به گزارش آفتاب جنوب،"بیبیگلافروز احمدزاده "در حدود سال ۱۳۰۰ در منطقه بابا محمد آبشرین (گچساران قدیم) استان کهگیلویه و بویراحمد متولد شد (پدر از قوم لر طایفه کاید یوسفی و مادر از قوم ترک طایفه افشار) و نزدیک به ۹۵ سال سن دارند.این مادر مؤمنه سالهای سال از عمر پر برکت خود را به عنوان آگاه به طب سنتی، داروهای گیاهی و متخصص محلی زنان و زایمان نه فقط به مردم این شهرستان بلکه به دیگر نقاط استان، کشور و حتی خارج از کشور خدمت نموده که بسیاری از آنها تاکنون با ایشان در ارتباط هستند.
بر همگان آشکار است که در سال های نه چندان دور در جامعه عشایری و ایلیاتی استان، پزشک و دارو وجود نداشت، به گونه ای که قبل از انقلاب اسلامی ، سازمان بهداشت وقت تعدادی پزشک جهت کمک به مردم عشایر میفرستاد اما تحرک و کوچ دائم عشایر باعث می شد که پزشکان در یک محدوده خاص اسکان شوند که این مسئله مورد استقبال قرار نگرفت و چندی بعد سازمان بهداری، تعدادی از جوانان عشایر را پس از گذراندن دوره تخصصی به عنوان ماما، بهورز و بهیار رهسپار عشایر نمود.
به هر حال باید گفت، عشایر ما همیشه با مرگ و زندگی مبارزه کرده و می کنند. ایمان و اتکا به خداوند و افکار ایدهآلیستی و امیدگرا بودن آنان و اعتقادات سنتی و خرافی همچنان در سختی ها و پیچ و خم های زندگی یاور آنان و در گذشته برای درمان بیماری ها حتیالامکان از تجربه زنان و مردان ایل استفاده می کردند. به عنوان مثال شکستگی ، در رفتگی ، جراحی های کوچک، بیماری های سرپایی را خود درمان می نمودند یا زنانی که با زایمان غیر طبیعی و مشکلات بعدی آن روبرو می گردیدندکلیه روزنه های امید آنها بسته و در انتظار مرگ لحظه شماری می نمودند.
این مادران بیش از آنچه به خود می اندیشند به نوزاد در حال مرگ که همچون گلی ظریف پژمرده و فرو می ریخت، فکر می کردند. حالت یأس و ناامیدی در چهره اینگونه بیماران کاملاً هویدا بود، به همین جهت مردم طایفهها و تیره ها برای نجات او بسیج می شدند. بسیجی با احساس و عواطف انسانی اما بدون تفکر منطقی و نتیجه. زنان صاحب نظر و کهنسال ایل به دورش حلقه می زدند و هنگامی که بیمار به حالت مرگ و اغماء می افتاد، تنها به فکرشان می رسید که بگویند او را « آل» برده (دیو یا جانور خیالی که به سراغ افراد زائو می آید) و باید این موجود خیالی و وحشتانگیز را از خانه بیرون کنیم.
مبارزه با آل تنها حربه و آخرین قدرت تفکر آنان بود به گونه ای که گاهی اوقات در زایمان های غیر طبیعی به مردان متوسل می شدند. به این شکل که چشمان مرد مسن و سالخوردهای را می بستند و از او می خواستند که نوزاد را با فشار از مادر جدا کند و در این شرایط مادر بیچاره به چه مصیبتی گرفتار می شد فقط خدا می داند. در اینگونه موارد نه تنها نوزادان زندگی را باخته و اغلب خفه شده به دنیا می آمدند بلکه درصد زیادی از مادران نیز جان سالم به در نمی بردند.
البته باید گفت در چنین روزگار سیاهی که توصیف شد در جامعه ایلیاتی و عشایری منطقه، ماماهایی هم پیدا می شدند که در عین بیسوادی و حتی نداشتن تحصیلات ابتدائی و فقط تکیه بر استعداد خدادادی خود، فرشته نجات مادران ایل در موقع زایمانشان می شدند که در این میان از بی بی گل افروز احمدزاده ملقب به « مادر گچسارانی ها » یکی از این شیر زنان عشایر جنوب کشور می توان نام برد.
مامای بسیار مؤمنه که به اعتقاد نگارنده نه فقط مادر گچسارانی ها بلکه در جنوب کشور برای بسیاری از مردم شناخته شدهاند. به گونه ای که در بیمارستان شرکت نفت (در زمان انگلیسی ها) واقع در روستای آبشرین یا کاروانسرای قدیم مشغول به کار شد و خود مامای چندین نفر از پزشکان معروف امروز منطقه (دکتر روشن قیاس، دکتر زینل زاده، دکتر سمیعی (نارکی)، دکتر عکاشه ، دکتر حق شناس و…) که بعضی از این پزشکان درحال حاضر در خارج از کشور طبابت میکنند، بوده است.
در روزگاری که از دانشگاه، پزشک و دستگاهای پیشرفته امروزی سونوگرافی خبری نبود و این شیر زن بدون هیچگونه توقع مالی و با قدرت تشخیص بسیار بالا و خدادای خود، یکی از بهترین متخصصان زنان و زایمان منطقه محسوب میشود. به گونه ای که با توجه به پیشرفت امروز علم پزشکی در حوزه زنان و زایمان، اما هنوز مردم اعتقاد خاصی به تشخیص این بزرگ زن دارند. به عنوان مثال" بیبی گلافروز" برای مادری که باید بچه خود را از راه سزارین به دنیا بیاورد با تجربه و قدرت تشخیص بالا و معجزه دست خود شرایطی برای متولد شدن طبیعی نوزاد از شکم مادر فراهم می کند. یا در قبض و بسط شکم نوزادان و کودکان به درمان و بهبودی بیمار کمک می کند.
بنابراین باید گفت بی بی گل افروز به عنوان یکی از بهترین گنجینه های پزشکی سنتی (طب سنتی) منطقه نه فقط در حوزه زنان و زایمان بلکه نوزادان و کاربرد خواص داروهای گیاهی می باشند که شاید راز عمر طولانی و با برکت این مادر؛ خدمت به خلق خدا و دعای خیر مردم و شناختی که نسبت به علم پزشکی، خواص داورهای گیاهی و عبادت مخلصانه خداوند باشد که هنوز بعد از گذشت ۹۵ سال از عمر شریف و با برکت خود به طبابت بیماران مشغول است.
متاسفانه به نظر می رسد استان کهگیلویه و بویراحمد به خصوص حوزه پزشکی آن، از تجارب گنجینه های پزشکی سنتی و محلی خود آن طوری که باید و شاید استفاده نمی کنند و خیلی ها معتقدند علاوه بر نقص اساسی در زمینه تقویت و احیای طب سنتی و گیاهی استان؛ نقدی مهم بر این حوزه در استان وارد است.
به پاس زحمات بی دریغ و بدون توقع این بزرگواران؛ حداقل کاری که می توان انجام داد این است که در یادوارهها، همایش ها و مناسبت های پزشکی (به عنوان مثال روز پرستار) از این عزیزان تجلیل شود یا مکانی را به اسم آنها نامگذاری کنند که الحق و الانصاف این بزرگ بانو یعنی بیبی گلافروز هم مستحق تجلیل و هم نامگذاری مکانی (به خصوص زایشگاه) به اسمشان میباشند./
انتهای پیام/م
نظرات کاربران