به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،عبدالله مرادی_ناصرالدین شاه در ژوئیه ۱۸۷۲م برای تامین مخارج سفر به اروپا به تنگ آمده بود، لذا امتیاز انحصار کشیدن راه آهن، تلگراف، استخراج معادن و یکی دوجین زیرساخت دیگر را در کنار تاسیس یک بانک به «بارون رویتر» انگلیسی، واگذار کرد. اما پس از بازگشت شاه از سفر، بسیاری از بزرگان ضد قرارداد برخاستند و شاه نیز مجبور به لغو قرارداد شد. ولی با اعتراضهای مکرر دولت انگلیس، ۱۷ سال بعد این کشور با استفاده از مفاد قرارداد رویتر، امتیاز «بانک شاهنشاهی» بدست آورد.
«بانک شاهنشاهی»، معاف از مالیات و عوارض، منابع طبیعی و بسیاری از معادن ممالک مسروحه ایران را در اختیار گرفت. اما کارویژه اساسی بانک برای نهادینه سازی استعمار انگلستان، نفوذ در اقتصاد ملی از طریق بدست گرفتن انحصار چاپ اسکناس بود. «بانک شاهنشاهی» برای هریک از شهرهای ایران اسکناس ویژه چاپ می کرد و لذا تجارت در کشور میان شهروندان شهرهای مختلف، مستلزم مبادله اسکناس هرشهر با پرداخت نزول به شعبه بانک شاهنشاهی در شهر دیگر بود. اینگونه «بانک شاهنشاهی» با بهرهگیری از ثروت ملی کشور و بدون تحمیل هزینه ای برای وزارت مستعمرات در لندن، بر اقتصاد ایران مسلط شد.
اهمیت سیاست «بانک شاهنشاهی» زمانی آشکارتر میشود که با بانک رقیب یعنی «بانک استقراضی روسیه» مقایسه شود. چه اینکه بانک استقراضی هم به واسطه نیاز مالی شاه برای سفر به اروپا با امتیازاتی مشابه، شکل گرفته بود، اما سرانجامی یکسره متفاوت پیدا کرد. چرا که روسها برای نفوذ اقتصادی خود، روشی متفاوت یعنی؛ پرداخت وامهای کلان از خزانه مسکو به شاهزادگان قاجاری را برگزیده بودند. اما به دلیل عدم بازپرداخت وام نه تنها سودی عاید بانک نمیشد، بلکه غالبا ضرر هم میداد.
مثال تاریخی «بانک شاهنشاهی» از جهت حائز اهمیت است که اقتصاد ملی ایران مجددا در شرایطی تقریبا مشابه قرار گرفته است. چه اینکه بانک شاهنشاهی با تحت کنترل درآوردن منابع داخلی اقتصاد ایران، واجد مشابهت های زیادی با آن چیزی است که اکنون اروپا تحت نام «اینستکس» به عنوان کانال جایگزین برای تجارت با ایران پس از خروج آمریکا از برجام مطرح می کند.
«اینستکس» در ابتدا قرار بود «کانالی مالی» برای تجارت با ایران باشد. یعنی ایران نفت بفروشد و درآمدهای خود را در مطابق نیاز در قالب ارز یا کالا وارد کشور نماید، بی آنکه مورد دست اندازی آمریکا قرار گیرد. اما پس از ماهها، حالا آنچه اروپا از «اینستکس» مدنظر دارند، بدون اینکه زیر بار خرید نفت ایران رفته باشند، صرفا ایجاد یک «کانال تجاری»(نه مالی) برای ارسال کالاهای غیرتحریمی(غذا و دارو) به ایران است. این پیشنهاد در واقع مدیریت منابع ایران از سوی کشورهای اروپایی است، چیزی شبیه همان «بانک شاهنشاهی». اما مشکلی وجود دارد و ان اینکه وقتی ایران نفتی به اروپا نمی فروشد، منابع اینستکس از کجا باید تامین شود؟
برای حل مساله بالا، و همچنین برای جلوه دادن بیشتر به «اینستکس»، اروپایی ها از پیوستن کشورهای غیراروپایی به آن خبر می دهد. موضوعی که خطر اینستکس را دوچندان می کند. چرا که نه فقط مدیریت درآمدهای ایران در تجارت فرضی با اروپا را به ۳کشور اروپایی می دهد، بلکه ظرفیت مداخله به تجارت میان ایران با چین و هند و روسیه را نیز ایجاد می کند. این به معنای تسری حداکثری «اینستکس» به تمام ابعاد تجارت خارجی ایران خواهد بود، بی آنکه اروپا هزینه ای بدهد، جز فقط ۳ هزار یورو سرمایه اولیه ای که برای تاسیس «اینستکس» گذاشته است!
حالا که ایران به واسطه کاهش تعهدات برجامی اش دست بالا را دارد، نباید تجربه «بانک شاهنشاهی» تکرار شود. مطالبه ایران از اروپا باید تحقق «اینستکس» همانطور که از ابتدا قرار بوده، باشد. یک کانال مالی که ارز حاصل از فروش نفت ایران به اروپا در آن جریان داشته باشد. تجارت ایران با هند، روسیه و چین اما باید از کانالهای توافق دوجانبه پولی پیگیری شود.
انتهای پیام
نظرات کاربران