به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب، اسلام ذوالقدرپور - یکی از مهمترین دغدغهها و بلکه بحرانهای بسیار نگران کننده ایران طی چند سال اخیر که از سال 1393 به بعد نیز تشدید شده است، بحران بیکاری فزاینده نیروی کار در ایران است. بحرانی که در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار برجستهتر شده و این استان را در صدر استان های بیکار کشور قرار داده است. در میان شهرستانهای کهگلیویه و بویراحمد نیز شهرستان گچساران با نرخ بیکاری بالای 20درصد، بیکارترین شهرستان استان و شاید ایران باشد!
مقدمه مختصر بالا را باید جلوهای از نابسامانی اوضاع اقتصادی و معیشتی استان کهگیلویه و بویراحمد و به خصوص دو شهرستان گچساران و باشت قلمداد نمود که با دارا بودن پتانسیلهای فراوان اقتصادی و ...، همچنان گرفتار بحرانهای بزرگی مانند بیکاری بوده و هر روز نیز بر ابعاد این بحرانها افزوده میشود.
در ضعف و ناکارآمدی برخی از مدیران ارشد استانی و شهرستانی ما برای حل مشکلات ریز و درشت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ...، جای هیچگونه شک و تردیدی نیست بلکه برخی از این مدیران را میتوان عامل تبدیل مشکلات به بحرانهای مهم استان و شهرستان نیز قلمداد نمود.
اما از میان همه سیاستگذاران ارشد استانی و شهرستانی، نمایندگان محترم هر شهرستان در مجلس شورای اسلامی، دارای نقش برجسته و مهمی در ایجاد یا رفع مشکلات حوزه انتخابیه خود هستند، آنهم نمایندهای که جناب آقای دکتر تاجگردون بوده و جایگاه ریاست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی را داشته باشند.
چرا گچساران و باشت نتوانستهاند به توسعه دست یابند؟
نقش نماینده مجلس در عقبماندگی دو شهرستان، چیست؟
برای پاسخ دادن به پرسشهای بالا و دیگر پرسشهای مشابه، پاسخهای بسیاری میتوان داد، اما یکی از پاسخهای مهم را باید در پیشینه اینگونه مشکلات در دو شهرستان گچساران و باشت دانست که تبدیل به یک سیاست بسیار قدیمی شده است.
اما با توجه به یادداشت گلایهآمیز آقای تاجگردون تحت عنوان "از ماست که بر ماست" و ارایه برخی توجیهات به شهروندان گچساران و به خصوص گلایه از برخی نقدها و انتقادات که ایشان آنها را "آه و ناله" نام نهادهاند، میتوان به صراحت گفت که آقای تاجگرون، بسیاری از مشکلات ناشی از سیاستهای شما هستند.
در بررسی عمده مشکلات گچساران و باشت، میتوان نقش و ردپای نمایندگان محترم مجلس را به خوبی مشاهده نمود. در حال حاضر روی سخن ما به جناب آقای دکتر تاجگردون است که علیرغم حضور بیش از 4 ساله در مجلس، داشتن جایگاههای اداری و سیاسی مهم مانند ریاست کمیسیون برنامه و بودجه، کمیسیون تلفیق بودجههای سالانه و ...، نتوانستهاند یا نخواستهاند مشکل توسعه گچساران و باشت را به صورت بنیادین حل نمایند.
آنچه در مورد سفر جناب آقای دکتر ربیعی وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی به یاسوج در هفته دولت رخ داد، نشان داد که آدرسهایی که آقای تاجگردون برای رشد و توسعه گچساران و باشت میدهند، بسیار گمراه کننده و غیر کارآمد هستند.
ناکارآمدی برخی سیاستهای دکتر تاجگردون را میتوان در عدم توجه به اصول زیرساختی توسعه قلمداد نمود که جلوههای این سرگردانی سیاستگذاری را میتوان در مؤلفههای زیر مشاهده نمود:
یکم- سیاست کلنگ زنی و افتتاح طرح عمرانی :
یکی از بزرگترین مشکلات و بلکه بحرانهای این استان و دو شهرستان باشت و گچساران را باید در دیدگاه خاصی دانست که رشد و توسعه خود را در افزایش کلنگزنی و افتتاح طرحهای عمرانی میدانند!
اگر نگاهی به پیشینه طرحهای کلنگزنی شده در دو شهرستان گچساران و باشت بیاندازیم، متوجه میشویم که نتایج اینگونه طرحها در مؤلفهای به نام "رشد اقتصادی" جای میگیرند اما موجب توسعه نشدهاند.
طرحهای کوچک و بزرگی مانند پتروشیمی گچساران، ماشین سازی گچساران، سدهای مختلف نیمه کاره، بیمارستانهای نیمه کاره و ... که برای نمایندگان این دو شهرستان به عنوان افتخار مطرح شدهاند، تنها بر مشکلات شهروندان افزوده و نتیجه نهایی آنها، مشکلات زیست محیطی و به خصوص آلودگی و مصرف آب فراوان خواهد بود.
آقای تاجگردون نیز در بیشتر سخنان خود از چنین سیاستی تبعیت نموده و تأکید خاصی بر کلنگزنی و افتتاح طرحهای عمرانی دارند. وعدههای نماینده محترم در مورد اعتبارات و طرحهای جدید در دو شهرستان را میتوان ناشی از همان سیاست بیحاصل توسل به طرحهای عمرانی دانست.
دوم- فراموشی نیروی انسانی و نخبگان کارآمد دو شهرستان:
پافشاری بر سیاست کلنگزنی و افتتاح که تبدیل به سیاست اول نمایندگان محترم استان ما شده است، موجب شده تا اساسیترین زیرساخت رشد و توسعه دو شهرستان گچساران و باشت توسط نماینده محترم به فراموشی سپرده شود!
سیاست کشف، ساماندهی و به کارگیری نیروی انسانی کارآمد و توانمند را باید زیرساختی مؤلفه رشد و توسعه برای دو شهرستان گچساران دانست که دکتر تاجگردون نخواستهاند یا نتوانستهاند آن را پیگیری و اجرایی نمایند. به کارگیری تعداد معدودی از مدیران باشت و گچساران در مرکز استان را نمیتوان نماد حمایت از نیروی انسانی دو شهرستان گچساران و باشت از سوی نماینده محترم دانست، زیرا استان کوچک ما دارای ساختار کوچک سیاسی و اداری بوده و پذیرای تعداد اندکی از پستهای مدیریتی نسبت به دیگر استانهای همجوار میباشد.
آقای تاجگردون به خوبی میدانند که آینده رشد و توسعه گچساران و باشت از مسیر نیروی انسانی توانمند و کارآمدی میگذرد که در استان و بلکه در سطح ملی دارای جایگاههای مدیریتی بوده و در سیاستگذاریهای کلان ملی و منطقهای دخالت داشته و این سیاستهای ملی تأثیرگذار باشند.
وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی ایران دارای یکی از بزرگترین ساختارهای تشکیلاتی و اداری کشور است که صدها پست و جایگاه مدیریتی را در خود جای داده و صدها شرکت و مؤسسه اقتصادی و اجتماعی مهم کشور را نیز تحت مدیریت خود گرفته است. اما سهم استان کهگیلویه و بویراحمد و به خصوص دو شهرستان گچساران و باشت از صدها پست مدیریتی مهم در وزارت کار و تعاون در سطح ملی و وزارتخانهای آن، بسیار ناچیز و بلکه صفر است.
جایگاه کمنظیر سیاسی و اداری آقای تاجگردون طی 4 سال اخیر میتوانست منجر به استفاده از نیروی انسانی توانمند و کارآمد گچساران و باشت در بدنه وزارت کار و تعاون گردد تا نیروهای این دو شهرستان از قدرت تأثیرگذاری در خدمات و اعتبارات این وزارتخانه بزرگ برخوردار شوند، اما چنین سیاستی از سوی نماینده محترم تا کنون اجرایی نشده!
ای کاش آقای تاجگردون به جای نامهنگاری با دکتر خادمی در مورد سفر وزیر کار به استان، کمی هم به سیاستهای حمایت از نیروی انسانی خود توجه نموده و از قابلیتهای کمنظیر نیروی انسانی دو شهرستان گچساران و باشت در ساختار تشکیلاتی و اداری وزارتخانهها و سازمانهای مهم کشور استفاده مینمودند.
اگر دو شهرستان گچساران و باشت در وزارتخانه بزرگ کار و تعاون دارای چند پست مدیریتی بودند، دیگر لازم نبود تا نماینده محترم به نامهنگاری با استاندار برای لغو یا عدم استقبال از وزیر کار، اقدام نمایند.
اگر پستهای مدیریتی مهم وزارت کار را شمارش نمائیم، حداقل 5 پست مدیریتی مهم این وزارتخانه میتوانست در اختیار نیروهای گچساران و باشت باشد که از طریق آنان بتوان طرحهای وعده داده شده را پیگیری و به واقعیت تبدیل نمود.
یکی از مؤلفههای رشد و توسعه برخی استانهای ایران طی چند دهه اخیر را میتوان در نفوذ گسترده نیروی انسانی این استانها در بدنه وزارتخانهها و سازمانهای مهم کشور دانست که در برخی مواقع حتی موجب تغییرات و انتصابات معرف اتوبوسی در سطح ملی نیز شده است.
سیاستی که از سوی نمایندگان استانی ما کمتر مورد توجه قرار گرفته و در بسیاری مواقع نیز به تمایلات سیاسی و جناحی آغشته شده و برخی نیروهای ناکارآمد مورد حمایت قرار گرفتهاند.
اگر به جای این همه وعدههای رنگارنگ و متعدد عمرانی و تخصیص صدها هکتار زمین، میلیونها مترمکعب آب و ... به طرحهای عمرانی نیمهکاره گچساران و باشت، سیاست حمایت و تقویت نیروی انسانی گچساران و باشت طی همین چهار سال اخیر مورد استفاده قرار گرفته بود، بسیاری از مشکلات رشد و توسعه و حتی بیکاری دو شهرستان بر طرف شده یا کاهشی محسوس یافته بودند و نیازی به نامهنگاری نماینده مجلس با استاندار بود.
رشد و توسعه گچساران و باشت از مسیر پتروشیمی و پالایشگاه نمیگذرد بلکه رشد و توسعه پایدار این دو شهرستان از مسیر آموزش مناسب، توانمند سازی نیروی انسانی و حمایت از قابلیتهای فراوان نیروی انسانی ما، گذر میکند.
به هر حال سیاست نامهنگاری با وزیر و استاندار، سیاست کلنگزنی و وعده اعتبار طرح عمرانی نمیتواند رشد و توسعه پایدار دو شهرستان گچساران و باشت را در پی داشته باشد. مجموعه گسترده نیروی انسانی نخبه و کارآمد این دو شهرستان که تا حدود زیادی بدون حامی و پشتیبان به حال خود رها شدهاند، ابزار رشد و توسعه پایدار منطقه هستند که نیاز به حمایت و توجه خاص نماینده محترم دارند.
امیدواریم دکتر تاجگردون برای تثبیت رشد و توسعه پایدار گچساران و باشت، سیاستهای خویش را تعدیل نموده و با تغییر برخی سیاستهای کنونی، سیاست حمایت از نیروی انسانی شایسته و توانمند دو شهرستان در سطح ملی را در دستورکار خود قرار دهند.
انتهای پیام/l
دیدگاهها