نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
4. تير 1399 - 14:04
آزاده دوران دفاع مقدس: حماسه ای که مردان این دیار در پد خندق آفریدند ،بزرگی ایمان و معرفت خود، زیبایی شهادت، اطاعت از ولایت، دژ خندق، چهارم تیر و گردان حضرت رسول (ص) را در دل تاریخ جنگ ثبت کردند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،هر زمان و هرمکانی یادی از دفاع مقدس می شود، دنیایی از شرف و حماسه ملتی نجیب و آزاده در اذهان تداعی می شود که عطر معنویت و صفای خاصی به ما ارزانی می دارد، ملتی که با پرورش رزمندگانی حماسه آفرین مفهوم روشن "تعبد در برابر ولایت" را به نمایش گذاشتند و با انگیزه "ادای تکلیف" در پی "مرجع و رهبر" خود سر از پا نشناخته، به جبهه های حق علیه باطل شتافتند و طلوع عشقی بی بدیل را ترسیم کردند و به پیروزی بزرگی که حفاظت از وجب به وجب سرزمین اسلامی و صیانت از مکتب و عقیده بود، دست یازیدند.

از آنجایی که صحنه دفاع مقدس در جبهه های جنوب و غرب با تمامی حماسه ها و ایثارهای آفرینندگان آن در مرداد ماه 1367 ظاهراً به پایان رسیده ، اما سینه تک تک رزمندگان و فرماندهان عزیز مالامال از شجاعت ها، ایثارها و خاطرات خود و سایر رزمندگان خصوصاً شهداء گرانقدر است.

  یکی از این شخصیت‌ها "سید مصیب قادری" بود که در 4تیرماه 67 در حماسه آفرینی های رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد در "پد خندق" حضور داشت که از آن به عنوان تابلوی ایستادگی و ولایت مداری رزمندگان شجاع ایران اسلامی یاد می شود، در عملیات پدخندق 78 دلاور کهگیلویه و بویراحمد شهید و 87 نفر دیگر نیز مجروح و اسیر شدند که البته با احتساب شهدای روزهای قبل آن 124نفر از این استان دراین منطقه شهید شدند. 

به  همین بهانه گفت‌وگویی را با این جانباز و آزاده سرافراز ترتیب داده‌ایم که در ادامه می خوانید:

مصیب قادری در ابتدا درباره  خود می گوید: بنده سال 1340 در گچساران متولد شدم، بازنشسته سپاه پاسداران و دارای 40 درصد جانبازی هستم، در سال 1361 ازدواج کردم که ثمره زندگی مشترکم شش فرزند «3 پسر و 3 دختر» است، در موقع اسارت 4 تن از فرزندانم را داشتم. 

وی در رابطه با نحوه اسارتش هم می افزاید:در تاریخ 4 تیرماه سال 1367 در  جزیره مجنون (پد خندق) اسیر شدم و از آنجا به بغداد منتقل شدم که مدت 20 روز در این شهر بودم و سپس به "اردوگاه رمادیه"  منتقل شدم، که حدود 26 ماه در آن مکان نیز به عنوان اسیر بودم.

قادری درباره فعالیت های خود در دوران اسارت هم خاطرنشان می کند: در این مدت به همراه دوستان خود به اجرای فعالیت‌های فرهنگی پرداختیم که به طور مثال می‌توانم به مواردی همچون حفظ و تفسیر قرآن وبیان خاطرات انقلاب اشاره کنم که این موارد به صورت مخفیانه انجام می شد به طوری که از بنده در مراسمات و جشن هایی که به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در اردوگاه برگزار می شد 2 بار دعوت شد که به بیان خاطرات و مبارزات مردم گچساران در دوران انقلاب پرداختم .

وی در ادامه می گوید: اسارت مثل یک دانشگاه بود و هر کسی هر چیزی که می دانست به دیگری آموزش می داد، اما تنها مشکلی که در این زمینه وجود داشت این بود که قلم و دفتری نداشتیم و در صورت پیدا کردن قلم یا دفتری کل آسایشگاه را تنبیه می کردند، دوران اسارت دانشگاه بزرگی برای رزمندگان اسلام بود که مقاومت رزمندگان موجب شده بود تا این دوران به بطالت نگذشته و هر کدام از رزمندگان موفقیت های چشمگیری به دست آورند.

وی در رابطه با نحوه برخورد نیروهای دشمن در پد خندق هم  می گوید: در زمانی که عراقی‌ها برخی رزمندگان را اسیر کردند یک سرباز عراقی به یکی از اسرا می گفت که شماها را به جای خیلی خوبی می برند همچنین وعده‌های عجیبی مثل غذای خوب،اردوگاه با امکانات مجهز و چیزهای دیگری می دادند،اما هر چه قدر که از مناطق جبهه دور شدیم و به شهر بغداد آمدیم آن برخوردهای به ظاهرخوبشان تمام شد و شکنجه‌ها را آغاز کردند و بازجویی‌های سختی را از ما داشتند.

 آزاده سرافزار میهن درادامه اظهار می کند: آزار آنها با توهین و شلاق بودو محل اقامتمان یک سالن بسیار کوچکی بود که در آن مکان تعداد 70نفر اسیر را گنجانده بودند و همه جور مورد بی احترامی قرار گرفتیم، حتی در "رمادیه" هم این شکنجه‌ها را با شدت بیشتری ادامه دادند .

 قادری در ادامه می افزاید:اسارت در جمع بچه‌هايی پاک و ايثارگر، شجاع و بی باک، تجربه‌ای گران‌سنگ برای من بود؛يک افتخار بود، يک آزادی به تمام معنا و يک واقعيت حی و زنده ،لباس رزمندگی عوض شده بود اما اعتقادات ما همچنان هم باقی و می بایست با همین اعتقادات در برابر دشمن در زمان اسارت ایستادگی می کردیم.

 این آزاده تصریح می کند:تحمل شکنجه های روحی و روانی در زندان های مخوف رژیم بعث عراق برای اسرا سخت تر از تحمل اسارت بود و رزمندگان اسلام برای عمل به وظیفه خود به دستور معمار کبیر انقلاب در جبهه های جنگ حاضر شدند که نتیجه این اقدامات بیداری امروز بسیاری از کشورهای جهان است.

 وی بیان می کند:نتیجه اعمال و انجام وظایف دیروز رزمندگان، امروز بعد از سال ها در جای جای دنیا دیده می شود و داشته های امروز ملت ایران ثمره ایستادگی آزادگان و جانبازان است.       

 وی تلخ ترین روز اسارت خویش را روز رحلت امام (ره) دانست و با چشمایی اشک آلود که با بغضی عجین شده بود نیز می گوید: تمام ناراحتی من این است که چرا کم کاری کردم و از قافله شهداءعقب مانده ام.

  این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه می دهد:در ماه محرم و صفر عزاداری به کل ممنوع بود و اجازه هیچ گونه تجمع را نمی دادند حتی عاشورا و تاسوعا، ولی در ماه رمضان در گرفتن روزه های واجب ممانعتی ایجاد نمی کردند ولی نماز را باید فرادا بخوانیم از برگزاری نماز جماعت جلوگیری می کردند و در یک کلام آنها از وحدت ایرانیان می ترسیدند.

 وی تصریح می کند:دو نکته عجیب بعد از رحلت امام(ره) بود که باید بگویم، اول اینکه عراقی ها قبل از آن هر روز حتی شهادت ائمه علیه السلام از بلندگوها موسیقی پخش می کردند، اما بعد از رحلت امام بلندگوها تا یک هفته قطع بود و دوم اینکه تا قبل از آن تجمع بیش از دو نفر ممنوع بود لیکن با رحلت حضرت امام (ره) بچه ها به راحتی دور هم جمع می شدند. قرآن می خواندند و برای امام فاتحه طلب می کردند،چرا که عراقی ها می دانستند اگر بچه ها لب تر کنند اردوگاه منفجر می شود.

 این رزمنده دوران دفاع مقدس در بخش دیگری از سخنان خود به حماسه پد خندق اشاره می کند و می گوید:پد خندق،حماسه‌ بزرگی است از شیرمردان سرزمین عشایر و ایل‌ها، سرزمین ذخیره‌های انقلاب، سرزمین خط‌شکنان خودشکن، خطه قهرمان پروری که نسبت به جمعیت بیشترین حضور را در ۸ سال دفاع مقدس به ثبت رسانده اند .

قادری خاطرنشان شد: پد خندق یادآور رشادت هایی است که گردان حضرت رسول (ص) و تیپ 48 فتح در دژخندق انجام داد تا دشمن بعثی متحیر بماند که چگونه یک سپاه از ارتش عراق 16 ساعت مقابل یک گردان زانو می زند و نمی تواند پیشروی کند.

این جانباز دوران دفاع مقدس تصریح کرد:حماسه ای که مردان این دیار آفریدند ،بزرگی ایمان و معرفت خود، زیبایی شهادت، اطاعت از ولایت، دژ خندق، چهارم تیر و گردان حضرت رسول (ص) را در دل تاریخ جنگ ثبت کردند.

  وی با بیان اینکه نیروهای استان در فاو تحسین جهانیان را برانگیختند و در کربلای 4 و 5 و نیز مقاومت در کردستان نیز افتخاراتی کسب کردند، می افزاید: حماسه و مقاومت دلیر مردان کهگیلویه و بویراحمد در تاریخ چهارم تیرماه 1367 در منطقه هورالعظیم انجام شد و رزمندگان این استان در این حماسه 78 شهید تقدیم نظام و انقلاب کردند.

 قادری درادامه  با اشاره به تحولات روحی رزمندگان در دوران اسارت،مجددا می گوید: برخی از رزمندگان که بی سواد بودند در دوران اسارت حافظ قرآن شدند، دعاها را حفظ کردند، منطق و فلسفه یاد گرفتند، بعدها هم به قهرمانان ورزشی و علمی تبدیل شدند.

 این آزاده سرافرازتصریح می کند:بهترین و شیرین ترین لحظات زندگی من در اسارت گذشت و همه عمرم را با یک روز اسارت عوض نمی کنم، دوران اسارت قطعه ای از بهشت در دنیای دنی بود.

  وی در رابطه با روز آزادی و بازگشت به میهن نیز اظهار می کند: اوایل شهریورماه سال 1369 آزاد شدیم و در همان روز به ایران آمدیم که مدت 3 روز را در تهران مستقر بودیم که در آنجا به دیدار مقام عظمای ولایت شرفیاب شدیم ،بعد از اقامت در تهران وارد فرودگاه شیراز  و پس از آن به گچساران آمدیم که با استقبال پرشور  مردم ولایت مدار گچساران روبرو شدیم که در آنجا به توصیه مسولین دقایقی را بر بالای ساختمان کانون بسیج جوانان این شهر به سخنرانی پرداختم.

وی در پایان خطاب به جوانان می گوید: این انقلاب به همین راحتی بدست نیامده است چه جوانانی که جان خود را در این راه فدا کردند و افرادی اعضای بدن خود را از دست داده اند و شکنجه هایی که در زندان های عراق کشیده اند، پس شما جوانان باید قدر این انقلاب را بدانید و پیرو ولایت و رهنمود های مقام معظم رهبری باشید تا بتوانیم انقلاب اسلامی را به صاحب اصلی آن مهدی موعود(عج) بدهیم.

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت