نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
30. آذر 1396 - 9:19
امروز درآستانه شب یلدا برای خنده کودکان سرطانی گچساران شیرین ترین لحظه ها رقم خورد،بی هیچ کمکی ازسوی مدیران شهری،همان چهره های معصومی که خنده هایشان از ته قلب است، وقتی کیک های تولد رامی آوردند"عظیمه" بادیدن عکسش روی کیک باتمام ذوق فریادمی زند؛آنا آنا باخ باخ .

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،جشن تولدیلدایی پانزده کودک سرطانی وبیماران موسسه نیکوکاری زینب کبری (س) به همت حامیان و خیران این موسسه درگچساران برگزارشد،در این جشن ودر آستانه شب یلدا،پانزده بیمار شیمی درمان،بیمارخاص و60نیز نفر ازاعضای تحت پوشش این موسسه حضور داشتند.

آهنگ ملایم تولدت مبارک ازهمان بیرون کافه به گوش می رسد.تلفنم مدام زنگ می خوردبیماران دعوت شده مدام می پرسند،آدرسش کجاست؟وباحوصله راهنمایی می کنم میهمان اولی که واردمی شود"آرزو" باپدربیمارش است،مردپلکهایش سنگین ومتورم است تازه شیمی درمان شده امالبخندزنان واردمی شودآرزو،ملیح وباوقارکنارپدرمی نشیند.

میهمان های دیگرسرمی رسند ازهرگوشه شهروهرنگرش فکری ،یک رشته آنهارابه هم وصل می کند بیماری وجشن تولد"عظیمه" که نه ساله می شود."شیوا" باهمان چشمان پرشور مدتها رنج دیابت رابسختی تحمل می کند وبا"ملیکا" هردوباهم ازراه می رسند.

ملیکادیگردستش راپنهان نمی کندامامراقب است کسی به اوتنه نزند،محمدرضاومادروخواهرش هم ازراه می رسندتازه ازبستردوعمل سخت جراحی بلندشده چهره اش استخوانی بایک شادی تلخ،امامی خندد.

معصومه ودخترش هم می رسندهنوز"گیلدا" دستان مادرش راسخت می چسبدمعصومه می گویداینجاهم ترس دارد می پرسد مامان همه اینهامی خواهندمثل توبمیرند؟ومن سخت منقلب می شوم.

دستش رامی گیرم ومیزپذیرایی رانشانش می دهم کنارعظیمه ،ملیکاوشیوامی نشیندوباهم دست می زنند،حمیدهم می رسدماسک زده سرطان خون داردوتا امشب که واردشده درگیرآزمایشات پلاکتهایش بود.

دوقلوهای دیابتی وآقای افراسیابی که اوهم سرطان داردبه جمعمان افزوده می شوند پذیرایی می شوندوفضای کافه غرق اصوات شادوخوش آمدگویی است.کوثربادوقلوهایش هم می رسدسالهاست سرطان دارد وشیمی درمان می شود،دخترش آن عروسک بی موی دوست داشتنیش رانیاورده همان که می گویدموهایش مثل موهای مادرش ریخته.

کم کم تمام پانزده نفرودیگر بیمارانی که یا "ام اس" دارندیادیابت، ازراه می رسندجای "نازنین" و"امیرعلی" خالی است نازنین حالش خوب نیست مادرش درتماسی گفته بی حال ورنجور شده امیرعلی هم تشنج شدید باعث شددوباره مسیرگچساران به شیراز راطی کنندوامشب جایشان خالی بود.

وقتی تمام مدعوین دیگرهم می رسندنشاط وشورعجیبی درسالن به پامی شود.چهره هامعصوم ومعمولی، ولی خنده هایشان از ته قلب است وقتی کیک های تولد رامی آورندعظیمه بادیدن عکسش روی کیک باتمام ذوق فریادمیزند؛آنا آنا باخ باخ .مادرش هم ترکی تشکر می کند.

شمع هاراروشن می کنندمدیرموسسه همه بیماران رافرامی خواندوهمه کنار چهارکیک بزرگ جمع می شوند وبرش می زنندبرایشان آرزوی سلامتی می کنم خیرین موسسه هم ازهمه تشکرمی کنندوتولدشان راتبریک می گویند.

ازعظیمه که نه ساله است وقهرمان کوچمان امیرعلی که به این جشن نرسیدونازنین بانوکه می دانیم تلخ است امسال خودش راباسال قبل قیاس کند تابانوموسوی که برای این جمع اسطوره مبارزه بابیماری است تشکر کردند که مقاومت وسلامت را با لبخندشان ترجمه می کنند، باید قدرلحظه های خوب رابدانیم وشاکرنعمتهای الهی باشیم.

همه دست می زنندوکیک هارابین بچه ها قسمت می کنیم ازطرف موسسه و به همت چند خیر هم به رسم یادبودهدیه ای به بیماران اهدا می شود.

شب خوب زندگی،برای فرشته های بیمار،به نحوبسیارمطلوبی گذشت؛ این میهمانی سیاسی نبود،چپ وراست همه بودند وآمدند تمام مخارج رابانوعبدالخانی تقبل کرد،بانوکودایی هدیه ومخارج یکماه مایحتاج بهداشتی امیرعلی راتقبل نمود ومدیرعامل موسسه به تمامی عزیزان بیمارهدیه نقدی اهداکرد.

امروز برای خنده کودکان سرطانی گچساران شیرین ترین لحظه ها رقم خورد،بی هیچ وابستگی دولتی،بی هیچ کمکی ازسوی مدیران شهری،وتنهابه حمایت مردم وحامیانی که آمدند تابگویندمهربانی راخط خطی نکنیم مهربانی خط مستقیمی ازچشم های مابه چشمان آنهاست.

مرادی/ احمدپور

انتهای پیام

نظرات کاربران

تازه های سایت