان‌گرایی واقع‌بینانه در جهان معاصر، پاسخگویی به شبهات و بهره‌گیری از سلاح استدلال در بیان آرمان‌ها و ارزش‌ها، انطباق روش و ارائه ارزش‌ها و آرمان‌ها با جهان امروز، افزایش گستره دامنه مخاطبان گفتمان انقلاب اسلامی و نیز استفاده از ظرفیت‌های متنوع برای گسترش گفتمان انقلاب اسلامی اشاره کرد.

در پایان باید گفت که گفتمان انقلاب اسلامی ایران با دال مرکزی اسلام شیعی، توانسته در رویارویی گفتمانی به رقابت با گفتمان‌های اسلام سلفی و اسلام اخوانی بپردازد و به‌عنوان یک الگوی مناسب گفتمان اسلام‌گرا گفتمان لیبرال دموکراسی را به غیر هویت‌بخش خود تبدیل کند و با توجه به مبانی غنی اسلام شیعی ظرفیت این را دارد که با پیروی از الزاماتی بتواند نظام معنایی خود را در عصر جهانی‌شدن برتری دهد.

 

انتهای خبر/

 

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها