به گزارش آفتاب جنوب،یاسر امینی در یادداشتی نوشت:انعکاس جانبدارانه اخبار را میتوان از عواملی برشمرد که اضمحلال یک رسانه را قریب الوقوع میسازد. متاسفانه این معضل اخیرا در تعدادی از سایتهای خبری شهرستان گچساران که برخی مسئولان معمولا از کمبودهای زندگی خبرنگاران ضعیف النفس، مستمسکی جهت تحقق آسان جاهطلبیهای خود می سازند بیش از پیش نمود داشته است.
به نظر نگارنده، عدول از اصل اخلاقمداری در سایتهای مذکور را میتوان عمدتا در سه عامل جستجو کرد: کسب شهرت نزد مسئولان، ارتزاق از جیب آنان، و ترس ( از عواقب ناشی از نقد شفاف آنان). محتویات این سایتها راجع به مسئولان گاهی اوقات آنقدر شور است و بعضا بینمک، که به ضرس قاطع میتوان موضع گیریهای پاندول گونه آنها را به عامل دوم نسبت داد.
از نشانههای آشکار این بداخلاقی رسانهای میتوان به انتشار سلیقهای نقدها به نماینده گچساران و باشت در این سایتها اشاره کرد. به عبارتی دیگر، دستاندرکاران این سایتها در قبال انواع گوناگون حق سکوتی که از (نزدیکان) تاجگردون دریافت میکنند (برای مثال: دوربین عکاسی، انتقال وجههای پراکنده، ثبت حداکثر ساعات اضافهکار در اداراتشان، وامهای بدون سپردهگذاری و بدون نوبت، استخدام آنان یا بستگانشان و … ) از انتشار حقایق خاص پیرامون ایشان علنا استنکاف میکنند.
شواهد و قراین نشان میدهد خبرنگارانی که در مقاطعی از امتیازت غلامرضا تاجگردون منتفع شدهاند، مدتهاست که بطرز کاملا محسوسی تغییر رویه دادهاند. برای اثبات این ادعا کافیاست به حافظهمان رجوع کنیم: حتما تیتر “مدرک دکترایم را نشان نمیدهم تا در خماریش بمانید” را به یاد دارید؛ این واکنش عصبانی تاجگردون به سوال خبرنگاری بود که علاوه بر موضع گیری های تند مکررش علیه تاجگردون در ایام انتخابات سال ۹۰، تا مدتها بعد، پوآرو بازیاش برای اثبات مدرک دکتری تاجگردون حتی تا فرودگاه امام، گل میکرد.
اما این خبرنگار یکباره ناپدید شد! تا جائیکه تمامی اخبار مربوط به آن تعقیب و گریزها و سین جیم کردنهای منشی تاجگردون، بطرز مبهمی از آرشیو سایتش حذف شد. سرانجام شب اعلام تایید صلاحیتشدگان انتخابات مجلس دهم بود، که او را خرسند و بشاش در دفترتاجگردون در کنار دیگر ذی نفعان آرای مردم رویت کردیم!
البته این پایان کار نبود؛ در انتخابات اخیر همان خبرنگار، ناجوانمردانه ترین تیتر ها را علیه رقیب شرافتمند تاجگردون منتشر کرد. آیا نباید به این تغییر موضع ۳۶۰ درجه در هر دو نفر مظنون شد؟
مسلما اگر ریگی به کفش تاجگردون نمیافتاد، به این راحتی با فردی که حداقل یک سال در فضای مجازی سودجویانه کابوسش شده بود، مماشات نمیکرد.
از طرف دیگر، خبرنگاری بود که حتی از لحظات غذا خوردن و نوع گوشی موبایل تاجگردون خبر میساخت، اما اکنون ماههاست که ضرورتا سکوت اختیار کرده ، تا به خیال خودشان آب ها از آسیاب بیفتد؛ چراکه تاجگردون از حق لشکر تحصیلکردگان بیکار بی سر و صدا به او داده است.
آن خبرنگار اکنون در حوزه غلام محمد زارعی ظاهرا غافل، در کنار دهها باشتی و گچسارانی دیگر، از اشتغال بدون آزمونشان لذت می برند. البته در غیاب او در گچساران، منشیاش کماکان برای انتشار یادداشتهای کوتاه برخی مخاطبین، مصرانه ۳۰۰ هزار تومان طلب میکند (مدرک موجود است)؛ درحالیکه برای انعکاس مظلوم نماییهای طویل اسپانسرشان لحظهای درنگ نمیکنند!
آیا میتوان به این برخورد دوگانه تاجگردون ذرهای شک کرد؟ او پارسال در یکی از جلسات کمیتههای به ظاهر مردمیاش اینگونه زیرکانه آب پاکی را بر دستان جوانان بیکار ریخت: “آیا اگر مثلا من از وزیر نفت بخواهم که چند مجوز برای چند نفر بدهد تا آنها در شرکت نفت گچساران جذب شوند، آقای زنگه پیش خودش نمیگوید …اوه اوه… این تاجگردون رییس کمیسیون برنامه و بودجه اون کسی نبود که ما فکر می کردیم…چه خواستههایی دارد!…؟”.
اینکه چرا دانشآموختگان ممتاز جویای کار هنگام مراجعه به تاجگردون مورد عتابش قرار میگیرند، اما از کیسه خلیفه بخشیدن به قلمفروختگان متملقی که دائما بلندپروازیهای او را به جامعه تزریق میکنند، برایش مثل آب خوردن است، جای بسی تامل دارد!
استمرار دستکاری برخی سایتهای خبری در گچساران می تواند الگوپذیری مدیران تاجگردون از این پدیده زشت را تشدید کنند؛ در نتیجه دیوار بی اعتمادی بین مردم و مسئولان روز به روز بلندتر خواهد شد. متاسفانه بعضی از سایتها آنقدر شرطی شدهاند که اغلب اوقات با طرح عمدی موضوعات کم اهمیت و نظرسنجیهای جنجالی در تلاشند تا از برخی مدیران سهم خواهی کنند؛ از این رو عده ای از مدیران وقتی با انتقادی در مورد عملکردشان در آن سایت ها مواجه می شوند، بجای اینکه پاسخگوی مردم باشند، به خبرنگارنماهایی- که فرق بین ماضی نقلی و ماضی بعید یا صفت و قید را تشخیص نمی دهند- به طرق مختلف متوسل میشوند، تا یا کامنتهای مخالف را حذف کنند، و یا کل خبر را از دسترس خارج کنند!
آیا مسئولان خاطی در چنین فضای رسانه ای مه آلود، قسر در نمیروند؟ آیا معدود خبرنگاران منصف در چنین فضای کثیفی فرصت ترقی پیدا می کنند؟ و مهمتر اینکه، آیا امتیازی که متعاقبا عوامل آن سایتها در ازای خراشیدن حقیقت از آن مدیران بی لیاقت دریافت میکنند، نوعی اخاذی محسوب نمیشود؟ بی تردید، کسب درآمد آسان برخی سایتها در گچساران، می تواند به نوبه خود دلیل مستحکمی برای تاسیس قارچ گونه آنها در این حوزه باشد.
اگرچه وجود شبکه های اجتماعی مختلف این خیانت رسانه ای را تا حدود زیادی عقیم ساخته، اما عاقلانه است که آن سایت ها قید این حق سکوتهای ملالآور را بزنند تا بعدا به لکنت گرفتار نشوند. و قلمشان را به هیچ نفروشند زیرا آن قلم فقط سزاوار پاک نوشتن است.
انتهای پیام/م
نظرات کاربران