نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
20. دى 1397 - 12:52
اقدامات انقلابی و ملی امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار، سبب شد که درباريان فاسد و خودخواه، از او سعايت كردند تا اين که فرمان عزل و قتل امیر کبیر را از ناصرالدین شاه خودكامه گرفتند و او را در حمام فین کاشان به شهادت رساندند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،بیستم دی ماه سالروز قتل میرزا محمدتقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر؛ بزرگ مرد تاریخ معاصر ایران، به فرمان ناصرالدین شاه قاجار است. هرچه نام والای امیرکبیر یادآور اصلاح، پیشرفت، لیاقت و شایستگی است، عزل و قتل او، از جمله خاطرات تلخ و ناگوار حافظه تاریخی مردم ایران به شمار می رود.

چگونگی قتل امیرکبیر ماجرایی تأمل و تأثربرانگیز است که افراد و عوامل بسیاری در آن نقش دارندو اقدامات و برنامه های اصلاحی امیرکبیر به مذاق بسیاری از رجال سیاسی، دیوانیان سنتی، دولت مردان، درباریان و سفارت خانه های خارجی خوش نیامد و از همان آغاز سرناسازگاری با او برداشته و اندک اندک موفق شدند تخم بدگمانی و سوءظن را نسبت به امیرکبیر در دل شاه بکارند.

دشمنان و بدخواهان امیرکبیر

در میان دشمنان و بدخواهان امیرکبیر یک نام از دیگران پررنگ تر و برجسته تر است؛ مهدعلیا؛ مادر ناصرالدین شاه و مادرزن امیرکبیر که سرسختانه و مجدانه در راه سقوط امیر کوشید تا بالاخره موفق به عزل و پس از چندی قتل او درامیرکبیری شد که تلاش های خود را بر برقراری نظم و قانون و به سامان کردن امور متمرکز کرده بود، اصلاحات گسترده ای در زمینه های مختلف به انجام رساند که به سبب ریشه ای و همه جانبه بودن، منافع بسیاری از فرصت طلبان و سودجویان را به خطر انداخت و بسیاری را به دشمنان امیر تبدیل کرد.

در گزارش های وزیر مختار انگلیس آمده است: "برانداختن دولت امیرنظام، بیشتر نتیجه توطئه و نیرنگ اندرون شاه است که در رأس آن مهدعلیا مادر شاه قرار دارد". مهدعلیا که نام اصلی اش ملک جهان خانم است، همسر محمدشاه و مادر ناصرالدین شاه قاجار است. تمامی هم عصران او و نیز نویسندگان و پژوهندگان، مهدعلیا را زنی قدرتمند، بانفوذ و مدیر و مدبر توصیف کرده اند. او در زمان پادشاهی همسرش به سبب بیماری و نیز درویش مسلکی شاه، در امور کشور و مسایل سیاسی و عزل و نصب ها نفوذ و دخالت فراوانی داشت. 

بزرگ مرد کم نظیر تاریخ ایران

با این تفاسیر ميرزا تقی خان اميركبير ستاره بی نظير تاريخ ايران زمين دارای روحيه ای اصلاح طلب و عشق عميق وی به استقلال و آزادی و اقتدار ملت مسلمان ايران، او كه مصلحی چنين تشنه اصلاح، سياستمداری چنان شيفته استقلال و زمامداری چنين خيرخواه ملت، نه تنها در تاريخ دو هزار و چند صد ساله ايران بلكه در تاريخ جهان، كم نظير و كمياب است.

"میرزا محمدتقی خان فراهانی"در سال 1222در "هزاوه" از توابع اراک متولد شد،پدرش "کربلایی محمد قربان" در دستگاه میرزا عیسی (میرزا بزرگ) پدر میرزا ابوالقاسم قائم‌‌مقام سمت آشپزی داشت و مادرش "فاطمه‌سلطان" دختر استاد شاه محمد‌بنا از اهالی فراهان بود و خانواده پدری و مادری ميرزا تقی خان از طبقه پيشه ور بودند.

هوش سرشار "میرزا محمد تقی" از همان اوان کودکی باعث شد تا قائم مقام دربار او را تحت تربیت و نظر خود داشته باشد، چنان‌که شیوه‌های منشی گری، نامه‌نگاری و صدور احکام دیوانی را از قائم مقام آموخت و تا بدانجا پیش رفت که قائم مقام، تحریر و نگارش پاره‌ای از احکام و نوشته‌های خود را به او محول کرد.

اولین تجربه سیاسی امیرکبیر

اولین تجربه سیاسی میرزامحمدتقی خان همراهی خسرو میرزا فرزند نایب‌السلطنه و هیئت همراه او در سفرش به روسیه تزاری برای عذرخواهی از واقعه قتل گریبایدوف، وزیر مختار روسیه در ایران، بود. اما رفته رفته چنان لیاقتی از خود نشان داد که در اواخر دوران سلطنت فتحعلی‌شاه در دستگاه "محمدخان زنگنه" امیرنظام و پیشکار آذربایجان وارد خدمت شده و به فاصله کوتاهی وزیر نظام آذربایجان گردید و "امیرنظام" لقب دادند.

اندکی بعد او به همراه «ناصرالدین میرزا» که ولیعهد بود، عازم روسیه شد و در ارمنستان (ایروان) با نیکلای اول تزار روسیه ملاقات کرد. از دیگر ماموریت‌های مهم او می‌توان به نمایندگی دولت ایران در کمیسیون صلح "ارزنه الروم" اشاره کرد که بلاخره پس از 4 سال اقامت در عثمانی، قرارداد صلح با عثمانی به امضا رسید و باعث شد که امیرنظام بیش از پیش مورد توجه و تفقد محمد شاه قرار گیرد.

پس از فوت محمد شاه، امیر نظام به واسطه انس و الفتی که با ناصرالدین میرزا پیدا کرده بود، مقدمات و اسباب بر تخت نشستن ناصرالدین شاه را فراهم آورد و در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ سلطنت ناصرالدین شاه را اعلام کرد و خود عهده دار منصب صدارت اعظم شد. به همین سبب، علاوه بر لقب "امیر نظام"، به لقب  "امیر کبیر" و "اتابک اعظم"نیز مفتخر شد.

اقدامات امیر کبیر پس از صدارت

 امیر کبیر بلافاصله پس از صدارت، اصلاح امور سیاسی، امنیتی، مالی، اقتصادی و فرهنگی را در پیش گرفت که از شاخصترین آنها، ایجاد امنیت، پایان دادن به شورش‌ها، اصلاحات مالی، فرهنگی و از همه مهمتر، کاهش نفوذ و دخالت بیگانگان اعم از روس و انگلیس بود.او در گام نخست، امور دستگاه سلطنت را سامان بخشید و با کنترلی که بر اعمال و رفتار دیوانیان، شاهزادگان، خاندان سلطنت، رجال و صاحبان قدرت و غیره اعمال ‌کرد، اصلاحات گسترده ای در امور اداری کشور به عمل آورد و از این طریق توانست با ریشه‌کن کردن بسیاری از مفاسد اداری و مالی، در اداره امور کشور نظمی نو پدید آورد.

 مجموعه اقدامات اصلاحی و سازنده او، چنان بر اعتبار و عزت او نزد ناصرالدین شاه افزود که وقتی در زمان صدارت از همسر اول خود جدا شد، تنها خواهر تنی خود را به همسری او درآورد. "ملک‌زاده خانم" ملقب به "عزت‌الدوله"، دختر محمد شاه و مهد علیا بود که در زمان عقد 16 سالهبود،فداکاری‌های عزت الدوله در دوره تبعید و روزهای پایانی زندگی امیرکبیر، خواندنی و درخور ستایش است.

اصلاحات داخلی در زمينه اعتلای فرهنگ، تنظيم اقتصاد و تطهير عرصه سياست كشور، اقدام در جهت احيای دين و بسط عدالت در سطح جامعه، مبارزاتش در جهت قطع نفوذ اجانب و استعمارگران، و حفظ استقلال و تماميت ارضی كشور، ريشه كن نمودن فقر كه طی سه سال و اندي صدارت ميرزا تقی‌خان امير كبير انجام گرفت، همه قابل تحسين است.

تاسیس دارالفنون

هرچند امیرکبیر اقدامات فراوانی در دوره کوتاه صدارت خود انجام داد که می توان از تأسیس دارالفنون ، نشر علوم جدید ،ترویج صنایع جدید ، فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات و تدریس در ایران ، ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی ، ایجاد روزنامه و انتشار کتب، مبارزه با فساد (که چون مرضی مزمن در همه شئون زندگانی ایران رخنه کرده بود) ، تقویت بنیه اقتصادی کشور، استخراج معادن ، بسط كشاورزی و آبیاری ، توسعه تجارت داخلی و خارجی، کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور ، تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی، اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه، ایجاد امنیت و استقرار دولت ، تنظیم و سر و سامان دادن به قشون ایران ، ایجاد کارخانه‌های اسلحه‌سازی ، اصلاح امور قضایی ، تأسیس چاپارخانه ، تاسيس بيمارستان وئدیگر اقدامات نام برد.

در استحکام اخلاقی او ترديد نيست، و مظاهر عينی آن گوناگون است. يک جنبه اش اينکه در عزمش پايدار بود. نويسنده صدرالتواريخ که زير نظر اعتمادالسلطنه اين کتاب را پرداخته مي گويد: "اين وزير هم در وزارت مثل نادر شاه بود.... هم مانند نادر عزم ثابت و اصالت رأی داشته است". در موردي که نماينده انگليس خواست رأی امير را عوض کند، خود اعتراف دارد که "... سعی من و کوشش نماينده روسيه، و تلاش مشترک ما همه باطل است. کسی نمی تواند ميرزا تقی خان را از تصميمش باز دارد".

درستی و راست کرداری امیرکبیر

برهان استقلال فکر او همين بس که در کنفرانس "ارزتةالروم" بارها دستور حاجی ميرزا آقاسی را که مصلحت دولت نمی دانست، زير پا نهاد. شگفت اينکه حتی امر محمد شاه را نيز ناديده مي گرفت و آنچه را که خير مملکت تشخيص می داد، همان را می کرد. بی اثر بودن پافشاری های روس و انگليس و عثمانی در رأی او، جای خود دارد. اما يک دندگی بی خردانه نمی کرد. حد شناسی از خصوصيات سياسی اوست و چون می ديد سياستی پيشرفت ندارد، روش خود را تغيير می داد.
    
درستی و راست کرداری از مظاهر ديگر استحکام اخلاقی اوست؛ از اين نظر فساد ناپذير بود. قضاوت وزير مختار انگليس اين است: "پول دوستی که خوی ملی ايرانيان است در وجود امير بی اثر است". به قول رضاقلی خان هدايت که او را نيک می شناخت: "به رشوه و عشوه کسی فريفته نمی شد"و نیز دکتر پلاک اتريشی می نويسد: "پولهايی که می خواستند به او بدهند و نمی گرفت؛ خرج کشتنش شد".
    
واتسون می نويسد: "امير نظام به آسانی به کسی قول نمی دهد. اما هر آينه انجام کاری را وعده می کرد، بايد به سخنش اعتماد نمود و انجام آن کار را متحقق شمرد". امير خود به اين خصلت خود می باليد. به قول نويسنده صدرالتواريخ "از برای حکم خود ناسخ قرار نمی داد. هر چه می گفت بجا می آورد، به هيچ وجه حکم او ناسخ نداشت".


    
روزى که امیر کبیربسیارگریست
    
سال 1264 قمرى، نخستين برنامه‌ى دولت ايران براى واکسن زدن به فرمان اميرکبير آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ايرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امير کبير خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ويژه که چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مى‌شود.
    
هنگامى که خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيمارى آبله جان باخته‌اند، امير بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مى کرد که با اين فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و نادانى مردم بيش از آن بود که فرمان امير را بپذيرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند يا از شهر بيرون مى‌رفتند.

روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبيده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هايتان آبله‌کوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم جن زده مى‌شود. امير فرياد کشيد: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اينکه فرزندت را از دست داده‌اى بايد پنج تومان هم جريمه بدهي. پيرمرد با التماس گفت: باور کنيد که هيچ ندارم. اميرکبير دست در جيب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.

    

چند دقيقه ديگر، بقالى را آوردند که فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميرکبير ديگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گريستن کرد. در آن هنگام ميرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى اميرکبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و ملازمان امير گفتند که دو کودک شيرخوار پاره دوز و بقالى از بيمارى آبله مرده‌اند. ميرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که ميرزا احمدخان، پسر امير، مرده است که او اين چنين هاى‌هاى مى‌گريد. سپس، به امير نزديک شد و گفت: گريستن، آن هم به اين گونه، براى دو بچه‌ى شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست. امير سر برداشت و با خشم به او نگريست، آنچنان که ميرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. امير اشک‌هايش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم. ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اينان خود در اثر جهل آبله نکوبيده‌اند.
    
امير با صداى رسا گفت: "و مسئول جهلشان نيز ما هستيم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خيابانى مدرسه بسازيم و کتابخانه ايجاد کنيم، دعانويس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ايرانى‌ها اولاد حقيقى من هستند و من از اين مى‌گريم که چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند که در اثر نکوبيدن آبله بميرند".
 برخورد سخت امیرکبیر با فرقه بابیه 

امیرکبیر مردی دیندار بود ،وی در فرائض دینی به هیچ وجه متعصب و خشک نبود و برخلاف بیشتر رجال متدین آن زمان، روشن بینی و خوش فکری خاصی در اعتقادات دینی خود داشت. او چون می دید که خرافات وارد دین مبین شده و رعایت احکام اسلامی سست گشته است، در راه اعتلای وضع مذهبی کشور گام های بلندی را برداشت ،امیر معتقد بود که باید با مهربانی و محبت با اقلیت های دینی برخورد شود، تا آنها را از دامان دولت روس و انگلیس رها سازند، ولیکن در برخورد با فرقه بابیه که فرقه ای ضاله بود، با شدت عمل به محو آن اقدام کرد.

در نامه هایی که به شاه نوشته است، میزان اعتقاد مذهبی او مشخص می شود؛"احوال این غلام... ‏خوب است، در بالاخانه به قدر یک ساعت مشغول قیام و قعود هستم".امان از ماه رمضان که قوه تحریر و تقریر هر دو را برده است."«فدَوی دو روز است روزه می گیرد[حالم] نه خوب است نه بد، راهی می رود"."إن شاءالله شما مشغول عیش و ما نوکرها مشغول تعزیه داری سیدالشهداء می‏شویم"."چون در مجلس تعزیه مشغول دعاگوئی وجود مبارک پادشاهی بود، نتوانست از روی دقت جواب عرض نماید".دو یا سه روز قبل از عاشورای سال ۱۲۸۶ (چند روز قبل از عزلش) در نامه ای به ناصرالدین شاه می نگارد:"امیرنظام در خانه خود مشغول زیارت عاشوراست".

حضور امیر کبیر در روضه سید الشهداء

این ها و نامه های دیگری با این مضمون از او، نشانگر اعتقاد والای او به مذهبش می باشد، چنانچه اشاره به نماز، روزه و رفتن به روضه سید الشهداء و...‏ کرده است ،افزون بر ویژگی های دینی، منش رفتاری و ویژگی های اخلاقی هر فرد، ساخته دوران پرفراز و نشیب زندگی اوست. خانواده ای که در آن تولد یافته است، دوستانی که هم بازی اش بوده اند، معلمانی که تربیتش کرده و مردمانی که با او سروکار داشته اند، همگی بر شخصیت انسان اثرگذارند.

امیر از نگاه بیگانگان

منشی سفارت انگلیس در تهران، شخصیت امیر و کردارش را چنین توصیف می کند:" ...امیر نظام به کلی فراتر از آن بود که کسی بتواند او را به رشوه بفریبد. روزها و هفته ها می گذشت که از بام تا شام کار می کرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس می دانست. دشواری ها و نیرنگ ها نیز او را از کار، سست و دل سرد نمی ساخت. اگر امیر نظام در همه نقشه هایش کام یاب نگردید، کاستی از دانایی و نیروی کارش نبود؛ تقصیر از آنان بود که در یاری او کوتاهی کردند".

یکی از مستشاران انگلیسی می گوید: "از خصلت های ناپسند ایرانیان، "مداخل" است. این واژه به گوش ایرانیان بسیار خوشایند است. مأموران دولت تنها با مداخل خوش حال می شوند. مقرری آنان، چندان مورد توجه نیست و تنها مداخل یک شغل است که تمام حواس آنان را به طرف خود جلب می کند... میرزا تقی خان، کسی نبود که اسم مداخل و رشوه پیش او برده شود. این مرد بی طمع، تمام اصول و رشته های ناپسند را برهم زد و از بین برد و ارتکاب آن را به کلی ممنوع کرد".

توطئه انگلیسی ها

سفیر انگلستان چندین بار به امیر پیشنهاد رشوه داده بود، ولی امیر، هیچ کدام را نپذیرفت و همین موضوع، خشم سفیر را برانگیخت. سفیر بارها گفته بود: "پول هایی که برای رشوه به امیر پیشنهاد کردند و ایشان نپذیرفت، صرف کشتن وی کردند." سرانجام نیز دسیسه های انگلیس و جیره بگیرانش در دربار، بزرگ مردی را به کام مرگ فرستاد که شهادتش، مُهر ننگی بر پیشانی دشمنان زد و زندگی اش، سند افتخاری شد در دستان ملت.

عد وابستگی به بیگانه

ایران، سال های فراوانی را به یاد دارد که بیگانگان به سرمایه های ملی آن دست اندازی و در سرنوشت ایرانیان دخالت می کردند. دوران قاجارها نیز با زورگویی های انگلستان و روسیه همراه بود. میرزا تقی خان امیرکبیر از مخالفان گسترش نفوذ تاراج گرانه بیگانگان در ایران بود. او حامی استقلال ملی بود و در برابر خواسته های نابجای بیگانگان، سرسختانه مقاومت می کرد. ازاین رو، می کوشید از دادن هرگونه امتیازی به این کشورها پرهیز شود.

ایجاد رابطه با کشورهایی همچون اتریش، ایالات متحده، فرانسه و آلمان، سیاست دیگری برای محدود کردن وابستگی به دو دولت انگلستان و روسیه بود. یکی از نمایندگان انگلیس می گوید: "سعی من و کوشش نماینده روسیه و تلاش مشترک ما، همگی باطل است. کسی نمی تواند میرزا تقی خان را از تصمیمش بازدارد".

تلاش برای سربلندی کشور

میرزا تقی خان امیر كبیر مدت ۳ سال و دو ماه و بیست وهشت روز صدر اعظم ناصر الدین شاه قاجار را برعهده داشت و در همین مدت توانست منشا خدمات فراوانی برای کشور شود.اقدامات امیرکبیر مخالفت‌های فراوانی را از بیرون و حتی درون دربار به دنبال داشت اما امیرکبیر بی توجه به مخالفت‌ها به تغییرات زیر بنایی واساسی برای پیشبرد كشور پرداخت. ناظم الاسلام كرمانی معتقد است که "امیركبیر یكی از كسانی بود كه سبب شد مردم ایران در راه تمدن قدم گذارند".

توصيفات امام(ره) و مقام معظم رهبری از اميرکبير

" سال بدى بود براى اينکه مفتضح شد هيئت حاکمه؛ مفتضح شد دستگاه جبار؛ و ما نمىخواستيم. ما نمىخواهيم که مملکت ما در خارج معرفى بشود که همچو عناصر خبيثى سرِکارند؛ ما نمىخواستيم اين را. ما مىخواهيم که مملکت ما از آن نقطه اولىاش تا آن آخرش، جورى باشند، طورى سلوک بکنند که مايه افتخار يک مملکتى باشد. بگويند آقا، ما اميرکبير داريم ..."(بخشی از بيانات حضرت امام(ره) عليه رژيم ستمشاهی در مسجد اعظم قم، در تاريخ 12 ارديبهشت سال 1342 )

"يکى از نام هاى داراى افتخار در تاريخ ما ، به همان اندازه اى که واقعيت دارد ،اميرکبير است. اميرکبير در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم مى شود سه سال وقت خيلى زيادى است. همه  کارهايى که اميرکبير انجام داده و همه  خاطرات خوبى که تاريخ و ملت ما از اين شخصيت دارد، محصول سه سال است. بنابراين چهار سال، وقت کمى نيست - وقت خيلى زيادى است به شرط اين که از همه  اين وقت به نحو درست استفاده شود."(بخشی از بيانات مقام معظم رهبری در ديدار نمايندگان مجلس شورای اسلامي در تاريخ 1383.3.27)

"اميرکبير که يک چهره  ماندگار در تاريخ ماست و واقعاً کارهاى بزرگى هم کرده، همه  حکومت او سه سال بود؛ يعنى يک سال از مدتى که بناست على العجاله شما در اين مسئوليت مشغول باشيد، کمتر است؛ اما آن قدر اين کار، مهم و بزرگ و جدى بود که تاريخ اميرکبير را فراموش نمى کند؛ والّا قبل از اين که بيايد در رأس صدارت قرار بگيرد و بعد که به کاشان تبعيد شد، ديگر چيزى در پرونده  او وجود ندارد."( بخشی از بيانات مقام معظم رهبری در ديدار اعضای هيئت دولت در تاريخ 1384.6.8)

مقام معظم رهبری نیز در شهریورماه 96 درجمع دولتمردان نیز با تأکید بر گذشت سریع زمان و لزوم بهره گیری هرچه بیشتر و صحیح از لحاظ دوران چهارساله مسئولیت، خاطرنشان کردند:"این مدت برای انجام کارهای اساسی، زمان کمی نیست همچنانکه امیرکبیر در دوران سه‌ساله صدارت خود، کارهای مهمی کرد که اکنون کشور به فعالیت هایی از آن جنس نیاز دارد".رهبر انقلاب اسلامی در ادامه، توصیه هایی خطاب به رئیس جمهور و اعضای دولت دوازدهم بیان کردند که «داشتن نیت الهی برای خدمت به مردم به عنوان بندگان خدا و حل مشکلات آنها»، و «انس با قرآن و دعا» اولین توصیه ایشان بود.

سناریوی یک توطئه

امیرکبیر که استقلال ایران را جان تازه‌ای بخشیده بود و اقتدار دولت مرکزی را به رخ جهانیان کشیده بود، مورد حسد و دشمنی بسیاری قرار گرفت. دولت‌های خارجی استعمارگر به‌ویژه روس و انگلیس از دشمنان اصلی او بودند. همچنین دشمنان و عوامل داخلی براندازی او یعنی درباریان ناراضی، شاهزادگانی که از تعدیل مواجب ضرر کرده بودند، سیاسیونی که در دولت‌های پیشین سیاست‌های حکومتیشان با شکست روبرو شده بود و نسبت به موفقیت‌ها واصلاحات امیرکبیر حسادت داشتند همگی زیر لوای مهدعلیا مادر شاه جمع شدند و به تحریک شاه  و دسیسه علیه او مشغول شدند.

سرانجام استبداد ذاتی حکومت قاجار که اقتدار و ارزش اجتماعی فرد دیگری غیر از مستبد حاکم را تاب نمی‌آورد سبب شد تا این توطئه‌ها موثر واقع شود و شاه نتواند اقتدار و شکوه امیر را تحمل کند. ناصرالدین شاه به تحریک اطرافیانش ابتدا تلاش کرد از اختیارات امیر بکاهد بنابراین او را کمتر به دربار احضار می‌کرد و دستخط‌های خود را مستقیما خطاب به دیگران می‌نوشت. کم کم عرصه چنان بر امیر تنگ شد  که طی نامه‌ای از شاه خواست که  نیت اصلی خود را آشکار کند تا امیر هم بدان‌ها گردن نهد! پس از کشمکش‌های سیاسی بین شاه و امیر سرانجام شاه در ۲۲ آبان سال ۱۲۳۰ حکم عزل امیر از صدارت صادر شد. 

امیر در ۲۹ بهمن ۱۲۳۰ از تمام خدمات دولتی‌اش محروم و تبعید شد و سپس شاه فرمان قتل امیرکبیر را که خطاب به حاج علی خان مراغه‌ای حاجب الدوله معروف به "آقا علی"بود ،صادر کرد.وقتی حاج علی خان با همراهانش به باغ فین رسیدند علی اکبر بیک چاپار دولتی، منتظر بیرون آمدن امیر از حمام بود تا جواب نامه مهدعلیا به عزت الدوله را بگیرد. فراشباشی با ماموران خود وارد حمام شدند و راه ورود و خروج حمام را بستند. سپس فراشباشی فرمان شاه را به او اعلام کرد. امیر خواست همسرش عزت الدوله را ببیند و یا وصیت کند اما اعتماد السلطنه به او این اجازه را نداد. پس امیر به دلاکش دستور داد تا رگ‌های هر دو بازویش را بزند. 

خاکسپاری امیر در کربلا

امیر را ابتدا در کاشان دفن کردند. چند ماه بعد، به اصرار همسرش عزت‌الدوله او را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین باز می‌شد به خاک سپردند.به این ترتیب ایران یکی از لایق‌ترین و مصلح‌ترین افرادش را که بسیار در پیشرفت و نظم و سامان دادن به مملکت تاثیرگذار بود را از دست داد تا بار دیگر دیکتاتوری پادشاهی به راه تاریک خود ادامه دهد. 

 نقشی بر دیوار

لحظه ای که امیر روی صحن حمام فین نشسته بود و فوران خون خویش را تماشا می کرد، مانند همیشه آرام، متین و در تفکری عمیق بود. ناگهان همچون فردی که چیزی به یاد آورده، از جا برخاست و دست خون آلود خود را بر دیوار گذاشت؛ گویا می خواست چیزی بنویسد. شاید امیر به یاد مرگ مربی خود " یعنی قائم مقام"  افتاده بود که او نیز به دست محمدشاه ترور شده بود و در لحظه جان دادن بر دیوار نگارستان نوشت:روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد.

عده ای گفته اند که امیر نیز بر دیوار، متنی نوشت، ولی خوانده نشد و برخی گفته اند که خوانا هم بوده، ولی به نفع خاندان قاجار نبوده و آن را محو کرده اند. یک اروپایی که به ایران سفر کرده بود، گفته است که جمله لا اله الا الله بر دیوار نوشته شده بود.از تمام شایدها که بگذریم، آنچه می توان به یقین گفت، سخن کُنت دوگوبینوی فرانسوی است. او می نویسد:"به هر حال، اگر بخواهیم پی ببریم که آن نقوش چه بوده یا در مضمون آن خط چه نوشته، می توانیم بگوییم که مُهر بدبختی دولت و ملت ایران بوده که بر پیشانی کشور نقش می بست و سند ننگ تاریخی و ابدی دوران سلطنت ناصرالدین شاه بود که برای همیشه در صفحات تاریخ به یادگار می گذاشت".

امیر کبیر،کبیرترین امیر ایران

این درحالی است که سالهاست که نامش بر تارک اصلاحات ایران می‌درخشد؛ امیر کبیر، میرزا محمدتقی خان فراهانی که در مدت کوتاه صدارت 39 ماهه خود، چنان تحولات شگرفی را در نظام فرهنگی و سیاسی ایران ایجاد کرد که به جرات می‌توان گفت نظیر آن در تمام ادوار تاریخ ایران به چشم نمی‌خورد.اعتلاي فرهنگ، بهبود اقتصاد و تطهير عرصه سياست كشور، اقدام در جهت احيای دين و بسط عدالت در سطح جامعه، مبارزاتش در جهت قطع نفوذ اجانب و استعمارگران، حفظ استقلال و تماميت ارضی كشور، ريشه كن نمودن فقر و بسیاری دیگر از اقداماتی که نتیجه آن تا امروز روز زندگی ایرانیان پابرجاست، نام او را نه تنها در ایران، که در تمام جهان پر آوازه و کم نظیر نموده است.

  نتایجی که می توان از فعالیت های امیر کبیر گرفت

1ـ ترویج فرهنگ علم آموزی و لو شده از غربی ها که این هم سفارش دینی ماست (انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال) و استفاده‌ی بهینه از همان علم در کشور و روی پای خود ایستادن و همان چیزی که امروز مقام معظم رهبری در مورد آن فرمودند، اقتصاد مقاومتی و متکی نبودن به غرب.

2ـ استفاده بهینه از موقعیت هایی که توسط مسئولیتی که نصیب ما می گردد، همانطوری که می‌بینیم امیرکبیر از این موقعیت سه ساله خود کلی اثر ها و کارهایی انجام داده که به یادگار مانده است. همانطوری که مقام معظم رهبری در اشاره به کارهای امیر کبیر او را الگویی برای مسئولین اشاره می‌کنند که 4 سال در مقابل 3 سال امیرکبیر با آن همه خدمت مدت کمی نمی باشد.

از جمله دغدغه های هر فرد در طول زندگی نامی ماندار برای خود بجا گذاشتن است که می توان از این جمله افراد به امیر کبیر نام برد که در مدت سه سال، خدمات بسیاری به جامعه عقب افتاده زمان ناصرالدین شاه انجام داده و می‌شود او را الگویی برای مسئولی که قصدش استفاده از ظرفیت های داخل بوده و همچنین استفاده بهینه از مدت مسئولیتش برای خدمت نام برد، که در پایان نیز مزد زحماتش را با نوشیدن شربت شیرین شهادت دریافت و تکمیل نمود.

چهره امیرکبیر در سینما و تلویزیون ایران

نقش شخصیت امیرکبیر در تلویزیون و سینمای ایران توسط بازیگران مختلفی ایفا شده است.در فیلم "ناصرالدین شاه آکتور سینما"،  داریوش ارجمند بازیگر نقش امیرکبیر بود.در مجموعه تلویزیونی "امیرکبیر"، سعید نیکپور در نقش امیرکبیر بازی کرد.در مجموعهٔ تلویزیونی "سلطان صاحبقران" ساخته علی حاتمی، نقش امیرکبیر را ناصر ملک‌ مطیعی بازی کرده است.در مجموعه تلویزیونی "سال‌های مشروطه" در سال ۱۳۸۸ ساخته محمدرضا ورزی،  محمد صادقی نقش امیرکبیر را بازی کرد.

انتهای پیام

 

نظرات کاربران

تازه های سایت