به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،سیدابوالحسن حسینی نیک-منابع تجدید شونده در ایران حدود ۲۵ درصد متوسط جهانی است و از ۴۱۱ میلیارد متر مکعب آب موجود درکشور، ۱۳۰ میلیارد متر مکعب آن تجدید شونده است. بدین ترتيب استان كهگيلويه و بويراحمد ۷/۷ درصد آبهاي تجديدشونده كشور را به خود اختصاص داده است.
سرانه آب کشور از ۱۴ هزار متر مکعب در ابتدای قرن حاضر به حدود ۱۸۰۰ متر مکعب در شرایط کنونی رسیده است. با ادامه این وضعیت، پیش بینی میشود در آیندهای نه چندان دور به ۱۳۶۰ متر مکعب برای هر نفر برسد که به معنای قرار گرفتن کشور در مرحله تنش آبی خواهد بود. (۱)
آمارها نشان میدهد میزان متوسط بارشها در کشور و منطقه، در حد ۲۰ درصد کاهش یافته است. در حالی که ما مجاز به کنترل و برنامهریزی برای حداکثر تا ۶۰ درصد حداقل آبهای موجود هستیم، دست به کنترل و برنامه ریزی برای بیشتر از ۸۰ درصد آن زدهایم.(۲)
سرانه مصرف آب مستقیم و غیر مستقیم که به آن ” آبرانه” گفته می شود، در ایران به ازای هر نفر ۴۴۵۰ لیتر است در حالی که سرانه جهانی به طور متوسط ۳۴۰۰ لیتر است و به عبارتی، ما حدود ۱۰۵۰ لیتر نسبت به متوسط سرانه آبرانه جهانی افزایش مصرف داریم که باید هم در ارتباط با مصارف خانگی و صنعتی و هم مصارف کشاورزی، الگوی مصرف را اصلاح کنیم. زیرا، عمده سهم مصارف آب سطحی و زیرزمينی در کشور را بخش کشاورزی با حدود ۸۳ درصد، بخش شرب و بهداشت با حدود ۸ درصد و صنعت با ۳ درصد به خود اختصاص داده است.(۳) زیرا مصرف ایرانیان در بخش شرب خانگی، دو برابر متوسط جهانی است و در استان کهگیلویه و بویراحمد به ازاء هر نفر در شبانهروز ۳۰ درصد بیش از میانگین کشوری است.(۴)
به هر حال علي رغم وجود برخی نقاط قوت و فرصت ها در بخش آب از جمله زیرساختها و تأسيسات گسترده موجود اما نقاط ضعف و چالشهای متعددی در این بخش وجود دارد. عمده نقاط ضعف و چالشهای مذکور بهدليل قوانين و مقررات ناکارآمد، سوء مدیریتهای انباشته، عدم وجود برنامههای درازمدت و برخی محدودیت های جغرافيایی و طبيعی است که به اختصار در جداول ذیل به آن اشاره شده است.
به هر حال، انفجار جمعيت طي سالهاي ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۵ (افزايش از ۳۵ به ۷۰ ميليون نفر) و رسيدن آن به مرز ۸۵ ميليون نفر در سال ۱۳۹۵ موجب فشار بيش از اندازه بر طبيعت ایران شده است. این در حالی است که ظرفیت آبی کشور با نگاه خیلی خوشبینانهای تا ۴۰ میلیون نفر است. سياست نادرست تامين مسكن شهري در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي موجب گسترش افقي كلانشهرها، افزايش بيش از اندازه قيمت زمين در شهرها و همچنین كاهش طول عمر مسكن که در نتيجه آن، موجب افزايش بيرويه استفاده از آب و اسير منابع طبيعي و اتلاف آن شده است. نمونه بارز آن شهر یاسوج است.(۵)
علاوه براین، سياستهاي نادرست مرتبط با سدسازيها (عمر مفید هر سد در دنیا ۵۰ سال ولی در کشور ما به دلیل عدم لایروبی به موقع ۱۰ تا ۲۰ سال کمتر است)، انتقال آب از حوضچههاي آبي به مناطق دیگر، تصميمات غيركارشناسي و كوتهنگري چون صدور موجي مجوز حفر چاه عميق موجب كاهش آب در پاييندست اين حوضچهها و آبهاي زير زميني شده است. شكل ذیل این مقوله را به تصویر میکشد.
عليرغم افزایش تعداد چاهها از سال ۱۳۸۸ به بعد روند افزایش تخليه چاهها تبعيت از افزایش تعداد چاهها نداشته و قدرت آبدهی چاهها به دليل افت زیاد سطح آب و کاهش ظرفيت آبخوان، کاهش نشان داده است. به گونهای که امروز کار به جایی رسیده که نه فقط جلوی چاههای غیر مجاز؛ بلکه چاههای مجاز را هم باید گرفت و چنين تصميماتي فقط مختص نظام تصميمگيري و اجرايي كشور ما میباشد.(۶)
لازم به ذکر است که متوسط ۱۲ ساله اخير حجم جریان سطحی نسبت به دوره درازمدت، حدود ۳۲ درصد کاهش داشته است. برخلاف درصد کم کاهش ریزشهای جوی در کشور، درصد کاهش حجم جریان سطحی زیاد است. علل اصلی این امر را میتوان به صورت زیر برشمرد:
ـ عدم تغذیه رودخانه از منابع آب زیرزمينی بهدليل افت سطح آب آبخوانهای زیرزمينی،
ـ توسعه کشاورزی و افزایش سطح زیر کشت و برداشت بيشتر آب از رودخانهها و جریانهای سطحی،
ـ تغيير الگوی بارشهای مولد رواناب.(۷)
از این رو مطابق آمار، تعداد چاهای حفر شده در کشور حدود ۷۷۰ هزار حلقه چاه است. یعنی یک چاه به ازای ۱۰۴ شهروند ایرانی یا یک چاه آب در ۱/۲ کیلومتر مربع میباشد. از این تعداد، بیشتر از ۲۴۰ هزار تای آنها غیر مجازند و تازه از چاههای مجاز هم تعداد زیادی در چند سال اخیر مجوز گرفتند. همین آمار نشان میدهد که در ۴۰ سال منتهی به سال ۱۳۹۰، تعداد چاههای آب در کشور ۱۶ برابر شده است. این را میشود از روی نرخ بالای فرونشست در دشتهای کشور دید. رخدادی که در کنار کنترل بیرویه آبهای سطحی، رمقی برای دشتهای کشور باقی نگذاشته و روند بیابانی شدن کشور را شدت بخشیده است.(۸)
بدین ترتیب افزایش کسری تجمعی در مخازن و آبخوانهای زیرزمينی طی سالهـای ۱۳۴۷، ۱۳۶۱، ۱۳۸۴، ۱۳۸۹ و ۱۳۹۲ به ترتيب ۱/.، ۲/۲، ۲/۶۵، ۹۷ و ۱۰۹ میلیارد متر مكعـب اسـت کـه بحرانـی جـدی و فشاری بيش از آستانه تحمل آبخوانها به آنها وارد کرده است. تعداد دشتهای ممنوعه کشور از حدود ۱۵دشت در سال ۱۳۴۷ به ۳۱۳ دشت در سال ۱۳۹۳ افزایش یافته و به دليل روند صعودی مصارف و بهره برداریهای ناپایدار از منابع آب زیرزمينی، تعداد دشتهای ممنوعه در حال افزایش است.
شکل ذیل این مقوله را به تصویر میکشد.(۹)
به عنوان مثال؛ کاهش ۲۰ متری سفرههای زیرزمینی آب در دشتهای امام زاده جعفر، چرام، دهدشت، بهمئی، دشت روم، لیشتر و خیرآباد استان امروز خود گواه چنین موضوع مهمی است. در کنار دشت باشت آبهای جاری و بلا استفاده ” بریم” طی سالهای متوالی میگذرد اما متاسفانه به جای اینکه از آب این رودخانه برای مصارف بخش کشاورزی و شهری استفاده کنند، بیشتر از سفرههای زیر زمینی آب این منطقه برداشت میشود به گونهای که چنین روندی اگر تا چند سال دیگر ادامه پیدا کند قطعا کلیه آنها خشک و جزء دشتهای ممنوعه خواهند شد.نمودار ذیل رابطه ميان رد پاي بوم شناختي و ظرفيت برد كره زمين را نشان میدهد.(۱۰)
منبع: يورگن راندرز و ديگران، محدوديتهاي رشد (به هنگام شده پس از ۳۰ سال)،ترجمه علی حبیبی وهمکاران.
همان طور كه در منحني بالا مشاهده میکنید، از سال ۱۹۸۰ به اين سو، فشار بر كرهزمين براي تامين نيازها و جذب پسماندها بيشتر از آن چيزي شده است كه در ظرفيت سياره وجود دارد به گونهای که ۲۰ درصد بيشتر از اين ظرفيت بهرهبرداري ميشود كه پيامدهاي آن موقعيتي است كه ميبينيم و لمس ميكنيم.
ملاحظات آینده شناختی بخش آب
آینده پژوهی در آب با توجه به بحران جهانی آب، در طول سالهای اخير سبب ابداع روشهای نوین برای صرفه جویی در کشورهای بحران زده شده است. موارد متعددی در زمينه برنامه ریزی و مقابله با این بحران نياز به توجه ویژه دارد از جمله جلوگيری از صادرات محصولاتی که منجر به خروج آب کشور میشوند، یكی از راهكارهایی است که بسياری از کشورها برای جلوگيری از بحران آب در دستور کار خود قرار دادهاند و ایران نيز به عنوان کشوری که در حال گذران دوره خشكسالی است؛ باید اجرای این روش را به عنوان یكی از راههای مهم در برنامههای خود قرار دهد. در ذیل مروری بر برخی شرایط منابع آب دنيا که ضرورت تحول در این بخش را قطعی مینماید ارائه میشود.
۱٫ وضعیت کیفی آب
با توجه به پيشبينیهای صورت گرفته، جمعيت جهان در سال ۲۰۵۰ به بيش از ۳/۹ میلیارد میرسد. این افزایش جمعيت موجب کاهش مقدار آب در دسترس برای هر نفر (سرانه منابع آب) میشود. همچنين با ادامه روند کنونی کيفيت آب در حال بدتر شدن است. با توجه به مطالعات انجام شده ميزان اکسيژنخواهی بيوشيميایی در آبها ۳ تا ۳۲ درصد افزایش داشته و همچنين فسفر ۱۵ تا ۴۲ درصد و نيترات موجود در آب ۳۵ تا ۶۲ درصد افزایش مییابد. با ادامه این روند به منظور حفظ کيفيت آب شرب، صنعت و کشاورزی جهان نيازمند روی آوردن به روشهای تصفيه آب فوق پيشرفته در مقياسهای بالا خواهد بود. همچنين با افزایش لحظهای جمعيت و روند کاهش آب موجود جهان نيازمند چارهاندیشی برای مصرف بهينه آب است.(۱۱)
۲٫ وضعیت کمی آب
با توجه به وضعيت موجود و با ادامه روند افزایش تقاضای آب ، ۹/۳ میلیارد نفر یعنی بیش از ۳۸ درصد جمعیت جهان در سال ۲۰۵۰ در تنش شدید آبی خواهند بود. همچنين با توجه به تحقيقات مؤسسه تحقيقات سياستهای بينالمللی غذا حدود ۵۰ درصد از توليدات مواد غذایی جهان در معرض خطر تنش کمی آب قرار میگيرند. این مطالعه همچنين نشان میدهد حدود ۴۵ درصد از توليد ناخالص جهانی که معادل ۶۳ تریليون دلار (۵/۱ برابر تولید ناخالص حال حاضر کل جهان) در معرض تنش شدید کمی آب قرار خواهد گرفت. همچنين براساس مطالعات انجام شده وضعيت ایران نيز در تصویر ۲۰۵۰ از نظر کميت و کيفيت منابع آب در شرایط بحرانی و تنش آبی قرار خواهد داشت.(۱۲)
نتیجه گیری و پیشنهادات
بررسی وضعيت موجود بخش آب بيانگر آن است که منابع آب تجدیدشونده کشور نسبت به متوسط بلندمدت کاهش معناداری یافته است. علاوه بر آن آمار و ارقام نشان میدهد که بيشتر از ۷۲ درصد منابع آب تجدیدشونده کشور استحصال و مصرف میشود. این موارد در کنار پيشبينی تداوم خشكسالی در کشور و تغيير اقليم حاکی از وقوع بحران آب است. مصادیق این بحران مانند از بين رفتن زیستبومهای آبی کشور، تخریب منابع آب زیرزمينی و بروز مناقشات محلی در مورد آب قابل ذکر است.
این امر بيانگر عدم موفقيت عملكرد بخش اجرایی کشور در برنامههای توسعه پيشين در بخش آب است که یک علت مهم برای آن را میتوان در تدوین نامناسب، غيرواقعبينانه و نامنطبق بر شرایط بخش آب، این برنامههای توسعه دانست. از مهمترین عوامل در عملكرد ناموفق برنامههای توسعه پيشين میتوان به غالب بودن تفكر سازهای بر مدیریت بخش و اجرای برنامهها، ضعف شدید در ارتقای مبانی نرمافزاری مدیریت بخش، عدم وجود برنامه بلندمدت مدون و ارتباط آن با برنامههای توسعه پنجساله، ناهماهنگی بين دستگاههای متولی، عدم وجود هرگونه مكانيسم نظارت بر اجرای احكام برنامهها، سطوح نامناسب مدیریت آب در کشور، نبود سند جامع آب مورد قبول همه بخشها، عدم انعطافپذیری و تطبيق برنامهها با شرایط خشكسالی و تغيير اقليم و شرایط نامناسب تخصيص اعتبارات، اشاره نمود.
پر واضح است که با تداوم سياستهای بخش آب بهصورت فعلی، چالشهای بيشتر و ابعاد تازهای از بحران آب در آینده آشكار خواهد شد، ازجمله میتوان به کاهش بيشتر منابع آب موجود، تهدید امنيت آبی و غذایی کشور، از بين رفتن زیستبومهای آبی و تحتالشعاع قرار گرفتن امنيت ملی کشور اشاره کرد که در نمودار ذیل کاملا هم مشخص شده است.
بر این اساس، لزوم تغيير جهتگيریها طبق برنامه ششم توسعه در بخش آب نسبت به برنامههای توسعه پيشين کاملاً ضروری و غيرقابل اجتناب است. بررسیها نشان میدهد که مؤلفه های مرتبط با هنجارهای اجتماعی، نيت و توانایی بهربرداران در شكلگيری بهرهبرداری ناپایدار از منابع آب زیرزمينی مؤثر بودهاند. اما این امر در تدوین برنامههای پيشين مورد کمتوجهی واقع شده است. از این رو، اهداف اصلی که باید در اجرای راهبردهای برنامه ششم در بخش آب استان مورد توجه قرار گيرند عبارتند از:
– ایجاد تعادل بين منابع و مصارف،
– تأمين پایدار آب مورد نياز بخشهای مصرفکننده مختلف با توجه به اصول توسعه پایدار،
– حفاظت و صيانت از منابع آب،
– ارتقای مشارکت بهرهبرداران در مدیریت منابع آب،
– احيا و تعادلبخشی،
– اصلاح ساختار اقتصاد و مدیریت آب و ارتقای بهرهوری،
– توجه به فناوریهای نوین در بخش آب،
– توجه به موضوع آب مجازی،
طبق اسناد بالادستی به خصوص احكام برنامه ششم توسعه، محورهای اصلی در بخش آب استان را براساس محورهای حكمرانی مؤثر، توسعه پایدار، مشارکت ذینفعان و ذیمدخلان، اقتصاد آب، حقابه آب، مدیریت تأمين و عرضه، آبهای غيرمتعارف – بازیافت، پژوهش، فناوری و آموزش میتوان تعيين نمود.
(۱) . روزنامه جمهوری اسلامی ایران.
(۲) . سرزمین من، ماهنامه ایران شناسی و ایرانگردی، شماره ۹۴، ص ۶۹٫
(۳). روزنامه جمهوری اسلامی ایران.
(۴). لدنی، سید علی، مدیرکل آب و فاضلاب استان کهگیلویه و بویراحمد.
(۵) . دینی ترکمانی، علی، مقاله ناتوانی نظام حکمرانی در بحران محیط زیست، ۱۱/۴/۹۶، ص ۵٫
(۶) . مهدی مظاهری و عبدالمنافی، جایگاه آب در برنامه ششم توسعه، معاونت پژوهشهای زیر بنایی و امور تولیدی، ۱۳۹۴٫
(۷) . همان، ص ۴٫
(۸). سرزمین من، ماهنامه ایرانشناسی، ش۹۴، ص ۶۸٫
(۹) . جایگاه آب در برنامه ششم توسعه.
(۱۰). جهاد کشاورزی استان کهگیلویه و بویراحمد.
(۱۱). جایگاه آب در برنامه ششم توسعه.
(۱۲). مؤسسه تحقيقات سياستهای بينالمللی غذا.
انتهای پیام
نظرات کاربران