خلاصه داستان:

داستانی  در مورد شجاعت، دوستی و افتخار که یک پسرِ جوان را در راهِ شوالیه شدن  تبدیل به یک مردِ واقعی میکند جاستین پسر یک قاضی است که می خواهد راه پدر بزرگ خود را ادامه دهد و به یک شوالیه تبدیل شود و شمشیر پدر بزرگش را که بدست یک شوالیه اخراجی افتاده و با آن پدربزرگش را کشته پس گرفته و انتقام خود را بگیرد.

اما پدرش مخالف اینکار است و از او می خواهد که به دانشگاه رفته و در رشته ی حقوق تحصیل کند.

پدر جاستین قاضی است که در کنار ملکه حکمرانی میکند.

پدر جاستین تمام شوالیه ها را اخراج کرده و از نظر اون نیازی به شوالیه نیست بلکه قانون میتواند به تنهایی حکمرانی کند!

این انیمیشن کارِ گروهِ گرافیکی “خانه ی  کارتونِ بانداراس” میباشد و خودِ آنتونیو باندراس هم از صداپیشگانِ اصلی  این انیمیشن هست.

به خودیه خود داستان انیمیشن چیز خاصی برای گفتن ندارند اما به چند نکته ی قابل توجه اشاره میکنیم.

جاستین برای تبدیل شدن به یک شوالیه باید تمرینات نظامی را انجام داده و از پس یکسری امتحانات بر بیاید.

محل این آموزشات نظامی قلعه ای به نام دانایی و خرد است که جایی دور از شهر میباشد.

جاسیتن محل دقیق این قلعه را نمیداند و برای یافتن مسیر به پاتوق قهرمانان و شوالیه ها میرود  تا بتواند با کمک جادوگرانی که قبلا به همراه شوالیه ها در آنجا دور هم جمع میشدند مسیر را پیدا کند.

تالیا همان دخترکی که در تصویر بالاست جادوگری به نام ملکیادوس را به اون معرفی میکند که رفتار های عجیب و غریب از خود نشان میدهد :

ملکیادوس به چشم سومش اشاره میکند که می تواند همه چیز را ببینید  و اگر دقت کنید با دستانش به هرم و تک چشم اشاره میکند.

چشم سوم  دقیقا اشاره به چشم جهان بین دارد که همه چیز را میبند و بارها در انیمیشن به آن اشاره میشود.

در اینجا جاستین برای یافتن مسیر قلعه از جادوگر راهنمایی می خواهد جادوگر در حال برقراری با موجوداتی از بعد دیگر است.

خلاصه جاستین مسیر را پیدا کرده و وارد قلعه میشود که نمادهای دیگر را میبینیم

نماد درخت زندگی یا درخت کابالا که بارها در فیلم ها و انیمیشن ها و بازی ها دیده بودیم :

تمام هستی شناسی ایین کابلا در درختواره ای به نام درخت حیات توصیف میشود که برای اطلاعات بیشتر مستند زیر توصیه میشود :

نقد کوتاه بازی ماسونیBatman-Dishonored-Assassins Creed



او بعد از گذراندن تمرینات نظامی(که البته در آن رد میشود!)

به خانه بازگشته و بعد اتفاقاتی می خواهد جلوی متجاوزین و زندانیان فراری که دست به قیام زدند را بگیرد

دوباره برای یافتن مسیر پیش جادوگر میرود

اینبار نماد بز کوهی شاخدار را مشاهده میکنیم

در تصویر میبینید که ملکیادوس آماده انجام مراسم شیطان پرستی شده :

شیطان پرستان هنگام قربانی کردن همچین نقشی را بر روی زمین میکشند و قربانی را در آنجا فدای شیطان میکنند.

خوانندگان شیطان پرست بارها در نماهنگ های خود به این نقش اشاره کردند که اینجا محل قربانیست.

یک دایره که در وسط آن ستاره ی پنج پر وجود دارد و دور بر آن را اعداد و نماد های ریاضی  دربر گرفته است.

اعضای این گروه به گورستانها و مخصوصاً به گورستان «کومنولث» شهرک مصر در  قاهره می‌روند و اجساد مردگان را از قبرها بیرون می آورند و صلیب شکسته و  ستاره شش پرداودی یا ستاره پنج پر را در جسد مرده فرو می‌کنند و سپس برای  تقرب به شیطان دور آن می‌گردند. همچنین قربانی هایی برای شیطان تقدیم  می‌کنند که عبارت بود از :

ذبح گربه ماده یا سگ که پس از کشتن این حیوانات  خون آنها را به صورتها و دستهای خود می مالند و در یک دایره ای می چرخند تا  شیطان از آنها راضی شود و اگر حیوانی برای قربانی نیابند دست خود را زخمی  می‌کنند تا خون جاری شود و سپس خون را به صورت های خود می مالند و آنگاه  نسخه ای از قرآن مجید را پاره، پاره می‌کنند و بعد در حالی که صدای موسیقی  «راک» نواخته می‌شود به استعمال مواد مخدر می پردازند.

زمانی که جاستین یکه و تنها به سراغ قیام کنندگان میرود ملکیادوس(جادوگر) مراسم جادوگرا را انجام میدهد و از موجودات نا معلوم برای کمک به جاستین یاری می طلبد :

بعد از انجام مراسم جادوگر از رفتار خوانندگان راک و متال تقلید میکند:

همان لحظه معلم آموزش مهارت های رزمی و کروکدیلی که از آن به عنوان آژدها در تمرینات استفاده میشد به کمک جاستین می آیند :

و در اخر با کمک هم رئیس قیام کنندگان که قبلا یک شوالیه بوده را شکست داده و شمشیر را باز میگرداند :

قانون اخراج شوالیه ها نقض میشود و جاستین با راضیت پدرش با امضای پدر و ملکه به یک شوالیه تبدیل میشود :