به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب، خدامراد شرافتی در هفدهم فروردین ماه 1345 در روستای لار (شهرستان باشت) دیده به جهان گشود و با رنجرها و مشکلات زندگی پر مشقت روستایی در دامن پدر و مادرش پرورش یافت. دوران طفولیت را با وجود حوادث ناگوار زندگی در روستا پشت سر گذاشت در سال ۱۳۵۰ علی رغم وجود مشکلات بسیار شدیدی که بر سر راهش بود از جمله دوری از مکان تحصیل با عشق و علاقه ای وافر جهت کسب علم و دانش قدم به مدرسه گذاشت. دوران ابتدائی خود را با موفقیت به پایان رسانید در سال ۱۳۵۶ پدر بزرگوارش را از دست داد.
اما با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه مقدسات جمهوری اسلامی و خاک میهن مان در سال ۱۳۵۹ با وجود کم سن بودن چندین بار جهت اعزام به جبهه به محل اعزام نیرو مراجعه ولی از اعزام ایشان ممانعت به عمل می آمد تا اینکه در تیرماه 61 با وجود اینکه سرپرست خانواده بود به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت تا در جهاد مقدسی که امام فرموده بودند جنگ بر هر کاری واجب تر است شرکت جوید و پس از ۴ ماه حضور در جبهه ماموریت خود را به پایان رسانید.
مسئولیت در تیپ المهدی(عج)
وی به دلیل عشق و علاقه ای که نسبت به جبهه داشت مجددا در خرادماه 63 به مدت سه ماه به جبهه اعزام و مسئولیت مخابرات یکی از گردان های تیپ المهدی(عج) در جبهه آبادان را بر عهده گرفت که در این مرحله بر اثر موج انفجار دچار موج گرفتگی از ناحیه کمر شد که به تهران اعزام و به مدت چندین روز بستری و به مدت ۶ ماه نیز تحت درمان قرار گرفت که در این مدت زجرهای بسیار شدیدی را بر اثر موج انفجار از ناحیه کمر تحمل نمود اما ناراحتی وی نه تنها اراده وی از جبهه و جنگ را سست ننموده بلکه با عزمی راسخ تر از گذشته در جبهه ها حضور پیدا می کرد.
خدامراد شرافتی علی رغم مشکلات خانواده، اسلام و انقلاب را بر هر چیز دیگری ترجیح می داد و در مدتی که از حضور در جبهه بر می گشت در شهر به فعالیت های تبلیغاتی می پرداخت که از آن جمله فعالیت در کتاب فروشی سپاه پاسداران گچساران و فعالیت گسترده در واحد تبلیغات حزب جمهوری اسلامی بود که کار و فعالیت فرهنگی شهید بر هیچ کسی پوشیده نیست.
خدامراد شرافتی در مهرماه 63 جهت خدمت سربازی و دفاع از آب و خاک میهن خود به خدمت اعزام شده و تمام خدمت سربازی اش را در یگان های مختلف در جبهه های جنوب سپری نمود و در مهرماه سال 65نیزخدمت مقدس سربازی را به پایان رسانید و به شهرستان گچساران مراجعه نمود و در شهر به فعالیت جهت پاسداری از انقلاب پرداخت از جمله فعالیت ها نیز حضور فعال در پایگاه مقاومت بسیج شهید باهنر گچساران به جهت پاسداری از انقلاب بود.
خدامراد شرافتی همواره تاکیدش بر این بود که اگر نمی توانیم در جبهه حضور پی در پی داشته باشیم، بایستی در پایگاه مقاومت حضور داشته باشیم زیرا در پایگاه مقاومت با دشمنان داخلی مبارزه باید کرد آنچه که شهید شرافتی جهت پاسداری از انقلاب اسلامی در پایگاه مقاومت شهید باهنر انجام می داد و فعالیت های گسترده که به عمل آورده نمی توان با این چند نکته کوتاه بیان کرد و فعالیت شهید بر اکثر کسانی که به نحوی با ایشان در ارتباط بودند پوشیده نیست.
اسوه اخلاق
خدامراد شرافتی عضو شورای پایگاه مقاومت بسیج و مسئولیت یک گروه را در پایگاه بر عهده داشت.وی اسوه اخلاق بود با تمام خویشاوندان ارتباط داشت و همیشه سعی داشت که در تمام اوقات در اولین فرصت به خویشاوندان خود سرکشی و احوالپرسی نماید که تمام خویشاوندان و کسانی که به نحوی با شهید شرافتی در ارتباط بودند از این امر آگاه تر بودند و آن لحظه هایی را که با آن حالت بسیار ساده و بی آلایش اما مرتت و منظمی که داشت فراموش نمی کنند که چه عشق و علاقه ای نسبت به آشنایان و خویشاوندان خود داشت و چگونه مهر و محبت در چهره او نمایان بود.
شهادت در پد خندق
شهید جاویدالاثرخدامراد شرافتی پس از گذشت ۸ سال از جنگ و حضور گسترده چه در جبهه و چه در پشت جبهه در تاریخ اردیبهشت ماه سال67 مجددا به جبهه اعزام و سرانجام اوراق زندگی اش را خداوند به سوی خود سوق داد و وعده ای که نسبت به او بود عملی شدو روز چهارم تیرماه 67در حالی که دشمن قدار ناجوانمردانه به آنان حمله برده بود پس از رشادت ها و مقاومت های بی نظیر که برای یک نیروی رزمی فوق العاده حماسه آفرین می توان تصور کرد، در پد خندق به همراه دیگر همرزمانش به خیل شهداء پیوستند و به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید.
وصیت نامه شهید خدامراد شرافتی
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین آمنووها فی سبیل الله اموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئکه هم الفا ئزون بشیرهم ربهم منه و رضوان و جنات لهم فیهما نعیم مقیم.
ای زائران کربلا ای راهیان طریق عزت و شرف و ای اسوه های عشق و آزادی که جان را در طبق اخلاص نهاده ودر انبوهی از فتنه های غرب و شرف به فرمان امام امت ارواحنا فداء با همتی بلند و عزمی راسخ دیوارهای ظلم و ستم را فروریخته بشتابید و گام های آخرین را هر چه استوارتر بردارید.
حل بزرگترین مشکلات به دست بسیجی ها
ای برادران بسیجی همان طور که امام عزیز فرمودند:بزرگترین مشکلات در راه انقلاب به دست شما بسیجی ها حل شده است پس برادران عزیز حرکت کنید و مهلت را از دشمن بگیرید عزیزان، بسیجی شدن کار آسانی است اما بسیجی ماندن کاری مشکل. شما عزیزان قلب امام هستید همیشه در صحنه باشید در بسیج و پایگاه های مقاومت و در شهر در روستا... مانند نگه داشتن جبهه های حق علیه باطل.
نسیم کربلای حسین(ع) مشامم را نوازش می دهد و می خواهم به ندای "هل من ناصرا ینصرنی" حسین علیه السلام لبیک گفته باشیم. حسین جان می خواهم به دیدارت بیایم و یکی از حسینیان باشم این همه ناله کردیم این همه صدایت کردیم تا شاید موفق به دیدارت شویم حال که توفیق داده ای پس مرا شفیع واقع شو تا شاید خدا مرا ببخشد. خدایا به تو پناه می برم که مبادا گمراه گردانم یا گمراه گردم. بلغزانم و یا بلغزم، ستم کنم یا ستم ببینم .دیگران را به نادانی کشانم یا خود دچار آن گردم.
مواظب جوانان باشید
حال که این چندین بار است که به جبهه اعزام می شوم یارانم را از دست داده ام دوستانم را از دست داده ام. خدایا تو مرا یاری کن چون که از قافله عقب مانده ام . دستم را بگیر و به قافله حسینیان برسان که شاید به حسینیان برسم. و اما ای امت حزب الله شما بدانید که علی(ع) در محراب و علی اکبر حسین(ع) در راه خدا شهید شدند. مواظب جوانان باشید خدای ناخواسته نه در خواب غفلت فرو روند.
نگذارید عده ای سود جو و فرصت طلب بین شما تفرقه بیاندازند
شما ای برادران و خواهران مسلمان و پشتیبان امام و انقلاب باشید تا صدمه ای نبینید و پشتیبان روحانیت باشید و نگذارید که یک عده سود جو و فرصت طلب بین شما تفرقه بیندازد آن عده ای که دم از اسلام و یا در لباس اسلام و یا طرفدار محرومین و مظلومین در حال حاضر طرفدار جنگ هستید اما نمی دانند خط مقدم جبهه یعنی چه و کجاست ؟و دلیلش چیست که بر سر شما حکومت می کنند این عده را بشناسید و در گوشه ای از تاریخ برای نسل های آینده به عنوان یک وظیفه همانطوری که پیام خون شهداء را به آیندگان می رسانید بگوئید که فرصت طلب یعنی چه و چه کسانی هستند و خط مش و ایده چنین افرادی را بگوئید.
امام عزیز فرمودند"که جنگ در راس همه امورات است" پس از کسی که وفادار به جنگ نیست چه انتظاری است که مسلمانی چه کاره هست چه کاره بوده؟ اینها را شناسائی کنید و به مردم بشناسانید. فلان آقا ادعایش می شود که مقلد امام هستم اما کی؟ تا حال آیا مقلد امام بودن فقط به گفتن است یا به عمل؟ برادر مقلد امام هستی پس چرا عمل نمی کنی؟ . آن رابطه بازی ها چیست؟ آن زورگوئی ها چیست؟ آن بی عدالتی ها چیست؟ من در گذشته چکار کردم و چکاره بودم امروز نباید همه اش روی این مسئله حساب شود.
شهید رجائی فرموده اند:"انقلابی کسی است که مقلد امام است" پس براداران و خواهران عزیز که بار مسئولیت جنگ و پیام خون شهداء بر دوش شماست مواظب باشید این افراد را بشناسید و باقاطعیت جلوی چنین افرادی بایستید.
از کلیه اقوام و خویشان می خواهم که اگر می خواهند گریه کنند به یاد حسین(ع) و علی اکبر حسین(ع) گریه کنند. من گریه ندارم چون که من را شما دفن و یا جستجو می کنید ولی موقع شهادت حسین(ع)، اهل کوفه به جای دلداری زینب سلام الله علیها او را تازیانه می زدند.
راهی که من انتخاب کرده ام
و اما مادرم حقی که تو به گردنم داری با این قلم و کاغذ خلاصه نمی شود تو را به حسین علیه السام قسم می دهم ناراحت نباش زیرا راهی که من انتخاب کرده ام راهی است الهی و پیوند با خداکه شاید باری از گناهان مرا کم کند. انشاءالله تو هم پهلوی زینب (س) سر بلند هستی که چنین فرزندی در دامن خود پرورش داده ای.
خواهرانم داغ برادر دیده را دیده ام و می دانم چقدر ناراحتی دارد اما چه باید کرد من راه حسین علیه اسلام را ادامه می دهم و شما هم زینب وار باشی.ای برادران دشمنان اسلام نگذاشتند که آرام باشیم اما کور خواندند. پس بر همه ما لازم است تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون جلوی دشمنان اسلام بایستیم و قلب آنان را بشکافیم تا جلوی خانوادهای شهداء و فرزندان شهداء سر بلند باشیم.
آری شهداء شمع محفل بشریتند ، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند
به امید پیروزی رزمندگان اسلام و صادر کردن اسلام هر چه سریعتر به تمام جهان.
شما را به خدای بزرگ می سپارم و التماس دعا
خدامراد شرافتی ۱۳۶۷/۲/۵
انتهای پیام/
نظرات کاربران