به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،عبدالله مرادی-«نه جنگ، نه مذاکره» گویای سیاست کلان خارجی کشور است. بر همین اساس نیز ایران با همبستگی اجتماعی بالا و متانت سیاسی مثال زدنی، تندباد چند هفته ای و جنگ افروزانه کاخ سفید را با موفقیت پشت سر نهاده که البته منجر به تقویت جایگاه ایران در مناسبات بین المللی شده است.
اما شکست ترامپ در جنگ طلبی اخیر به معنای پایان ماجرا نیست، چه اینکه جنگ اقتصادی در قالب «فشار حداکثری» همچنان تداوم دارد. در واقع مجددا به نقطه پیشین در بازی بازگشته ایم؛ «تحمل تحریم ها» در اینجا پرسش اصلی این خواهد بود «حالا که جنگ نشد، مذاکره هم نمی کنیم، پس چه کنیم؟»
برای پاسخ به سوال بالا، باید ابتدا از خود بپرسیم «آیا اصلا جنگ و یا تحریم و… مساله اصلی ماست که می خواهیم با راه حل هایی چون مذاکره و… آنها را حل کنیم؟» چه اینکه تمام پیشنهادات کنونی برای حل بحران حول محور مذاکره می چرخد.
عده ای می گویند «ترامپ به برجام برگردد تا مذاکره کنیم» دیگری می گوید «صبر کنیم تا دموکرات ها بیایند، آنوقت مذاکره کنیم» برخی هم که از فشار ترامپ به تنگ آمده اند «همین الان مذاکره کنیم» در تمام اینها به شکل پیش فرض، «تحریم» مشکل اصلی و «مذاکره» راه حل اصلی است، که فقط «دیر و زود دارد. سوخت و سوز ندارد».
اما ابتدا باید مشکل و مساله موجود را باز تعریف و سپس در طلب راه حل گام برداشت. از خودمان بپرسیم «آیا واقعا علت العلل مشکلات کشور تحریم است؟» برای این «بازاندیشی» و برای پاسخ می توان به میان جامعه رفت. چه اینکه هم اکنون بخش زیادی از جامعه به این ادراک رسیده اند که؛ پیش و بیش از تحریم خارجی، این «ناکارآمدی»، «فساد» و «سوء مدیریت» داخلی است که ریشه اصلی مشکلات کشور است. همچنانکه یک نظرسنجی معتبر ملی نشان می دهد؛ از نظر بیش از ۴۰درصد مردم، مشکلات ریشه در داخل کشور دارد و تحریم ها بیش از ۲۰درصد مقصر نیستند.
مساله اصلی کشور این است که هم اکنون طبق نظرسنجی ها بیش از ۸۰ درصد مردم «اعتماد» خود را به صحت تصمیمات دولت از دست داده اند. در این شرایط که بحران اصلی؛ «امید در ملت» و «بی اعتباری در دولت» است، دیپلماسی و مذاکرات چقدر راهگشا خواهد بود؟
در اینکه «تحریم» مشکلات بسیاری برای تامین معیشت و رفاه ملی پدید آورده است تردیدی نیست. اما واقعیت این است که تحریم بیش از آنکه یک متغیر اصلی برای وضع موجود باشد، کاتالیزوری برای نمایش ناکارآمدی های داخلی بوده است. تحریم ها به واقع «آینه تمام نمای واقعیت ما بوده است» و لذا؛ «آیینه چون نقش تو بنمود راست/خود شکن، آیینه شکستن خطاست».
هنگامی که درک مسئولان از مساله اصلی کشور، همگام با درک صحیح مردم، انطباق یابد آنگاه میتوان به پرسش نخست این یادداشت پاسخ گفت که؛ راه حل این است؛ «نه جنگ، نه مذاکره، بلکه اصلاح درونی» اگر «اصلاح درونی» و تبع آن «توانمندسازی ملی» و «همبستگی حداکثری» صورت گرفت، دیگر سایه جنگ و فشار تحریمی نخواهد بود و طبیعتا مذاکره ای نیز…
در باب مولفه های «اصلاح درونی» که هدف آن بازگشت «اعتماد عمومی» است، البته باید بیشتر صحبت کرد.
انتهای پیام
نظرات کاربران