به گزارش آفتاب جنوب ، سران فتنه ی 88 انسان هایی منفعت محور و نتیجه گرا بودند ،نه تکلیف محور.
انسان از بدو پیدایش با دو مسئله اساسی روبروست که یکی تکلیف و دیگری نتیجه است .خداوند وقتی آدم و حوا را آفرید تکلیف آن دو را مشخص نمود،اما شیطان با نفوذ خود و ایجاد وسوسه با عث شد که آنها تکلیف را فراموش کرده و به نتیجه ی آنی و زود گذر دنیوی فکر کنند و همین اشتباه تاریخی موجب شد تا آنان از بهشت رانده شوند و خسرانی بزرگ برای بشر رقم بخورد.
در سایر دوران های تاریخی نیز چنین رویداد هایی اتفاق افتاد و زیان های غیر قابل جبرانی متوجه ی جوامع انسانی شد .انسانهای تکلیف گرا همیشه دور دست ها را می بینند و در ذهنشان دنبال حل مسائل بزرگ ،انجام کارهای ماندگار ،اثر گذار و اصلاح امورمردم هستند.
انسانهای تکلیف گرا از خود می گذرند تا جامعه زنده و پویا بماند .انسان تکلیف گرای مسلمان در پی اثبات خود به قیمت فدا کردن همه چیز نیست ،خود محور نیست و همه کارهایش رنگ خدایی دارد و به همین خاطر است که حماسه سازی می کند و افعالش ماندگار می شود.
مسلمان تکلیف گرا با بصیرت است چون موانع بصیرت را از پیش پای خود برداشته است مسلمان تکلیف گرا معتقد است که هدف وسیله را توجیه نمی کند و از ابزار مشروع برای رسیدن به اهداف مشروع استفاده می کند.
انسانی که تنها، به فکر نتیجه است از هر وسیله ای جهت رسیدن به هدف خود استفاده می کند و فقط وصول به نتیجه برایش مهم است قواعد بازی را به هم می زند ،خود بین و خود محور ست ،در بازی "جر زنی"می کند ،از انواع ترفندها جهت برنده شدن بهره می جوید ،شکست در بازی را به منزله ی سقوط و مرگ خود می داند، رقیب را دشمن می داند و حاضر است سر به تنش نباشد.
تکلیف گرایی اگر نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد که چه بهتر؛ اما، شکست ظاهری برای انسان تکلیف محور یک نوع پیروزی ست چون اصل برای او عمل به تکلیف است ،
سران فتنه ی 88 انسان هایی منفعت محور و نتیجه گرا بودند و نه تکلیف محور،آنان قواعد بازی را رعایت نکردند و بخاطر شکست از رقیب همه چیز خود را به باد دادند،ساختار شکنی کردند ،جامعه اسلامی را دچارتنش و بحران کردند ، دشمنان نظام اسلامی را به طمع واداشتند ،در اردوگاه دشمن قرار گرفتند و بهترین فرصت ها و موقیت های نظام را که برگرفته از یک انتخابات صحیح و دموکراتیک بود،از بین بردند.
علی رغم سفارشات موکد مقام معظم رهبری (مدظله العالی)و تعیین هیئتی از جانب معظم له جهت بررسی صحت و سقم ادعای سران فتنه ، درخواست و مستندات قانونی از آنان ،فتنه گران به این رهنمودها عمل نکرده و روش فتنه و آشوب را در پیش گرفتند و بر همگان ثابت شد که سران فتنه عروسک های خیمه شب بازی و ملعبه دست آمریکا ،صهیونیسم،سلطنت طلبان و منافقین می باشند.
ادامه ی فتنه گری و نوشتن بیانیه های متعدد توسط موسوی و دعوت مردم به آشوب و ساختار شکنی کار را به آنجا رساند که در روز قدس سال 88 شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر داده شد.در روز 13 آبان همان سال به شعور سیاسی ملت توهین شد و شعارهایی در حمایت از استکبار و فتنه گران سر داده شد ،در روز 16 آذر به امام امت(ره) بی حرمتی شدو در روز 6 دی سال 88 که مصادف با روز عاشورای حسینی بود به مقام شامخ حسین بن علی علیه السلام جسارت کردند،این در حالی بود که موسوی فتنه گر، عاشورا ستیزان را مردم خدای جو نام نهاد و مشخص شد که دیگر امیدی به باز گشت و توبه ی سران فتنه نیست و همه ی مردم چه آنان که به فتنه گران رای دادند و چه کسانی که به رقبای آنان رای دادند در یک حرکت خودجوش ، حماسی و ماندگار در روز 9 دی به خیابان ها ریختند و طومار فتنه و فتنه گران را در هم پیچیدند و انقلاب سوم را رقم زدند.
یادداشت/ سید علی رضا زاده کارشناس مسائل سیاسی
انتهای پیام/م
نظرات کاربران