به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،عدل هاشمی پور اگرچه همواره از رویه های غلط گذشته در مقوله جوان گرایی انتقاد می کرد، اما اکنون پرچمدار جوان ستیزی است. غمبارتر آنکه آنان را به نبردی نانوشته فرا می خواند. به رغم همه شعارهای پرطمطراقش؛ سیاست او علیه جوانان است و این مسئله قابل درک نیست. طبعأ عدل هاشمی باید خود را حامی جوانان به شمار بیاورد؛ چراکه همین جوانان بودند که به پای صندوق رأی آمدند تا آنچه که حتی خود او انتظارش را نداشت، رُخ دهد.
از زمانی که با ایجاد انگیزه برای شروع و با استقامت و رادمردی همین جوانان بر صندلی سبز بهارستان نشست، بر طبل ناسازگاری کوبید. حتی کسانی که طرفدار او به شمار میآیند و مسالمت جو هستند، دیگر فرصتی برای ابراز عقایدشان ندارند. آنها به نحو بی سابقهای در کهگیلویه بزرگ سرکوب میشوند. موج ناامیدی و نارضایتی همه طیفها را شامل میشود. استعفای مشاوران جوان و به حاشیه راندن چهره های فرهنگی، نشان دهنده این رویکرد است. او کتمان گر و قدرناشناس است. هیچ کس حتی خود او نیز نمی تواند نقش مشاور جوانش را در پیروزی او نادیده بگیرد اما سرگذشت جلال دانش و نحوه برخورد غیر منصفانه با او را می توان عبرت نامه خویش قرار داد.
این روزها رؤیای جوانان مظلوم و بی پناه به کابوس تبدیل شده است و افرادی که لیدر خوانده می شوند و گاهاً حتی توان همراه کردن خانواده خود را نیز ندارند، موجب دلسردی مردم شده اند. اگرچه او از نحوه استقبال جوانان بهمئی در یادواره شهدا ایل بهمئی در سفری که به این شهرستان داشته است به شدت خشمگین است، اما تلاش می کند در سال آخر دوره نمایندگی این خشم را پنهان کند.
حمایت از افراد معلوم الحال به بهانه سرمایه گذاری!!! در کهگیلویه بزرگ، مسئلهای بود که در عرصه شهرستانی و استانی به آن واکنش نشان داده شد. فردی که خود را آماده میکرد تا ربع قرن افسار حکومت محلی را در دست گیرد، نباید با جوانان و نخبگان و مردم حوزه انتخابیه اش وارد خصومت شود و منافع عمومی را به منافع گروهی اندک عوض کند، اما او دچار توهم شده است و تصور میکند موفقیت ظاهری اش در تحت کنترل گرفتن جامعه پیمانکاری و خفه کردن هرگونه صدای اعتراض در کهگیلویه بزرگ با ابزار زر و زور و تزویر قابل تکرار است. هنوز که هنوز است مراودات آقای نماینده با بعضی از پیمانکاران پروژه های مختلف شفاف سازی نشده است.
بسیاری معتقدند رفتار عدل هاشمی تحت تاثیر پیمانکاران است. بلی، این نظر درست است، اما مسئله عمیقتر از آن است. او در واقع از نسل انقلابی و جبهه رفته خود فاصله دارد و هم اینکه نمیخواهد به مردان جوان و نخبگان کارآزموده تکیه کند. او میخواهد به افراد پیمانکار یا جوانانی اتکا داشته باشد که برای او خوش رقصی میکنند. به همین علت است که افرادی با پیشینه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مشخص در اطراف او هستند. آنها رقصیدن را به خوبی میدانند و جرأت ندارند در هیچ موضوعی با او وارد بحث شوند. البته او هم در مواردی به گروهی از آنان و برای ژست های سیاسی و پُزهای عوام فریبانه به نیم دیگر از این افراد نیاز دارد. نزدیکان او، پا را از آنچه که فکرش را بکنید فراتر گذاشته اند، به همین علت است که براساس گزارشهای مستند و اخبار کاملا موثق، وقتی برخی به او گفتند جلال دانش تطمیع نمی شود، وی هیچ اعتراضی نکرد.
او فوراً مسائل مهم و نقدهای وارده به خود را شخصی سازی می کند و توسط چند نفر محدود آنها را مورد حمله قرار می دهد که یا امتیازات را گرفت و رفت و یا امتیازی خواست و به او ندادم و با این دستمایه، سعی میکند منتقدان را از صحنه بیرون کند اما مردم از همه چیز به خوبی آگاهی دارند و این شیوه های نخ نما شده نمی تواند وی را نجات دهد.
عدل هاشمی پور که امروز اکثر حلقه جوان و کار آمد خود را از دست داده است باید از خود سوال کند که علت چنین بی تدبیری هایی در فرار نخبگان جوان از اطرافش چیست؟!
سوال مهمی که امروز در افکار عمومی و حتی در نزدیکان و یا به اصطلاح برخی لیدرهایی که مدت هاست رای مردم را به نفع خود و خانواده مصادره کردند مطرح است آن است که اساساً عدل هاشمی پور آیا قصد ورود مجدد به عرصه انتخابات را دارد؟! جنس و نفس سوال بوجود آمده در افکار عمومی خود بخوبی بیانگر آن است که شعارها و حرف های گنده و البته بر روی زمین مانده نتوانسته است به فریب افکار عمومی منجر گردد و باید منتظر تصمیم و نه بزرگ مردم به سیاست ناقص و ناکارآمد و البته به سود خود و حلقه کوچک اطرافش باشیم.
مجید کیانی، دانش آموخته دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهدشت
انتهای پیام
نظرات کاربران