به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،در ادامه دلنوشته «اکبر دهبان نژادیان» شاعر توانمند هم استانی آمده است .
کوههای سر به فلک کشیده منطقه ی نارک گچساران زبانه کشیده است، کار از فریاد و نعره گذشته و به آتش رسید، آری کوه های ریش سفید و پیر زمین که همسن تاریخ می باشند دردهای درون را زبانه کشیده اند، برگ های سبز و اقاقی و قناری و بلبلان و آهوانِ در آغوش خویش را به قربانگاه بُرد تا شاید فرماندهان و قهرمانان پوشالی پشت بلندگوها و بر صندلی های چرخ دار تکیه داده از خواب برخیزند ...
اندوه مردم زجر کشیده را درختان سبز و پرندگان آسمان، آتش نعره زده اند تا شاید مالکان صندلیِ قدرت و چپاولگران ثروت در سرزمین نجیبان بفهمند ولی افسوس...
آری این اشک زاگرس هست به یاد قهرمان و شهید سبز البرز زارعی، ولی افسوس...
افسوس که طمع قدرت و هوس ثروت چشمان مسندنشینان را کور و گوش هایشان را کَر کرد و نمی بینند و نمی شنود و همچنان نه جنگل بلکه تکه های وجود مردم زاگرس در آتش می سوزد.
زاگرس و درخت بلوط این دوست و یار دیرین کهنسال را فقط مردم زاگرس می فهمند و با آتش گرفتن هر برگ از درختان زاگرس خون گریه می کنند.
بر تیهو و قناری و کبک نیمه سوخته اشکمان جاری ست و شیونِ رود رود ناتمام.
آری زبانه کشیدن نهایت درد است و در خویش سوختن نهایت بی پناهی.
پرندگان که بچه های طبیعت اند و درختان که ریه های تنفسی جهان اند چنین سوختن و سکوت انسان را نهایت اندوه است.
به کِه و کجا باید داد زد و فریاد کرد و شکوه بر کِه بَرَم.
انتهای پیام/
نظرات کاربران