به گزارش آفتاب جنوب,جلال بابایی اکبر ارمنده در کنار افرادی مانند مسعود اسکویی یکی از قدیمی ترین گزارشگران رادیو به خصوص رادیو ورزش محسوب میشود و سابقهای حدودا 30 ساله در این رسانه تاثیرگذار دارد.
در ادامه آشنایی با گزارشگران ورزشی و در قسمت سوم به سراغ وی رفتیم تا پای صحبتهای وی بنشینیم.
متولد سال 1340 است و سال 63 بود که پایش به رادیو باز شد و پس از گذشت چند سال و با راه اندازی شبکه ورزش به جرگه گزارشگران ورزشی پیوست.
گفتوگو را با وی در زیر میخوانید|:
*: چطور شد به گزارشگری و گویندگی علاقمند شدید؟
یکی از انگیزههایم برای ورود به این کار علاقه به فوتبال بود. در دوران نوجوانی حتی در تیم سازمان آب نیز بازی میکردم و به دلیل اتفاقاتی که افتاد دیگر ادامه ندادم. البته قبل از انقلاب گزارشهای عطالله بهمنش را هم زیاد گوش میکردم و این انگیزه در من ایجاد شد.
*: چه زمانی وارد رادیو شدید؟
یکی از اساتید گویندگی آن زمان یعنی مرحوم حیدر صارمی بود که ارتباط دوستانهای با هم داشتیم و وقتی این علاقه را در من دید گفت معرفیات میکنم. معرفی کرد و من هم تست دادم و بعد از آن سال 63 بود که وارد دنیای رادیو شدم. البته شروع کارم در رادیو در بخش ورزشی نبود، بلکه در قسمتهای مختلف سیاسی و اقتصادی گزارش تهیه میکردم، چون در آن سالها هنوز رادیو ورزش راه اندازی نشده بود.
*: چه چیزی در شما دیدند که مجاب شدند شما را به رادیو معرفی کنند؟
خیلی پیگیر بودم و سماجت داشتم که مرا معرفی کند. نظر ایشان هم این بود که شاید بتوانم. جالب است که ابتدا به من گفت به بخش نمایش بروم و بازیگر رادیو بشوم. من هم چند متن را قبل از امتحان خواندم و رفتم، اما در نهایت قبول نشدم و بعد از آن گزارشگری را مدنظر قرار دادم.
برای این کار هم چهار بار تست گزارش میدانی جمع آوری کردم و ارائه کردم و سرانجام قبول شدم. ورود به رادیو مانند الان هم راحت نبود و سخت میگرفتند. گروهی بودند که تایید میکردند و در نهایت مرا پذیرفتند.
*: اولین گزارشی که گرفتید مربوط به چه موضوعی بود؟
د رمودر ترافیک گزارشی را تهیه کردم و آن زمان هنوز ورزش وارد رادیو نشده بود و این موضوع برای خودم هم سوال بود که من که میخواهم گزارش فوتبال بکنم چرا باید این کار را انجام دهم.
*: چه زمانی کار ورزشی را آغاز کردید؟
من تا سال 68 اکثر گروههای خبری از جمله اجتماعی و اقتصادی را تجربه کردم تا اینکه در سال 68 رادیو ورزش افتتاح شد. به صورت مقطعی و عصرهای جمعه عصر جمعه بار رادیو ورزش را برگزار میکردیم. چند گزارشگر بودیم که در ورزشگاهها پخش میشدیم و به صورت لحظه به لحظه گزارش میکردیم.
*: اولین گزارش کاملتان چه زمانی بود؟
مربوط به جام باشگاههای آسیا در قطر بود. من برای گزارش به قطر اعزام شدم و این نگرانی در ابتدا بود که شاید نتوانم به صورت کامل گزارش کنم و دو گزارشگر دیگر نیز در استودیو قرار گرفتند. بازی آغاز شد و گزارش را انجام دادم تا اینکه نیمه تمام شد و پس از آن سردبیر برنامه تشکر کرد. از همین بازی فکر کنم سال 70 یا 71 بود، کارم آغاز شد.
*: غیر از فوتبال رشته دیگری را گزارش نکردید؟
هندبال و واترپلو هم گزارش میکنم، اما متاسفانه وقتی مسابقات مهمی مانند المپیک و بازیهای آسیایی برگزار میشود رادیو سهمیه چندانی ندارد. برای شنوندگان هم مسابقات المپیک اهمیت دارد و همین مسئله باعث میشود که به هر سمت و سویی برویم و چندین رشته دیگر را گزارش کنیم.
*: از گزارشگری خسته نشده اید؟
خستگی جسمانی شاید وجود داشته باشد، اما خستگی از کار گزارشگری و اجرا نیست. کسی که وارد این کار میشود علاقهاش روز به روز بیشتر میشود. یک بار در سال 76 اتفاقی برایم افتاده بود و چند ماهی دور بودم و واقعا برایم عذاب آور بود.
در مجموع وقتی ساعت 11 شب باید مسابقهای را گزارش کنید باید هیجان زیادی داشته باشید که شنونده نیز تا آخر ادامه دهد.
*: در گزارشها چه قدر تپق زدهاید؟
به آن معنا نه که خیلی بد باشد، اما به هرحال وقتی حدود 1300 گزارش کرده باشید، این موارد طبیعی است. به خاطره ای هم در این مورد بگویم که شاید چندان خوشایند نباشد.
*: بفرمایید.
حدود سال 76 بود که بهمن صالحنیا در شبکه دو حضور داشت و به من اعلام کرد که برای گزارش به آنجا بروم. شاید یکی از ایراداتی که دارم این است که دقیقه نودی هستم و برای آن بازی نیز یک دو دقیقه مانده بود رسیدم و استرش عوامل برنامه را گرفته بود. به هر حال رسیدم و فکر میکنم بازی بارسلونا و دیپورتیوو لاکرونیا بود. بازی به صورت خلاصه ضبط و بعدا پخش میشد. به دلیل همین دیر رسیدن دو تیم را با یکدیگر اشتباه گرفتم و تا آخر هم همین شکل رفت و جالب اینجاست که ناظران پخش هم متوجه نشدند و از گزارش من تعریف هم کردند، اما فردای روزی که پخش شد برادرم تماس گرفت و گفت این چه کاری بود که کردی و آبروی ما را بردی و اشتباه گزارش کرده ای. بعد از آن سری به روزنامه ها زدم که دیدم نوشتهاند بازی را وارونه گزارش کردهام و در حالی که بارسلونا 3 بر صفر برده بود گفتهام بازنده شده است.
*: بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟
آقای متقی مدیر ورزش رادیو و تلویزیون بود که سه ماه مرا از گزارش محروم کردند.
*: آن زمان رفت و آمد در رادیو و تلویزیون آزاد بود؟
بله. آن زمان مشکلی وجود نداشت و اصلا شروع شبکه سه با ما بود.
*: چرا در تلویزیون ادامه ندادید؟
راستش را بخواهید با ما میانه خوبی نداشتند و دلیلش را نمیتوانم بگویم. وقتی مدیری می رفت و مدیر دیگری میرفت، تغییر و تحولاتی صورت میگرفت و از ما خوشان نمیآمد. تا سال 76 تلویزیون بودم و دیگر ادامه ندادم و تا الان رادیو هستم.
*: روی حقوق گزارشگری رادیو برای زندگی حساب میکنید؟
اصلا نمیتوانید زندگی را بچرخانید. اگر بخواهید این کار را کنید لنگ خواهید ماند. همهاش به عشق و علاقه باز میگرد و این موضوع ما را گرفتار کرده است! من امسال سی و یکمین سال فعالیتم در رادیو است و هنوز بازنشسته نشدم. البته کار در رادیو شرایط خودش را دارد.
*: تاکنون شده مردم از شما بخواهند موضوعی ورزشی را مطرح کنید و این کار را انجام دهید؟
خیلی اتفاق افتاده است. به غیر از گزارشگری برنامه دیگری هم داریم و پل ارتباطی ما تماس های تلفنی است و مردم بارها شده بگویند چرا در مورد استقلال و پرسپولیس یا تیم ملی صحبت نمیکنید. در مورد رشته های دیگر هم سوال زیاد است.
*: از شما به عنوان گزارشگر استقلالی یاد میکنند یا پرسپولیسی؟
شما در رادیو هر سمتی بروید و هرکاری بکنید شنونده نظر خود را اعلام میکند. من اصلا هیچ زمانی طرفداری از هیچ تیمی نکردم. فوتبال های خارجی را زیاد دنبال میکنم اما طرفدار آنها هم نیستم و فقط دوست دارم بازیشان را ببینم و لذت ببرم. مانند رئال و بارسلونا. فوتبال آنها سرعتی است و حین گزارش به ما انگیزه میدهند. متاسفانه بازیهای لیگ خودمان اینطور نیست و پاسهای اشتباه زیاد میدهند و واقعا اذیت میشویم.
*: وقتی به استادیوم میروید و تماشاگر کم است و بازیهم کیفیت ندارد با چه انگیزهای گزارش میکنید؟
باید یک انرژی بیخودی و هیجان کاذب منتقل کنید. اگر حالت عادی و معمولی هم داشته باشید شنونده اذیت میشود و اعتراض میکند. وقتی بازی بی کیفیت است گزارشگر چه کار کند؟ وقتی این بازیها را میبینیم از فوتبال زده میشویم.
*: چند بار دربی را گزارش کردهاید؟
خیلی بوده است و آمار ندارم. چند سالی که آقای عطاران و والی زاده آمدند من دیگر دربی قضاوت نمیکنم.
*:چرا؟
آن زمان که تنها گزارشگر رادیو بودم، آنقدر گزارش کردهام که دیگر بس است. البته تنوع صدا هم باید وجود داشته باشد.
*: قبل از مسابقه چه قدر برای جمع آوری اطلاعات وقت میگذارید؟
یک سری اطلاعت اولیه از تیمها وجود دارد و هر روز هم جدید میشود. یک روز قبل از گزارش اطلاعت و تغییر و تحولات دو تیم را جمع میکنم. نه اینکه بخواهم اطلاعاتی مثلا در مورد اینکه شب قبل فلان بازی چه چیزی خورده یا پسرعمویش چه کسی است، جمع آوری کنم و منتقل کنم. یک سری اطلاعت مربوط به مسابقات تیم ها و شرایطشان در جدول صحبت میکنیم. هرچیزی که در مورد فوتبال باشد.
*: زیاد شدن منابع اطلاعاتی به شما کمک کرده یا کارتان را سخت کرده است؟
به دلیل اینکه شنوندگان اکثر اطلاعات را دارند و خیلی موارد از گزارشگر هم جلو هستند و از این بابت کارمان سخت شده است و کوچکترین اشتباهی بکنید سریع تذکر میدهند.
*: برخی معتقدند در کار گزارشگری در رادیو جوانگرایی نشده است؟
فکر نمیکنم اینطور باشد. هر کسی معرفی شود و کارش خوب باشد حتما جذب میشود. خیلیها میآیند، اما نمیتوانند ادامه بدهند و میروند. با آمدن دکتر قاسمی فراخوانی داده شده است و کارهایی انجام میشود. من خودم از چند نفر مانند والی زاده، عطاران و دهقان تست گویندگی گرفتهام و آمدند و کار کردند. برخیها انتظار دارند در دومین گزارش خود بازی مستقیم استقلال یا پرسپولیس را گزارش کنند. اگر بخواهیم یک شبه ره صد ساله را طی کنیم که آن وقت همه گزارشگر میشوند.
سال گذشته در برنامه آقای گزارشگر آن قدر افراد مستعد دیدم که متعجب شدم. خیلی ها هم بودند اطلاعات خوبی داشتند، اما صدایشان خوب نبود.
*: چه صدایی برای گزارشگری خوب است؟
همه چیز یک گزارشگر صدای او است. اگر بهترین اطلاعات دنیا و ناب ترین آنها را هم داشته باشید اگر صدایتان خوب نباشد، به دل شنونده نمینشیند. بارها و بارها اتفاق افتاده است که شنونده ها تماس گرفتهاند و گفتهاند که فلان صدا زجر آور است.
رادیو فقط صداست و چیز دیگری ندارد. به نظر من کارشناسانی هم که میآیند باید صدای خوبی داشته باشند. صدا باید نه زیر باشد و نه بم. حد وسط باید باشد و زنگ نداشته باشد.
*: با صدایی که داشتید، سمت خوانندگی نرفتید؟
نه دنبال این کار نرفتم. علاقه به بازیگری داشتم، اما سمت خوانندگی نرفتم.
*: شما هم مانند گزارشگران دیگر برای اعضای خانواده گزارش می کردید؟
بله. خیلی از این کارها میکردم. صدای خودم را ضبط میکردم و به برادرم میدادم که گوش کند. اوایل شوخی میکرد و میگفت این چه صدا و گزارش است، اما رفته رفته جدیتر شد.
*: گزارشگری در رادیو سخت تر است یا تلویزیون؟
در تلویزیون برخلاف رادیو سکوت گوینده زجر آور نیست. در رادیو باید خلاها را پر کنید، چون تصویری ندارید.
*: موافق گزارش همزمان در رادیو و تلویزیون هستید؟
این ایراد را مدیران صدا و سیما میبینند. در حال حاضر فکر میکنم قبح قضیه شکسته شده است. اگر این روند میماند که کسانی که در رادیو بودند تا آخر بمانند، خوب بود، اما حالا از رادیو به تلویزیون میروند و فکر میکنم جذابیت های تلویزیون آنها را فریب داد. در حالی که من اصلا دنبال این نیستم، کما اینکه اگر یک مقدار مقاومت می کردم در تلویزیون میماندم.
*: چه قدر در گزارشها دستتان برای انتقاد باز است؟
تا جایی که به شخصیتها توهین نشود و زیر سوال نرود، راه باز است. انتقادی که به برطرف کردن مشکلات کمک کند، خوب است، اما در مجموع خط قرمزی وجود ندارد.
*: خودتان در روز چند ساعت شنونده رادیو هستید؟
در روزهایی که منزل باشم دو، سه ساعت رادیو گوش میکنم و در خودرو هم که رادیو ورزش همیشه باز است.
*: تا حالا کسی از شما خواسته است که او را برای گزارشگری معرفی کنید؟
افرادی بودهاند، اما آمدن و قبول نشدند. تصورشان هم این بود که کار راحتی است، اما وقتی آمدند و دیگر کنار کشیدند.
*: بهترین گزارشتان در چند سال اخیر چه بود؟
عمدتا بازیهای خارجی را که گزارش میکنم، خیلی دوست دارم. مخصوصا بازیهایی که رئال و بارسلونا یک طرف میدان هستند. طرفدار تیمی هم نیستم، اما دوست دارم بازیهای آنها را ببینم و گزارش کنم.
*: چند فرزند دارید؟
یک پسر دارم.
*: دوست ندارید گزارشگر شود؟
خودش دوست داشت به سمت این حرفه بیاید، اما خودم اصلا راضی نیستم.
*: چرا؟
دلایلی برای خودم دارم و نمیتوانم بازگو کنم و به خودش هم گفتهام که به سمت این حرفه نیاید.
*: آخرین برنامه تلویزیونی که دیدید، کدام بود؟
خیلی کم تلویزیون تماشا میکنم و آخرین مورد بازی والیبال ایران و آمریکا بود.
*: آیا اتفاق افتاده که مردم شما را با صدایتان بشناسند؟
یکی دو مورد نبوده و حتی اشتباه هم گرفتهاند. یک مورد بود که برای خرید لوازم ورزشی رفته بودم و فروشنده مرا شناخت و لطف هم داشت.
*: صحبت پایانی؟
توصیه من این است که جوانانی که میخواهند به سمت این حرفه بیایند فکر آینده هم باشند، چون روی درآمد آن اصلا نمیشود حساب کرد. نباید به عنوان شغل نگاه کنند.
انتهای پیام/م
نظرات کاربران