نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
24. خرداد 1395 - 12:49
در واقع امروز و پس از 1100روز از آغاز دولت، رئیس‌جمهور روحانی با چالش جدی و پیامدهای عدم تحقق این شعارها در بخش‌های مختلف پایگاه اجتماعی خود روبه‌رو است. عدم ساختن یک «پایگاه اجتماعی مستقل» که دولت فکر می‌کرد پس از به ثمر رساندن برجام محقق می‌شود یکی از واقعیت‌هایی است که دولت هر بار در سفرهای استانی آن را لمس می‌کند.

به گزارش آفتاب جنوب،محمد زعیم‌زاده در ستون "یادداشت روز" وطن امروز نوشت:

یک - 24  خرداد 92 را می‌توان مصداق واقعی برخاستن راست از دنده چپ دانست، جایابی جریان راست سنتی که به عنوان یک جریان حرفه‌ای سیاسی هیچ‌گاه از امتیازات سیاسی یک کنش «از پایین به بالا» برخوردار نبوده و هرگز تا قبل از 92 نتوانسته بود در یک انتخابات رقابتی بزرگ از جنس ریاست‌جمهوری پیروز شود، در موقعیت اپوزیسیون و تغییردهنده وضع موجود از معجزاتی بود که جز با «تکل از پشت خطرناک» اصلاح‌طلبانه در فتنه 88 و نابلدی سیاسی جریان اصولگرا امکانپذیر نبود.
امروز حدود 1100 روز از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران می‌گذرد و به نظر می‌رسد مهم‌ترین نگرانی دولت روحانی پس از 3 سال از بین رفتن همین مزیت نسبی باشد، تغییر جایگاه از موقعیت اپوزیسیون به پوزیسیون، مساله کانونی دولت در سازماندهی موقعیت اجتماعی ـ سیاسی خود در این روز‌هاست.

دو - هم با مراجعه به عقل و هم با اندکی تامل در بازخوردهای اجتماعی می‌توان فهمید که تئوری حواله کردن نارسایی‌ها و ناکارآمدی‌ها به دولت قبل تا جایی جواب می‌دهد. ساختن دوقطبی‌های کاذب در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و عقیدتی در سطوح بالای نظام برای تغییر جهت‌گیری‌های اصلی هم حتی اگر تحت مشورت حاذق‌ترین اساتید عملیات روانی باشد تا همان جا کار می‌کند، دقیقا تا نقطه‌ای که مخاطب به جای «احساس یا برداشت از واقعیت» با خود «واقعیت» مواجه می‌شود. 

فردی که بنزین 400 تومانی سال 92 را 1000 تومان به باک ماشین می‌ریزد، کارمند متوسط‌الحالی که از دی ماه 94 درگیر تورم سال 95 است و تا خرداد 95 از افزایش حقوق 10 درصدی‌اش خبری نیست، کارگری که خود یا یکی از نزدیکانش به دلیل ورشکستگی فلان کارخانه معروف از کار اخراج شده است، پیرمرد مستمری‌بگیری که هر ماه استرس حذف یارانه 45500 تومانی را دارد، دیگر کاری با «احساس یا برداشت از واقعیت» ندارد، او حالا خودش مواجهه مستقیم با واقعیت دارد، حتی اگر نداند نقدینگی که مرداد 91 به 490هزار میلیارد تومان رسیده بود، بیش از 2برابر شده و در پایان سال 94 به بالای هزار هزار میلیارد تومان رسید، ضریب جینی که شاخصی مهم برای درک نابرابری اقتصادی است در کل کشور از 5/36درصد در سال 92 به حدود 38 درصد در سال 93 افزایش یافته است و حتی روند نابرابری در روستاها بیشتر از شهرها بوده است به طوری‌که ضریب جینی از 4/32 درصد در سال 1392 برای روستاها به 34 درصد در سال 1393 رسیده، حتی اگر نداند صادرات غیر نفتی ایران با بیش از 16 درصد کاهش به حدود 5/42 میلیارد دلار در سال 1394 تقلیل یافته است. 

واردات ایران با بیش از 5/22 درصد کاهش به 5/41 میلیارد دلار رسیده است، حتی اگر نداند به رغم شعارهای پرطمطراق آشتی با دنیا و... سرمایه خارجی وارد شده که در سال 1391، 5/4میلیارد دلار بود در سال 1393 به 4/1 میلیارد دلار تقلیل یافته است و همه اینها در حالی است که بودجه دولت نیز حدود 2 برابر شده است، پرداختی‌های خزانه که در سال 1391 حدود 104 هزار میلیارد تومان بوده است، سال 1394 براساس آمار اولیه به 202 هزار میلیارد تومان رسیده است، حتی اگر نداند رقم بودجه حقوق و مزایای نهاد ریاست جمهوری در سال 95 نسبت به سال 93 رشد بیش از 2 برابر، نسبت به سال 92 رشد بیش از 5/2 برابر و نسبت به سال 91 افزایش بیش از 3 برابری یعنی 300درصدی را نشان می‌دهد، حتی اگر به شبکه‌های اجتماعی دسترسی نداشته باشد و خبر از فیش حقوقی چند صد میلیونی فلان مدیر بانکی و بهمان رئیس بیمه نشنیده باشد.

سه - برخی منتقدان، دولت یازدهم را «دولت رکود»، برخی «دولت اقتدارگرا»، برخی «دولت متزلزل» و برخی «دولت مستعجل» و... می‌خوانند در مقابل مدافعانی هم هستند که دولت حسن روحانی را دولتی کارآمد و باتدبیر و با عقل می‌دانند اما به نظر می‌رسد شرط انصاف آن باشد که پس از 3 سال از دولت یازدهم کارنامه عمل دولت روحانی با شعارهای انتخاباتی‌اش سنجیده شود. 

2 شعار اصلی حسن روحانی در انتخابات یازدهم «هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد، هم چرخ زندگی مردم» و «من سرهنگ نیستم» به ترتیب درونمایه بهبود اقتصادی و رونق آزادی‌های اجتماعی داشت و حالا پس از 3 سال از دولت روحانی به نظر می‌رسد حتی هواداران دولت هم در تحقق این شعارها تردید‌های جدی داشته باشند؛ مساله سانتریفیوژ و اساسا صنعت هسته‌ای ملی که تقریبا موضوعیت جدی حتی در ادبیات حامیان دولت هم ندارد و در ادبیات عمومی  کلیدواژه «سیمان» جایگزین «غنی‌سازی» و امثالهم شده است. در باب شعارهای معیشتی هم سوال اصلی اینجاست: آیا با وجود وضعیت فناوری هسته‌ای چرخ زندگی مردم می‌چرخد؟

پاسخ به این سوال خیلی ساده نیست البته خیلی هم سخت نیست در واقع سهل ممتنع است و هر مخاطبی به فراخور حال خود و وصفی که در بالا رفت احتمالا پاسخی به آن خواهد داد اما مهم این است که دولت روحانی در پاسخ این سوالات دیگر در جایگاه اپوزیسیون قرار ندارد.
چهار- درباره مساله دوم و مساله آزادی‌ها هم به نظر می‌رسد یکی از معقول‌ترین راه‌ها رجوع به اظهارات حامیان دولت روحانی باشد. منیژه حکمت، کارگردان سینما و از جمله هنرمندانی که نقش ستادی در همراه‌سازی بخشی از هنرمندان به نفع روحانی در سال 92 داشت در مصاحبه با هفته‌نامه صدا می‌گوید:

«من در این دوره ناامید شدم و متاسفم. اگر به سال 92 بازگردیم  با توجه به شرایط الان، تومار حمایت از روحانی را امضا نمی‌کنم. کسانی به من زنگ می‌زنند و می‌گویند تو گفتی به روحانی رای بدهیم. معتقدم احمدی‌نژاد دستاورد ناامیدی مردم بود و این روند دوباره دارد شکل می‌گیرد. من دیگر سعی می‌کنم هزینه ندهم و پاسخگوی کسانی که در این وادی به من اعتماد کرده بودند، نشوم».

یا ابوالفضل جلیلی، فیلمساز چپگرایی که ادعا می‌کند  بیش از 15 فیلم توقیفی دارد در این باره می‌گوید: همه ما سال 92 به آقای روحانی رای دادیم... اوایل دولت، من خدمت آقای ایوبی رسیدم روز سه‌شنبه‌ای بود گفت تا روز شنبه ما از  شما برای فیلمسازی در داخل کشور حمایت می‌کنیم، الان 3 سال است هنوز آن شنبه فرا نرسیده!»

یا در حوزه دانشگاه شاید مهم‌ترین شاخص برای عدم اقبال به دولت یازدهم بحث فراخوان (شما بخوانید فرمان) روحانی برای دفاع اساتید دانشگاه از برجام - و پیش‌تر توافق ژنو - بود که با استقبال سرد و «تقریبا هیچ» اساتید دانشگاه در این «فرمان علیه فهم» مواجه شد یا حتی 16 آذر سال 94 هم که قله فعالیت‌های تشکل‌های دانشجویی است برنامه‌های اصلی تشکل‌های اصلاح‌طلب با عنوان «تردید و امید» و در مواجهه اساسی با  شعار اصلی دولت یازدهم برگزار شد.

در واقع امروز و پس از 1100روز از آغاز دولت، رئیس‌جمهور روحانی با چالش جدی و پیامدهای عدم تحقق این شعارها در بخش‌های مختلف پایگاه اجتماعی خود روبه‌رو است. عدم ساختن یک «پایگاه اجتماعی مستقل» که دولت فکر می‌کرد پس از به ثمر رساندن برجام محقق می‌شود یکی از واقعیت‌هایی است که دولت هر بار در سفرهای استانی آن را لمس می‌کند.
 

 

دیدگاه‌ها

واقعا متاسقم الان کسانی هستند میلیاردی است یارانه خود را میگیرد ولی یک عده بدبخت و یا حقوق بگیر و یا اقا ماشین اقساطی خریده و با وکالت فروخته چون پلاک بنام خودش است سرما یه در نظر گرفتند یارانه ان شخص را قطع کردند حداقل قبل از قطع کردن تقاضای مدرک می کردید تا حق هیچ خانواده ضایع نگردد همه را به یک دید نگاه میکردید یک عده مفت میگیرند یک عده که واجب یارانه بوده تماشگرند بررسی نمایید

نظرات کاربران

تازه های سایت