نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
19. دى 1394 - 20:38
اخیرا ماجرای سوشا مکانی واکنش بیش از انتظاری را به وجود آورد. چرا جامعه ایرانی به چنین اتفاقاتی اینطور واکنش نشان می‌دهد؟
به گزارش آفتاب جنوب ،اخیرا ماجرای سوشا مکانی واکنش بیش از انتظاری را به وجود آورد. چرا جامعه ایرانی به چنین اتفاقاتی اینطور واکنش نشان می‌دهد؟ درکشورهای دیگر هم این واکنش‌ها وجود دارد اما حجم پرخاش و هجو و هزل ازسوی جامعه ما گاهی بیش از حد است.



یک رفتاری که خواه درست است، خواه نادرست که از نظر اجتماعی جنبه ناپسندی دارد و باعث بی‌آبرویی فرد یا چهره‌ای مشهور می‌شود و پیامدهای نامطلوبی برایش دارد، وقتی باز نشر می‌شود و افراد تمایل دارند این رفتار را بزرگ‌نمایی کنند، من این رفتار را یک رفتار پرخاشگرانه می‌بینم. این رفتار پرخاشگرانه است به اعتبار این‌که طبیعتا فردی که در مظان این رفتار قرار گرفته، آسیب می‌بیند. 



فرض کنید که عکس‌ها یا اخباری مربوط به زندگی شخصی‌اش منتشر می‌شود اما ریشه این پرخاشگری را باید تحلیل کنیم. مقصودم این است که بگوییم این رفتار پرخاشگرانه‌ست، پاسخ کامل نیست و باید تحلیل‌های دیگری برای آن ارایه داد. 



یکی از تحلیل‌ها این است که این رفتار، یک نوع رفتار اجتماعی است که ما در فرهنگ خودمانی و فرهنگ ایرانی می‌توانیم آن را ببینیم و آن هم میل به بزرگ‌کردن و بعد از مدتی فرو انداختن شخصیتی هست که ما او را بیش از اندازه و بی‌دلیل بزرگ کرده‌ایم. 



البته من فکر می‌کنم سلبریتی در فرهنگ ایرانی کمی بی‌معناست. سلبریتی اساسا در درون یک فرهنگ خاص و در درون یک‌سری مناسبات اقتصادی- اجتماعی فرهنگی خاص معنا پیدا می‌کند و درجامعه‌ای که این ویژگی‌ها را ندارد، «سلبریتی» به آن شکل خاص خودش نمی‌تواند معنا داشته باشد. 



در فرهنگ ما برآمدن ستاره و فرو افتادن ستاره را خیلی بیشتر می‌شود، شبیه اوج و فرود قهرمانان در شاهنامه ببینیم. من فکر می‌کنم این میل در ما هست که قهرمانانی را بسازیم، بالا ببریم و وقتی آنها را برکشیدیم، به زمین بزنیم. انگار این عادتی است که در تاریخ و فرهنگ و حافظه جمعی ما نقش بسته و دوست داریم چنین کاری کنیم. 



با این مقدمه، سوشا مکانی با توجه به آنچه درباره‌اش شنیده و خوانده‌ام، فوتبالیستی معمولی بوده که با توجه به استعداد و توانایی که داشته، وارد مناسبات خاص فوتبالی می‌شود، جایگاه پیدا می‌کند، بزرگ می‌شود و بعد به خاطر حواشی زندگی‌اش مورد توجه هم قرار می‌گیرد؛ مقصودم حواشی فوتبالی زندگی‌اش است. در هرحال آدم تندمزاجی بوده و مکررا در معرض دید بوده، طبعا یک عده برایش هورا می‌کشند، بزرگش می‌کنند و بعد هم همان عده او را با سر به زمین می‌زنند.



شما درواقع مولفه‌های شکل‌گیری سلبریتی در ایران را مولفه‌های پوکی می‌دانید؟ یعنی روند تبدیل‌شدن یک آدم به سلبریتی را مورد نقد می‌دانید؟

بله. شما اگر دقت کنید مثال‌هایی شبیه علی دایی یا افراد دیگری در این جایگاه را خیلی کم می‌بینید. اکثر کسانی که در سال‌های اخیر چه در سینما و چه در ورزش و چه درحوزه‌های دیگر مطرح شده‌اند، به خاطر زیبایی یا جذابیت چهره یا مناسبات فاسد پشت پرده بالا آمده و بزرگ شده‌اند. 



این روند درواقع روند بیماری است و روی این میل برکشیدن و فرو انداختن آدم‌ها سوار می‌شود و جریان اجتماعی بدی به وجود می‌آورد اما یک بعد دیگر هم هست که به نوعی حسادت در رفتار اجتماعی برمی‌گردد و آن هم این است که فردی مثل سوشا مکانی درعین حالی که ممکن است ستاره و محبوب بوده باشد، اما همزمان مورد حسادت هم هست. 



از این جهت که یک جوانی بوده که از جایگاهی معمولی، تبدیل به یک ستاره شده و به امکانات زندگی و رفاهی بسیار خوبی دست پیدا کرده است. همین‌طور به جهت امکاناتش به تجربیاتی رسیده که ممکن است جامعه آن را ناپسند بداند و بازنشر کند اما برای عده زیادی مورد حسادت باشد و تمایل داشته باشند در جایگاه او باشند. «حسادت» درواقع یعنی همین؛ کسی جایی را دارد که من ندارم و دلم می‌خواهد او هم نداشته باشد.



در هرحال می‌شود ریشه رفتار پرخاشگرانه جامعه و حساسیت بالای آن را نسبت به این موضوع از این جهت هم تحلیل کرد که عموما انسان ایرانی، زندگی دنیایی را گویی در تقابل با ثروت و شهرت و امکانات می‌بیند. درحالی ‌که اصولا چنین چیزی درکشورهای خارجی کمتر دیده می‌شود. یعنی می‌خواهم بگویم عقبه چنین رفتار پرخاشگرانه‌ای را شاید بشود در پیشینه تاریخی مردم هم جست‌وجو کرد؛ مردمی که احساس می‌کنند هرکس اگر به امکانات رفاهی رسیده، اصولا مستحق انتقاد و اعتراض و حتی توهین و تخفیف است.

بله. این مسأله را می‌شود به شکل تاریخی‌تر هم بررسی کرد و به‌عنوان موضوعی به آن نگاه کرد که در روان جمعی تاریخی ما انباشته شده و باقی مانده و همچنان در رفتار اجتماعی ما هم بروز پیدا کرده و نمود دارد. درواقع این موضوع را اینطور می‌شود تحلیل کرد که از بس اشخاص در جامعه ما در طول تاریخ، ناعادلانه و به طرق غیرمشروع و نادرست به رتبه و مقام اجتماعی و اقتصادی رسیده‌اند، هر نوع کسب ثروت و مقام اجتماعی و هر نوع انباشت ثروتی و هر نوع دارا بودن امتیازات خاص از نظر جامعه پذیرفته نیست. 



این فقط هم مختص سلبریتی و هنرپیشه نیست. این دیدگاه نسبت به تولیدگر هم در جامعه ما وجود دارد، نسبت به پزشک هم وجود دارد، نسبت به سرمایه‌دار هم وجود دارد. درواقع اینها گروه‌هایی هستند که در معرض خشم جامعه هستند؛ خشمی که برآمده از نابرابری‌هاست. چون جامعه در جای خودشان نمی‌تواند نسبت به آنها واکنش نشان دهد، این را می‌برد و در جایی که فکر می‌کند مصداقی از همان رفتار است، نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد.



در نهایت چرا بعضی سلبریتی‌ها نمی‌توانند از جایگاه خودشان حفظ و حراست کنند؟ یعنی گاهی نه‌تنها آن را حفظ نمی‌کنند بلکه رفتارهایی نشان می‌دهند که گویی درپی تخریب خودشان برآمده‌اند؟ این مسأله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

نخست این‌که باید بگویم تحلیلی که در ادامه می‌گویم، مختص به سوشا مکانی نیست و باید اخلاقا این را ذکر کنم چون بنده نه ایشان را می‌شناسم و نه این‌که تحلیل‌کردن افراد در رسانه را اخلاقی می‌دانم اما به جهت این‌که افرادی این را بخوانند و یک نوع بازنگری شخصی انجام بدهند یا به یک نوع درون‌نگری شخصی برسند، پاسخ می‌دهم. 



همواره بیم این وجود دارد وقتی انسان جایگاهی را به دست بیاورد و با توجه به درونیات و تجربیات و گذشته‌اش احساس کند که شایستگی آن را ندارد و مستحقش نیست، ناخودآگاه کاری انجام خواهد داد که آن را از دست بدهد. یعنی گویی تعمدی در این است که فرد حتی گاهی نه به شکل ناخودآگاه بلکه به شکل نیمه آگاهانه خودش را درمعرض خطر قرار می‌دهد. درواقع آنچه انگیزه ایجاد می‌کند، برای انجام چنین رفتار خودتخریب‌گرانه‌ای، معمولا یک نوع احساس گناه هست، نسبت به این‌که آن چیزی که من دارم، انگار حقم نیست.
 

نظرات کاربران

تازه های سایت