نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
18. آبان 1400 - 12:24
۱۹ آبان سال ۱۳۵۷، همراه با اوج گیری مبارزات مردمی، از آحاد مردم برای تظاهرات بزرگی دعوت شد به گونه ای که جمعت زیادی در مسجد جامع (شهیدان) گچساران و بیرون آن حاضر شدند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،مردم  کهگیلویه و بویراحمد در طول تاریخ همیشه برای دفاع از تمامیت ارضی کشور سنگ تمام گذاشتند. مبارزه با اسکندر مقدونی، مبارزه با پرتغالی­ها در بوشهر، مبارزه با فرقه جعفر پیشه وری در آذربایجان، قیام عشایر جنوب، سرکوب شیخ خزعل، در ملی شدن صنعت نفت، دو جنگ تامرادی و گجستان، پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس ودیگر عرصه های نظام اسلامی مهر تائیدی بر این ادعاست.

با توجه به مخالفت حضرت امام(ره) در سال ۱۳۴۲ با لایحه انجمنی و ولایتی و اوج آن در سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، در آن شکی نیست که تمام طبقات جامعه کهگیلویه و بویراحمد اعم از دامدار و کشاورز، کارگر و کارمند، مرد وزن، پیر و جوان با وحدتی بی نظیر برای پیروزی انقلاب در تلاش بودند و همگام با مراسم و مناسبت­هایی که در سایر شهرهای کشور برگزار می­شد آنان نیز اقدامات مشابهی انجام می­دادند که حرکت انقلابی مردم گچساران نمونه بارز آن است.

حرکت انقلابی مردم گچساران از سال ۱۳۵۰ تا بهمن ۱۳۵۷ یکی از مهم­ترین جریانهای فکری، سیاسی و ایدئولوژیک نه فقط استان، بلکه جنوب کشور محسوب می­شود. نقطه عطف این حرکت انقلابی، ۱۹ آبان ماه ۱۳۵۷ است که در چنین روزی شش نفر از مخلص ترین و برومندترین جوانان این شهرستان در خون خود غلتیدند و طعم شیرین شهادت را نوشیدند.

از این رو، نکته اساسی اینجاست که قیام خونین ۱۹ آبان مصادف با ماه مبارک رمضان ۱۳۵۷ مردم گچساران دارای عقبه فکری و سیاسی بسیار پیچیده، چند لایه و متفاوت است که بیشتر به کشف نفت در منطقه یعنی از دهه 30با شکل گیری انجمن­های کارگری صنعت نفت که متاسفانه تاکنون، در پژوهش­های صورت گرفته مورد ‌توجه قرار نگرفته و بنا به دلایل مختلف،آن ‌گونه که شایسته آن بوده و هست، بازگو نگردیده است.

بر این اساس، اسناد موجود بیان می‌کندکه جریان انقلابی مردم گچساران، یک موضوعی چند علتی است. از یک طرف موجب تضاد آراء بین گروه های سیاسی و فکری هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن قرار گرفته و از طرف دیگر یکی از مؤثرترین قیامهای مردمی‌، نه فقط استان؛ بلکه جنوب کشور علیه رژیم پهلوی بوده که ضربات و تبعات بسیار جبران ناپذیری برای‌ این رژیم‌ در برداشته است.

بنابراین با گسترش موج انقلاب، حاکمیت وقت تصمیم گرفت فردی نظامی را به استانداری کهگیلویه و بویراحمد منصوب کند تا قادر به سرکوبی مردم باشد. بدین ترتیب در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ سرلشکر “محمود همپایی“ جای “احمد جوهرزاده“ را گرفت. اما موج انقلاب قوی­تر از آن بود که با چنین اقداماتی مهار بشود.

سرلشکر همپایی در نخستین روزهای پس از انتصاب خود تصمیم گرفت از مناطق کهگیلویه و بویراحمد سرکشی کندو بدین منظور او از شهرستان گچساران بازدید کرد. در این شهر فقط تعداد معدودی از افراد وابسته به حکومت آن هم در ساختمان یکی از ادارات با او دیدار کردند بنابراین او نه تنها نتوانست هیچ­گونه دیدار و گفتگویی با مردم داشته باشد؛ بلکه شدیدا مورد نفرت آنان هم قرار گرفت.

به هر حال در طول شکل‌گیری نهضت اسلامی مردم ایران، شهرستان گچساران پس از گذشت مدت کوتاهی به ایفای نقش مرکزیت سیاسی و ایدئولوژی گروه­های مختلف پرداخت و به دنبال آن، این مرکزیت نه تنها نبض جنبش انقلابی مردم استان را به دست گرفت، بلکه در متن جریان مردمی جنوب کشور عزیزمان نیز قرار گرفت.

با توجه به حوادث سال ۱۳۵۶ و اوج گیری تظاهرات مردم قم، تهران، تبریز و برپایی چهلم شهدای این  شهرها و همزمانی آن با ماه رمضان و محرم به عنوان یک کاتالیزور عمل کرد و باعث ایجاد تحرک و موج انقلابی غیر قابل مهار در سراسر کشور و به تبع آن تمام مردم گچساران از قبیل: روحانیون، بازاریان، فرهنگیان، دانشگاهیان و دانش آموزان و پرسنل شرکت نفت شد.

مساجد صاحب الزمان(عج)، بیت العباس(ع) و شهیدان (جامع) هم که در قلب بازار گچساران واقع شده بودند محل تجمع مردم و به نوعی پیوند سه طبقه روحانیون، بازاریان، دانشگاهیان ودانش آموزان بودند. گروه های انقلابی از یک طرف بین خود تنش هایی داشتند و از طرف دیگر با عوامل حکومت و ساواک به شدت درگیر بودند به گونه ای که قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ مردم گچساران نقطه عطف این درگیری ها بود.

با این تفاسیر؛نیمه های ماه رمضان سال ۱۳۵۷ با پخش اعلامیه و پیام های امام (ره) و سردادن شعارهای "الله اکبر،لا اله الا الله و نهضت ما حسینی ست رهبر ما خمینی ست"، ساواک به وحشت افتاد. می خواستند مجالس را تعطیل کنند ولی با توجه به اهمیت ماه رمضان و ازدحام جمعیت موفق نشدند.

ساواک بوسیله بعضی از وابستگان خود به روحانیون فشار می آوردند تا مطالب تحریک کننده و خلاف میل آنها گفته نشود ولی آنها زیر بار نرفتند. در چنین شرایطی بود که نیروهای نظامی از استان های خوزستان و فارس به گچساران آمده تا اوضاع را کنترل نمایند.

نهایتا در روز عید فطر ۱۳۵۷ جمعیت زیادی از زن و مرد برای اقامه نماز عید در مسجد صاحب الزمان(عج) جمع شدند. عده ای از نیروهای مسلح ضد شورش مسجد را محاصره کرده و مانع حرکت جمعی مردم به خارج شهر که قصد ادای نماز را داشتند، شدند. در اثر اعتراض مردم و تدبیر دست اندرکاران، به شرط آن که نمازگزاران شعار ندهند اجازه حرکت از سوی ماموران رژیم پهلوی داده شد.

 بالاخره نماز عیدفطر برای اولین بار نه فقط در گچساران بلکه در استان به صورت گسترده در فضای باز (روبروی هنرستان طالقانی و جنب استخر شهدای فعلی) همزمان با نماز عید فطر تهران (به امامت آیت الله شهید مفتح) با جمعیت انبوه و پرشکوه نمازگزاران توسط “حجت الاسلام معلمی” و خطبه خوانی “حجت الاسلام مصباحی مقدم” انجام گرفت. بعد از نماز؛ جمعیت شروع به شعار دادن نمودند و به طرف شهر حرکت کردند و نیروهای نظامی با تعقیب جمعیت و تیراندازی هوایی مردم را متفرق کردند.

بدنبال این حرکت،۲ نفر از فرهنگیان مبارز که یکی از آنها "بهرام تاجگردون" و دیگری احتمالا آقای "باغ سرداری" توسط ساواک دستگیر و به زندان کمیته مشترک تهران اعزام و بعد از چند ماه آزاد شدند. در همین ایام، در بوشهر به حمایت از امام خمینی (ره) و انقلاب، مردم تظاهرات کردند. آن روزها هم شهید “مراحل” که خدمت سربازی خود را در بوشهر می گذرانید، از دستور تیراندازی به تظاهرکنندگان بوشهری سرپیچی می کند و به دستور فرمانده اش شهید می شود. قرار شد مجلسی جهت شهادت آن بزرگوار در مسجد صاحب الزمان(عج) برگزار شود ولی ساواک مانع شد.

در عین حال تعدادکمی از مردم خصوصا چند نفر از دانش آموزان و دانشجویان در مسجد حاضر شدند و فرصتی بدست آمد و آقای "محمد زید بهبهانی" سخنان کوتاهی ایراد نمود و اولین تظاهرات خیابانی در گچساران شکل گرفت. پلاکاردی که به مناسبت چهلم شهدای یزد توسط دو دانشجوی دانشگاه شیراز تهیه شده بود، بالا رفت و در جلوی صف، جمع کوچکی حدود ۳۰ نفر قرار گرفت.

این گروه با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحب الزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کرده و حوالی ساعت ۲ بعدظهر که زمان تعطیلی ادارات، مدارس و اوج شلوغی بازار بود، مردم بهت زده و با نگرانی نظاره گر این حرکت جمعی بودند که یک مرتبه در مقابل مسجد شهیدان، استوار “کیانی” رئیس ژاندامری وقت گچساران به همراه چند مامور دیگر، آقای زید بهبهانی و چند جوان که از او محافظت می کردند را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

حاج ابراهیم شریعتی یکی از بازریان صاحب نفوذ گچساران ر این خصوص بیان می کند که موقعی به استوار کیانی گفتم : کار رژیم به آخر رسیده است اگر خواهان زندگی در این کشور هستید، کاری نکنید به دست مردم اعدام شوید، که ناگهان شل شد و رفت.

از طرف دیگر این موضوع همزمان شد با فرمان حضرت امام (ره) برای پیوستن بازاریان سراسر کشور به حمایت از انقلاب که در این زمان، اصناف و بازاریان گچساران مغازه ها را بستند و ساواک تعدادی از بازاریان را تهدید کرد که مغازه ها را باز کنید. اما کسی زیر بار نرفت و همراه با سایر شهرهای کشور تظاهرات در گچساران ادامه پیدا کرد.

تا اینکه در یک روز پاییزی مردم برای چندمین بار جهت برپایی تظاهرات فراخوانده شدند. در مسجد صاحب الزمان(عج) و بیرون از آن جمعت زیادی از مردم آماده حرکت شدند. ژاندارمری و عوامل ساواک مسلحانه حمله نمودند و بلندگوی مسجد که از آن شعار پخش می شد را هدف گلوله قرار دادند و خاموش کردند.

در این میان شهید بلادیان با شور و هیجان خاصی شعار می دادند و مردم را به ایستادگی فرا می خواند. گاز اشک آور پرتاب و چند نفر از جوانان مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفتند. از طرف دیگر، همزمان ساواک و ژاندامری، گروهی تقریبا ۱۰۰ نفره از زنان بدکاره و افراد خلاف کار و بدنام شهر را جمع کرده و بر علیه تظاهرکنندگان شعار و سنگ پرانی می کردند.

زمانی که این اقدامات نتیجه نداد ماشین آتش نشانی را آوردند که مردم را با آب متفرق نمایند به محض باز کردن شیرآب، فشار آب ماموران آتش نشانی را به گوشه ای پرتاب کرد و مجروح شدند و این مانند شکستی برای ماموران و بهانه ای برای خنده مردم شد.

تا اینکه فردای آن روز، یعنی ۱۹ آبان سال ۱۳۵۷، همراه با اوج گیری مبارزات مردمی، از آحاد مردم برای تظاهرات بزرگی دعوت شد به گونه ای که جمعت زیادی در مسجد جامع (شهیدان) و بیرون آن حاضر شدند. شعارها فریادگونه به آسمان می رسید. سخنران ها مردم را تقویت روحی داده و آنها را به پایداری و استقامت دعوت می نمودند.

نیروهای مسلح زیادی مسجد و جمعیت را محاصره و تهدید کردند که متفرق شوید. آقای زید بهبهانی به آنها هشدار داد که اگر تیراندازی کنید و خونی ریخته شود همه شما تیرباران خواهید شد. چون حکومت طاغوت روزهای آخر خود را می گذراند. سرانجام دژخیمان شاهنشاهی به مردم بی دفاع حمله کرده و با دستور فرماندهی خود، عده ای از جوانان رشید و فداکار گچساران را در داخل و جلوی مسجد به زیرآتش و شهید کردند.

شهید سید نجف بلادیان از کسبه بازار در مسجد شهیدان مورد اصابت گلوله و در راه اعزام به بهبهان به شهادت رسیدند. شهید امیرحسین کیامرثی از طبقه کارگر” جلوی سینما، شهید غریب پرویزی از طبقه کارگر، شهید سید مذکور پارسی دانشجو، شهید محمد فراشبندی دانش آموز جلوی مسجد شهیدان و شهید حسین امینی دانشآموز، روبروی فرمانداری سابق در محل فعلی کانون جوانان بسیج به شهادت رسیدند. البته شهید رحمت الله بشارت” از دیگر جوانان برومند گچساران همزمان در تظاهرات مردم  قم هم  به شهادت رسید.

به هر حال پشت قیام خونین۱۹ آبان ۱۳۵۷ مردم گچساران؛ طیف های فکری، سیاسی، فرهنگی و قومی متنوعی اعم از روحانیون، بازاریان، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران لر،ترک، بهبهانی، اصفهانی، بختیاری و…  وجود داشته است. البته این نکته را در ترکیب افراد دربند (زندان) آن ایام هم می توان دید و این مهر تائیدی بر جامعیت یا مردمی بودن قیام خونین مردم گچساران است.

با این وجود نیز بعد از قیام خونین ۱۹ آبان ۵۷ مردم گچساران، جوانانی که این صحنه و جنایات دلخراش را دیدند تحریک شدند و به شرکت های نفتی چند ملیتی و آمریکایی حمله نمودند. دفاتر و ماشینهای آنان را به آتش کشیدند. بانک صادرات، سینما، اماکن مشروب فروشی را تخریب و آتش زدند. مامورین در تعقیب آنها چند نفر را زخمی کرده و شهر یکپارچه در شیون و عزا فرو رفت به گونه ای که مردم وحشت زده شده بودند.

” تیمسار نصیری” فرماندار نظامی در شهر گچساران حکومت نظامی اعلام کرده بود. تانک ها و زره پوشان همه چهار راه ها و اماکن حساس شهر و شرکت نفت را به محاصره درآورده بودند. نفربرهای زره پوش با نیروهای ضد شورش در رفت و آمد بودند. در همین ایام بود که به دستور امام (ره) کارکنان صنعت نفت دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند بطوری که که امام عزیز فرمودند:” اعتصاب کارکنان صنعت نفت و قطع صدور نفت به خارج کمر طاغوت را شکست “.

ساواک عده ای در حدود ۳۰ نفر از بازاریان، فرهنگیان، کارکنان صنعت نفت، امام جماعت مسجد شهیدان(حجت الاسلام جزایری) را دستگیر و بعد از بازجویی ها و تهدیدها، پرونده سازی نمودند و همه را با هواپیما به اهواز فرستادند. مجازات آنها را از اعدام، حبس ابد و از ۵ تا۱۰سال زندان تعیین نمودند. این احکام را فقط دادگاه نظامی تایید و اجرا می کرد به گونه ای که زندان کارون پر از جمعیت مبارزین انقلابی بود. به عنوان مثال، آقای مختار باطولی کارمند شرکت نفت نقش زیادی در راهپیمایی ، تظاهرات و اعتصاب کارکنان شرکت نفت داشت که توسط ساواک دستگیر و به زندان کارون اهواز برده شد. ایشان در زندان هم بند دیگر انقلابیون گچسارانی از جمله آقایان:” زید بهبهانی، شریعتی، حاج عباس مختاری، بهرام تاجگردون، باغ سرداری، رمضان عبدی نژاد آرویی و...” بود.

به هر حال،  با فرا رسیدن ماه محرم و نهایتا روزهای تاسوعا و عاشورا؛ شور حسینی و انقلابی توام شد. چنان شور و هیجان عجیبی مردم گچساران را فرا گرفته بود که در حال نزول رحمت الهی مردم با لباس سیاه تظاهرات بی سابقه ای به راه انداختند. از زن و مرد، شهری و روستایی به ندای عاشورایی سرور و سالار شهیدان لبیک گفته و فریاد می زدند “هیهات من الذله” که شهر را به لرزه در آورده بود.

بدینگونه که مزاحمت های ساواک و نیروهای نظامی دیگر مانعی در برگزاری تظاهرات نبود. همزمان فعالیت های دانشجویان، فرهنگیان و دانش آموزان در دانشگاه و مدارس صورت می گرفت و برای اولین بار نمایشگاه کتابی در مسجد شهیدان توسط دانشجویان گچساران و بهبهان برپا شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت.

سرانجام رشادت های انقلابی مردم گچساران در قاب خورشید ۱۹ آبان ‌ماه۱۳۵۷ درحالی غروب کرد که عده‌ای از جوانان انقلابی گچساران به آسمان عروج کردند و طلوع انقلاب را ندیدند و این روز خونین، باشهادت ۶ نفر از فرزندان خمینی کبیر(ره)، زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن‌۱۳۵۷ که در تاریخ جاودانه و ماندگار شدند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام خمینی(ره) دولت موقت بازرگان تشکیل شد. کمیته های انقلاب در کشور برای حل و فصل امور مردم و حفظ امنیت شهرها راه اندازی شد. در گچساران، "حجت الاسلام شهید محمد تقی بشارت"، "محمدزید بهبهانی" و "بهرام تاجگردون" کمیته انقلاب را تشکیل دادند و مدیریت شهر را بر عهده گرفتند. عده ای از جوانان برای امنیت شهر و حفاظت از منابع و چاه های نفت و …تفنگ به دوش جانانه هم خدمت می کردند.

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت