نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
22. ارديبهشت 1397 - 11:48
مدیرعامل اسبق نفت و گازگچساران خطاب به تاجگردون/
شما را معامله گر حرفه ای می دانند/قبل و بعد از پل بریم مواضع متفاوت دارید
مدیرعامل اسبق نفت و گازگچساران خطاب به تاجگردون نوشت:توصیه می کنم به جای فرار از پاسخگویی واقعی و چنگ زدن به سفسطه و ابهام و احتمالاُ مطالب کذب، در یک جمع دانشگاهی در شهرمان یک مناظره رو درو برپا داریم و قضاوت را به مردم بسپاریم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،غلامرضا پاکدل مدیرعامل اسبق شرکت بهره‌برداری نفت و گاز گچساران در واکنش  به سخنان اخیر غلامرضا تاجگردون،رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس  در همایش بزرگداشت روز معلم در گچساران نوشت.

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین آمنو لم تقولون ما لا تفعلون
ای کسانیکه ایمان آورده اید چرا سخنی می گوئید که عمل نمی کنید؟ سوره مبارکه صف آیه۲

جناب آقای تاجگرون
نماینده محترم مردم شریف گچساران وباشت در مجلس شورای اسلامی

با سلام و احترام؛
پس از طرح چندین سؤال شفاف ازسوی اینجانب در چند نقد مستند و مقایسه مقطع مدیریت بنده در نفت وبعد از آن که دوران شماست ( چون همه می دانند مدیران عامل بندگان خدا کاره ای نبوده اند) در موارد لازم، و تمایل مردم به شنیدن پاسخ ها، بالاخره جنابعالی در آستانه روزهای مقدس کارگر و معلم و درمراسم بزرگداشت روز معلم، اشاره ای به نامه های بنده نموده و با عرض پوزش اظهاراتی از روی عصبانیت، برخلاف مستندات، بی اساس و در بعضی موارد خلاف واقع و در کمال شرمندگی دروغ بیان فرمودید.

عادت کرده اید متکلم وحده باشید

همانطور که قبلاُ خدمتتان عرض کردم، مجدداُ عرض می کنم که اگر تا امروز عادت کرده بودید متکلم وحده باشید و اگرهم کسی نقدی کرد، شما و ایادیتان با جوابهای تند و بی منطق به اوهجوم آورید تا به همان یک نقد بسنده شود، بنده از آن دسته نیستم. عرایض و نقدهایم کاملاُ مستند بوده وهنوز یک دهم آنها را هم به اطلاع شما و به محضر شریف مردم نرسانده ام، که انشاء الله خواهم رساند و صحبتهای بی اساس شما را هم جمله به جمله پاسخ خواهم داد، تا بلکه شما عادت بفرمایید محترمانه تر و مستند تر صحبت کنید.

حاضر نیستند یک جمله حرف حساب بزنند

مردم شریف آگاه باشند که بعضی ها آنقدر از حرفهای غیرمستند، نتیجه دلخواه گرفته اند که در مقابل هیچکس حاضر نیستند یک جمله حرف حساب بزنند. جنابعالی در خصوص دو قشر فرهنگیان و کارکنان نفت صحبت فرمودید. نیک واقفید که سخنانی را که در مقابل این دو قشر که بدون تردید از جمله اقشار اهل درک ودانش و تجزیه و تحلیلند، بر زبان رانده اید، باید گفت به نوعی توهین به شعور آنها بوده است که در ادامه دلایل این ادعا ذکر خواهند شد.

فرموده‌اید: ” کاری به مبلغ پاداش بازنشستگی آنهایی که در عملیات هستند نداریم. ” عجیب است که فکر می کنید کارکنان عملیات مصوبه را مطالعه نکرده یا خدای نکرده قدرت تجزیه وتحلیل آن را ندارند. ” بفرمایید کجای آن قانون این عزیزان را مدنظر داشته و آنها را مستثنی نموده اید؟ ” اتفاقاُ قانون قبلی به نفع کارکنان عملیاتی بود چون مبلغ پاداش آنها بیشتر از ستاد بود به همین دلیل خیلی ها سعی می کردند سالهای پایانی را در عملیات و خصوصاُ اقماری کار کنند ولی قانون فعلی نه تنها استثنایی برای عملیاتی ها قائل نشده بلکه بدلیل سقف اعمال شده الان نیروهای عملیاتی تمایلی به ماندن در عملیات ندارند و به دنبال انتقال به ستاد هستند (دقیقا صد درصد خلاف فرمایش شما)، که اگر واقعاُ برداشتتان از قانونی که گذرانده اید این است که وای برما، با چننین وکلایی!

هیچگاه دفاعی از کارکنان نفت نکرده اید

و اگر می دانید که قانونی که گذرانده اید به ضرر کارکنان عملیات است ودر اینجا طبق روال مرسوم، خلاف واقع به آنها می فرمایید که صد وای بر ما با این وکلای دورو!. راستی، اصلاُ می دانید چند نفر از کارکنان عملیاتی برای آسیب ندیدن از این مصوبه، قبل از موعد بازنشستگی، صنعت نفت را ترک کردند؟ اصلاُ میدانید چند نفراز موکلینتان درهمین گچساران ناچاراَ عطایش را به لقایش بخشیدند و صنعت نفت را ترک کردند؟ اگر با عملیات کاری نداشتید که این فاجعه در عملیات رخ نمی داد. البته تنها مزیت ورودتان به این بحث این است که بر ادعای بنده در ناگفته ونقد اول که عرض کردم ” شما هیچگاه دفاعی از کارکنان نفت نکرده اید”، مهر تایید زدید واین را کار خدا می دانم، تا دیگران خدای ناکرده مثل شما فکر نکنند که پاکدل بخاطر خودش چنین ادعایی کرده بود.

فرموده‌اید: ” در خصوص مطالبات فرهنگیان از دولت گله مندم و گله دارم. ” ( نه، تو را خدا گله نکنید یه وقت ناراحت می شوند )، و نیز فرموده اید ” در مراسمات روز معلم دولتمردان می ترسند در مقابل معلمین بحث کنند “، که البته این بیانگر آن است که با این قشر عزیز که هر چه داریم از آنهاست، چه کرده اید، ولی اینکه شما نمی ترسید را به حساب شجاعت خودتان یا به حساب ساده لوحی معلمان دیارمان نگذارید بلکه به حساب مرام و معرفت فرهنگیان عزیز این دیار بنهید.

به زبانی اعتراف فرموده اید که تا کنون عملاُ خبری از رفع مشکل حقوق معلمان عزیز نبوده است (شاید علت ترس دولتمردان همین باشد ). اشاره ای نیز به افزایش حقوق در سال جاری بصورت پلکانی داشته اید. انشاء الله. جواب مفصلی برای این مقوله دارم اما به دو کامنت از خود عزیزان فرهنگی اکتفا می کنم.

بزرگ معلمی نوشته بود: آقای تاجگردون در روز معلم به گونه ای از کم شدن حقوق دیگران حرف می زنید گو اینکه ما معلمان از کم شدن حقوق بقیه خوشحال می شویم، این در مرام معلم نیست و خواسته او هم نیست، شما در اشتباهید. دیگری نوشته بود: خدایا تا انقلاب مهدی آقای تاجگردون را زنده و نماینده نگهدار، شاید وعده دادن او تمام شد و حقوق معلمان افزایش یافت. توخود بخوان حدیث مفصل از این مجمل. فکر کنم این دو جمله کافیست تا متوجه شوید قشر فرهنگی خیلی فهیم تر از آن است که مقابلشان بایستید و سر سری و نسنجیده سخن بگویید.

تازه به جای گله کردن آن هم بیانش در گچساران، اگر واقعاُ بفکر فرهنگیان بودید در جابجائی های مرسوم شده مواد بودجه با وزرا و سازمان برنامه و بودجه اتمام حجت می کردیدتا معلوم می شد که حل مشکلات این قشر عظیم و عزیز به اندازه نمایشهاهای تبلیغاتی متعدد این روزها برای شما ارزشمن بوده است.

نفت را بدهید به اختلاس گران ودزدان بیت المال

فرموده‌اید: ” بنده نفت بفروشم و بدهم به کارمندان نفت؟! ” نه برادرمن، شما بفروشید وبدهید به اختلاس گران ودزدان بیت المال، مانند نجومی بگیران صندوقها، با نکها وبیمه ها چون آنها ذخایر انقلابند، بدهید به دیگر ابردزدان دارای پرونده مفتوح، وگرنه کارمندان نفت که حقی ندارند! مگر چکار کرده اند که پاداش بگیرند؟ سوختن بالای دکلها ودرکارخانجات، بلعیده شدن توسط لوله های در حال جوشکاری، تکه تکه شدن در انفجارات و غرق شدن در اعماق دریاها برای تولید نفت، تا شما بفروشید، که دیگر پاداش ندارد!! .

وای بر نفتی ها که وکیلشان شده آقا بالاسرشان

وای بر نفتی ها که وکیلشان شده آقا بالاسرشان، آنهم آقا بالاسری که گویا از صعوبت کار و بدبختی هایشان هیچ چیزی نمی داند یا اگر می داند خود را به کوچه علی چپ زده است. جناب آقای تاجگردون هر چند شاید غرورو لجبازیتان اجازه ندهد این مرقومه را با حوصله بخوانید ولی همانگونه که نقدها عرض شد آمار کشته شدگان ناشی از کاردرصنعت نفت با تمام وزارتخانه ها ( بجز وزارت دفاع ) برابری می کند.

مخازن نفت با از خود گذشتگی اداره می شوند 

مخازن نفت وتآسیسات امروزی با از خود گذشتگی اداره می شوند وکار در تاسیسات دست کمی از فعالیت در میدان مین وسیم خاردار ندارد و بالاخره بدانید که اگر یک گشت چاه بدلیل اظهار نظرهای بی پایه واساس افرادی مثل شما، به جای اینکه چاهی را که بسته شده، بعد از نیم ساعت درمدار تولید قرار دهد، آنرا بعد از ۴۰ دقیقه در مدار تولید قرار دهد یا به عبارتی به زمان در مدار قرار دادن هر چاهی ۱۰ دقیقه اضافه نماید ( که جز وجدان خودش، هیچ رییس و مدیری نمی تواند مانع شود )، آنگاه چندین برابر پاداشها و اضافه حقوقها و….، ضررو زیان متوجه مملکت می شود که بدون تردید مسبب آن کسانی هستند که ناآگاهانه و بدون مشورت با افراد مطلع تصمیم می گیرند.

خدا را شکر که نفتی ها عموماُ با کمال افتخار می گویند، این آقایان که به فکر خودشان ودور وبری هایشان هستند، این نفت سرمایه ملی است که در دست ماست، بی مهری ها و کم لطفی ها را به حساب سرمایه ملی وملتمان قرار نمی دهیم، این روحیه است که سبب می شود تا شما نفت داشته باشی که بفروشی و به قول خودتان به نفتی ها ندهید.

فرموده‌اید: ” شکاف ایجاد شده در حقوقها. ” این بدرستی جای طرح داشته و دارد و شاید یکی از برداشتها این است که نفتی ها جز حقوق های بالا و فرهنگیان جزء حقوق های پایین هستند. کم کردن این شکاف سه راه دارد: اول افزایش حقوق های پایین، دوم کاهش حقوق های بالا وسوم افزایش یکی و کاهش دیگری.

طبق معمول دست به تخریب تان عالیست

در صورتیکه در سطح جامعه بررسی فرمایید ملاحظه می نمایید که افرادی با حقوقهای بالا مثل نفت نیز با توجه به گرانی، تورم، هزینه های آموزش و درمان، قیمت سرسام آور ارز و موارد دیگر، یک زندگی معمولی وشاید خوب داشته باشند، لذا منطقی تر آن است که حقوقهای پایین افزایش یابند ولی طبق معمول دست به تخریب تان عالیست.

فعلاُ قلع و قمع حقوق های بالاتر انجام شده وبه حقوق های پایین وعده داده می شود. انشاءالله که آنچه کم شده به حقوق های پایین افزوده شود نه اینکه مثلا بطور میانگین هزار تومان کاهش یابد و صد تومان افزایش!!! که وکیل الدوله ای خوب بجا آورده شود. تازه قرار بود شکاف حقوق شاغلین و بازنشستگان که خیلی ازآنها فرهنگی هستند، ترمیم شود. بفرمایید در این رابطه چه شاهکاری صورت گرفته است؟ حرف درمانی تا کی ادامه دارد؟.

فرمده اید: ” زور گویی ممنوع است. ” نمی دانم منظورتان چه بوده است چون مصداقی ذکر ننمود اید و بنده هم نه تنها زور گویی در مرامم نیست بلکه بشدت مخالف آنم. باور بفرمایید با همه شرایطی که بوجود آمده، باز هم بدلیل رعایت برخی حریمها از طرح بعضی مسائل معذورم ولی جنابعالی بدلیل عصبانیت وخروج از ریل منطق، مواردی را بر زبان می رانید که به پاسخگویی مجبورم می کنید. در خصوص زورگویی خدمت جنابتان عرض کنم که زور گویی فقط این نیست که با اسب بالای سر کشاورز داس برگردن وخسته در کنار خرمن، بایستی و منال وخراجی بر او ببندی که از کل محصولش بیشتر باشد و به التماس به دست وپایت بیفتد ونهایتاُ کل محصول او را برای خان بفرستی و مقداری هم بدهکارش کنی و آنگاه تو با غرور بسمت قلعه خان و کشاورز مفلوک هم با شرمندگی و دست خالی بسمت کومهً عیال، به راه افتد.

نه برادر من، آن روز آنگونه بود و امروز گونه ای دیگر. همینکه مدیریت و مسؤلیتی که به شرح ناگفته ونقد دوم تحت عنوان انتصابات، حق افراد با تجربه و زحمت کش دیگر بود ولی بنا به خواست واصرار شما به دیگران داده شد تا عزیزان مستحق از امتیازت آن که حق مسلمشان بود بی بهره شوند، عین زورگویی است.

همین که به مافوق فشار آوردید تا مدیر عامل حکم عزل دوست شما را علی رغم میل باطنی، بعد از چند ساعت از روی تابلو برداشت و انتصابش را تجدید کرد، مصداق بارز زورگویی است. همینکه بچه های یک خانواده فقیر بیکارند ولی به جرم رآی ندادن به شما نام شان را در لیست مورد نظرتان برای اشتغال نمی آورید، ظلم است.

ضرب، شتم، ، تهدید، کتک کاری با مشت ولگد و مصدوم کردن با اسلحه و روانه بیمارستان نمودن هم اگر اتفاق بیفتد، فکر کنم بتوان آن را زور گویی نامید، درست است؟ و بالاخره همین تجمع روزهای متوالی تعدادی از جوانان شهرستان با دهنهای بسته، نماد زور گویی است و اینکه در این مدت در این همه همایش، نمایش و سخنرانی حاضر نشدید حتی اشاره ای به آنها بکنید، زور گویی مضاعف و مهر تآیید بر آن است.

گمانم سر در زیر برف کرده اید

مصادیق بی شمار هست. گمانم سر در زیر برف کرده اید، اگر درخانه کس است یک حرف بس است. طبق معمول در خصوص کل مملکت اظهار فضل نموده اید، بماند که از آثار همان توهمی است که در اولین مقدمه در ۲۲اسفندماه 96 خدمتتان عرض شد ولی قصه کوتاه کنم برادر: شما در گچساران چنیین کرده ای، تو را خدا کاری به مملکت نداشته باشید. شاید عزیزانی باشند که بخواهند خدمتی کنند. اینهم شد مثل همان عبارت مضحکی که بدلیل مسابقه در تملق نوشته بودند: منجی اقتصاد ایران!!! البته این اوضاع اقتصاد، بعید هم نیست حضرتعالی استاد آن باشی یا امثال جنابعالی. خلاصه شاید بهتر بود بفرمایید: ” زورگویی ممنوع است بجز برای زورگویان بالفطره!.”

قبل و بعد از پل بریم مواضع متفاوت دارید

فرموده‌اید: پرده های ریا را کنار بزنیم. (جانا سخن از زبان ما می گویی)، این مهم یک شعار خوب و یک معروف است، چون آفتی است ویرانگر. ولی آیا شما خودتان چقدر شفاف وبی ریایید؟ آیا انجاییکه یک بسته اسکناس در دست گرفته و عده ای مستمند دست هایشان به سمت شما درازاست و التماس می کننند و عکس آن در شبکه های مجازی می چرخد، ریا نیست؟ یا اینکه سالهاست موکلین شما ازشما می پرسند آیا مدرک دکترای مورد تایید وزارت علوم دارید؟ ولی حاضر نیستید پاسخ دهید و در همه بنرها هم کلمه دکتر را می بینید و اعتراض نمی کنید، آیا این عدم شفافیت و ریا نیست؟ البته عزیزی میگفت جدیداُ جایی مشغول به تحصیل هستید ولی اطلاع داشته باشید اگر روزی ارائه دهید، تاریخ اخذ آن مهم است. اتفاقاُ بزرگترین خلاء و ابهام مردمی در مورد جنابعالی، عدم شفافیت در برخورد با موارد جامعه است. اینکه می فرمایید قبل و بعد از پل بریم مواضع متفاوت دارید، ناشی از همین عدم شفافیت است.

شما را معامله گر حرفه ای می دانند

فرموده‌اید: ” نماینده که بخواهد معامله کند خائن است. ” شنید ن این حرف ازجنابعالی خیلی عجیب است، تا جاییکه مخاطبی می گفت این جمله را باید دروغ سیزده نام نهاد. به هر ترتیب در حوزه انتخابیه، استان و بنوعی در کشور شما را معامله گر حرفه ای می دانند و بعضی ها حتی آن را نقطه قوت شما می شمرند. به عنوان نمونه جزئی و ساده، به خود بنده فرمودید: دو تن از همکاران را ( که در فرصت دیگری به آن خواهم پرداخت ) تغییر بدهید تا من برای ادامه کارت در گچساران حمایت کنم، که بنده قبول نکردم و ” معامله جور نشد! ” همین آخیراُ درخصوص ایل سترگ قشقایی که در کمال صداقت با وجود گزینه ای از قوم خودشان، با اعتماد به برخی از نخبگان وبزرگانشان و نیز شعارهای جنابعالی، حمایتی مثال زدنی از شما داشتند، اکنون که پس از مدتها انتظار، بدنبال مطالبات به حقشان هستند، مجدداُ در یک ” حربه فراتر از معامله ” ، کار را به جایی رساندید تا برای عملی نمودن وعده های قبلی، برخی از عزیزانی که تا امروز مقابل شما بودند به نوعی در کنار شما قرار گیرند و دوستانی که خود را رابط بین شما و این مردم می دا نند، بنا چارضمن تشکر از شما، خواسته ها را مجدداُ یاد آور شوند که بدانید ادامه این حمایت مشروط به عملی نمودن این خواسته هاست و خلاصه جشن این ایل سترگ را تبدیل به یک همایش انتخاباتی نمودید و رسانه های تحت نطرتان هم به گونه ای تیتر زدند که گویا این جماعت صادق رودست خورده اند وفضایی ایجاد نمودند تا منجر به عذرخواهی همان عزیزی شود که برای شما سنگ تمام گذاشته بود.

” پر واضح است در اینجا هیچ ایرادی به مردم این ایل و بزرگان و نخبگانش نیست زیرا آنها بدنبال حداقل حقوق خود هستند ولی حضرتعالی هستید که با همان خوی معامله گری حتی در مقابل حقوق مردم، ثمن آن را به گونه ای مطالبه می کنید.” هر چند خوشبختانه برخی از جوانان برومند این ایل پاسخ مقتضی را دادند ولی بدانید خوی معامله گری آنهم با مردمی که صادقانه برخورد می کنند عواقب خوبی نخواهد داشت. ( البته در آینده که نتوانید به تعهدات معامله عمل نمایید و حواشی آن را نیز نتوانید جمع کنید، روشنتر خواهد شد ). در کل، اگر کسی عامل باشد، مؤثرتر است تا شعار دهد و اگر شعاری دهد که خلاف آن عمل کند دیگر واقعاُ چندش آور است.

 رفوزه هارا قهرمان نکنیم

فرموده‌اید: ” در حادثه سقوط هواپیما بنده بیایم و در مقابل وزیر کوتاه بیایم؟ ” اگر این موضوع را درارتباط با نقد اینجانب تحت عنوان “رفوزه ها را قهرمان نکنیم”، مطرح فرموده اید، باید واقف باشید که بنده عرض نکردم چرا استیضاح انجام شد؟ یا در مقابل وزیر کوتاه بیایید، بلکه عرض کردم نفر اول مرتبط با این موضوع وزیر راه بود ولی شما علیه وزیر کار صحبت کردید و دلایل آن را نیز عرض کردم و در پاسخ به بعضی قلم به دستان عرض شد که به محض سقوط و کشته شدن آن عزیزان همه کسانی که وظیفه ای در آن مورد داشتند یا امروز مدعی اند که وظیفه ای دارند، رفوزه شدند، قهرمان کسی بود که موانع پروازی فرودگاه یاسوج برای هواپیمای جت را، مانند فرودگاه گچساران مرتفع می نمود تا این عزیزان کشته نمی شدند، که چنین قهرمانی نداشتیم و خلاصه عرض کردم رفوزه هارا قهرمان نکنیم. شما به جای نقد وسؤالی که از جنابتان شده است، سوال دیگری را خودتان مطرح وخودتان هم جواب داده اید ولی بدانید شنوندگان و مخاطبین متوجه هستند. خیلی ها معتقدند در جریان استیضاح، شما بیشتر تلاش به تطهیر خود مبنی بر وکیل الدوله نبودن و آدم لاریجانی نبودن و بالاخره تهیه یک کلپ انتخاباتی نمودید.

فرموده‌اید: ” بازنشستگان دعوت به کار می شوند در حالیکه جوانان جویای کار پشت درهای بسته قرار دارند. ” متاسفانه این بازگشت به کار در سازمانها و وزارتخانه ها براساس قانونی است که مجلس گذرانده است. مستحضرید که تا مدتی پیش برای معاونین رییس جمهور، وزراء، معاونین وزراء، نمایندگان مجلس و استانداران بود ولی اخیرا معاونین وزرا و استانداران حذف شده اند و برای بقیه به قوت خود باقیست. جالب است مجلس قانونی بگذراند که عده ای منجمله نمایندگان مجلس بتوانند بعد از بازنشستگی دعوت به کار شوند، بعد نماینده ای بیاید روبروی مردم بایستد وبگوید جوانان پشت درهای بسته اند و بازنشستگان به کار دعوت می شوند. جل الخالق. در اینجا نیزبه قاطبه عظیم بازنشستگان نه تنها گزارشی از حل مشکلشان ارائه ننمودید، بلکه آنها را سوژه کردید. خلاصه به کام دیگران و به نام بازنشستگان.

“و اما در خصوص شخص بنده” که آقای خلیلی جوابتان را دادند ولی علی رغم میل باطنی چند جمله خدمتتان عرض می کنم. اگر جایی به خود ستایی شباهت داشت، پیشاپیش از شما و همه عزیزان پوزش می طلبم، ناچارم، ببخشید. بنده ۱۰ سال دیگر تا بازنشستگی دارم و معلوم نیست تا آن زمان قانون چند بار تغییر کند و دیگر اینکه اصلا معلوم نیست عمر کفاف بدهد.

بنا براین خنده آور است اگر بنده بخاطر پاداش باز نشستگی خودم حرفی زده باشم ( کافر همه را به کیش خود پندارد ) و جای تآسف است که از آن استدلالها و نقدهای چند صفحه ای مرتبط با این موضوع، هیچ برداشت مفیدی نکردید یا نخواستید بکنید. ( البته این فرضیه هم هست که برای اینکه بنده به ناگفته ها و نقدهایم ادامه ندهم، چنین وصله ای چسبانده شود ولی حقیر با علم و برنامه مشخص دست به این نقدها زده ام و با اینگونه برخوردها نه تنها عقب نمی نشینم بلکه احساس تکلیف بیشتری می کنم ).

کاش در مورد روحیه و شخصیت بنده اطلاعات بیشتری می داشتید. شاید عجیب باشد ولی آنقدر پول و ثروت را کم ارزش می شمارم که دوستان وهمکارانی که با حقیر ارتباط نزدیک دارند، گواهی می دهند که اکثر مواقع نمی دانستم و نمی دانم رتبه شخصی ام چند ویا پایه حقوقم چقدراست یا چه فوق العاده و مزایایی دریافت می کنم. مورد بعدی اینکه می توانید از مردم منطقه جویا شوید که برای دفاع از حق مالکیت هم ولایتی هایم بر مراتع منطقه چقدر وقت، انرزی و…صرف کردم تا آن را به نتیجه رساندم ولی زمانی که قرار بود همان مراتع را تقسیم و تیدیل به زمینهای کشاورزی کنند، حتی در آن جلسات شرکت نکردم و یک وجب عایدم نشد و نخواستم.

هیچوقت ناراحت نشدم و حرفی برزبان نیاوردم والان هم از صمیم قلب راضیم. بر عکس بعضی ها که در هر پروژه، وام و ملکی سعی کرده اند مستقیم یا غیر مستقیم سهیم باشند یا حداقل آن را به نزدیکان سببی ونسبیشان برسانند و الان ورد زبانهای مردم، زمینهای تلخاب شیرین، سینمای گچساران، بنوشکه، باشگاه فرهنگیان، وامهای بافت فرسوده، آبرسانی به زمینهایی تحت تملک، لوله های پروژه آبرسانی، پتروشیمی، زمینهای واگذاری به نام فسفات و کارخانه روغن و پیمانکاری پروژه های بزرگ ازجمله اتوبان گچساران بهبهان و موارد دیگر هستند که اگر حتی بخشی یا درصد کمی از آنها صحت داشته باشد، دلیل آن فقط توجه به پول و ثروت است.

جهت اطلاعتان بنده از روزی که خودم را شناختم از خداوند چیزهایی را خواستم که لطف او شامل حالم شد و تا امروز به آنها رسیده ام که خوشبختانه پول جزء آنها نبود ونخواهد بود.

” و مهمترین موضوع اینکه جنابعالی بجای پاسخ دادن به سؤالات و نقدها، دنبال علت نوشتن آنها هستید” که البته این برخواسته از روحیه معامله گری و کاسبکارانه است که بعضیها همواره می خواهند علت وانگیزه منتقد را بدانند تا در صورت امکان به جای پاسخگویی به شکلی با اومعامله کنند تا از ادامه نقد خودداری کند ( اتفاقی که همین روزها به کرات می افتد )، البته از نظر بنده پرسیدن علت مانعی ندارد ولی وقتی علت عرض شد باید صادق بود.

 پاسخ به روش هیجانی و به سبک تبلیغ انتخاباتی

بنده اولین مرقومه ام به تاریخ ۲۲بهمن ماه 96 را در باب علت نقد وحتی علت زمان آن، هم برای شما وهم برای مخاطبین عزیز نوشتم، مضافا” اینکه درپاسخ به پیامی که فرمودید نمی دانم منظورتان چیست، مجددا” مختصر عرض کردم که ” منظورم دفاع از عملکرد بنده وهمکارانم، نقد وضع بعد ازما، ایجاد تردید در جنابعالی برای اصلاح امور و بالاخره آگاهی مردم است. ” هرچند هر علتی داشته باشد اصل نقدها و سؤالات وارد بوده و انتظار برخورد منصفانه و پاسخ منطقی می رفت که شما به روش هیجانی و به سبک تبلیغ انتخاباتی به آن پرداخته اید.

می خواهید چه گلی به سر صنعت نفت بزنید

فرموده‌اید: ” بعد از پنج سال “، باز هم در همان مقدمه ۲۲بهمن ماه 96 عرض شد که چرا بعد از پنج سال، ولی به هر حال باید زمانی می گذشت تا شما که با نامه ها و اعتراضات مکررتان به وزارت نفت، نسبت به مدیریت بنده وتیمم معترض بودید، مشخص می شد که می خواهید چه گلی به سر این صنعت عظیم بزنید. ( البته برای حقیر مشخص بود که دنبال چه اهدافی هستید وهمان زمان نیز منعکس کردم). خلاصه اینکه اگر بعد از سه سال بود هم حتما” می فرمودید چرا بعد از سه سال؟! یعنی سؤال بی موردی است.

در نهایت در خصوص اینکه فرموده اید: ” اگر من جای ایشان بودم تاجگردون را ترور می کردم”، باور بفرمایید خشونت درمرام ما نیست، بلکه در مرام کسانی است که جانباز ویلچری را زیر مشت ولگدمی گیرند. البته فکر می کنم این جمله را به شوخی فرموده اید، لذا بنده هم با اجازه به شوخی عرض می کنم: اولاُ خدا را شکر که حقوق و مزایا و پاداش شما را کم نکرده اند وگرنه مسببش را ترور می کردید، ثانیاَ با اینکه رابطه شکرآب است ولی برای اینجانب خیلی بیش از ۵۲۰ تا ۶۲۰ میلیون تومان (مبلغی که به فرمایش خودتان از پاداشم کم شده است )، ارزش دارید.

” پیشنهاد نهایی: توصیه می کنم به جای فرار از پاسخگویی واقعی و چنگ زدن به سفسطه و ابهام و احتمالاُ مطالب کذب، در یک جمع دانشگاهی در شهرمان یک مناظره رو درو برپا داریم و قضاوت را به مردم بسپاریم. ”

انتهای پیام

نظرات کاربران

تازه های سایت