به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،از ابتدای فعالیتم در کسوت نمایندگی مردم شریف گچساران و باشت یکی از مهمترین استراتژیهایی که انتخاب کرده و بیشترین هزینه و زحمت را برای خودم داشته و دارد بالا بردن انتظارات مردم بود. انتظاراتی که بنا به طبع انسان پایانناپذیر است و روزبهروز افزایش پیدا میکند. انتخاب این استراتژی مبنای علمی و تجربی دارد و بسیاری از کشورها و مناطق با استفاده از این استراتژی رشد کرده و به جایگاههای مناسب رسیدند.
“تاگه ارلندر” نخستوزیر سوئد طی سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۶ که مؤسس مرکز مطالعات بینالمللی صلح بوده با اشاره غیرمستقیم به این مضمون هشدار به سوءاستفاده کنندگانی میدهد که با رشد دولت رفاه از نارضایتی مردم سوءاستفاده میکنند. او میگوید با افزایش انتظارات به دلیل مباحث روانشناختی افزایش نارضایتی همشکل میگیرد. مردم با دریافت خدمت یا چیزی که ندارند لحظاتی خوشحال خواهند شد ولی سپس مطالبه چیزی را خواهند کرد که ندارند. سطح زندگی بالاتر خواهد رفت و انتظارشان نیز بیشتر خواهد شد. آب، راه، گاز و اینگونه امکانات فراهم میشود تا جایی که نیاز به یکسری اصلاحات بسیار جدی در زندگی احساس میشود. در این مسیر آنانی که مدیر توسعه هستند باید ظرفیت تحمل بیان نارضایتیهای جدید را داشته باشند و بهعنوان موتور محرک کار از آن بهره ببرند. به همین دلیل است که بسیاری از حاکمان و مدیران سعی میکنند مردم و توقع آنان را در سطح پایینی از زندگی نگهداشته تا منفعت تداوم حکومت و یا حتی آسودگی غر نزدن را داشته باشند.
مثال بارز سطور بالا، منطقه ما و مردم ماست که آنان را مدتها به زندگی بدعادت داده بودند. اگر از روز اول دیدارم در باباکلان توقع آنان را در سقف تأمین همان مخزن آب مسجد همچون گذشتگان نگهداشته بودیم و نهایت خدمتمان به آنان پذیرفتن مهمانی آنان بود امروز از من و دولتمردان مطالبه آب کشاورزی و اینترنت و از این جنس مطالبات نداشتند. این وضعیت را در گوشه گوشه شهر و روستاهای منطقه میبینیم. تحمل این افزایش انتظارات سخت است ولی اگر توسعه منطقه را میخواهیم باید همگان تلاش کنیم. دقت شود که «تاگه ارلندر» این حرف را زمانی زد که دنیا در حال خروج از جنگ بود و امروز سوئد چیز دیگریست. درست پنجاه سال پیش یعنی سالی که من به دنیا آمدم.
از ژنو تا سفرهی افطار باباکلان؛
طبق روال گذشته، گزارش کارم را در تعطیلات مجلس به مردم و موکلینم گزارش میدهم.
روزهای آخر کار و قبل از تعطیلی مجلس، بر اساس مأموریتی که محول شده بود به همراه وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی عازم ژنو (سوئیس) شدم. اجلاس جهانی کار سالانه در قالب دولت، کارگران و کارفرمایان در ژنو مرکز سازمان ملل برگزار میشود. از مهمترین برنامههای این دوره برگزاری انتخابات برای هیئتمدیره بود که ایران دو سال بود موفق شده بود عضو هیئتمدیره شود و اگر امسال موفق میشدیم در بعد از انقلاب اولین بار است که سه سال متوالی ایران عضو هیئتمدیره میشود.
طبق معمول تمامی اجلاسهای جهانی بازهم کارشکنی برخی از کشورها منجمله کشورهای منطقه برای عدم دستیابی ایران به این افتخار وجود داشت. برنامهریزی و مدیریت ایران در این موضوع قابلتقدیر بود و خوشبختانه به نتیجه رسید.
برگزاری جلسات و دیدار با گروههای دیگر سایر کشورها که امسال سطح این کشورها بالا رفته بود از دیگر برنامهها بود. سالهای گذشته دیدار با کشورهای مطرح تقریباً منتفی شده بود ولی امسال بخصوص بعد از جایگاههای جدید بینالمللی کاملاً ارتقاء سطح مذاکرات مشهود بود. خوشبختانه مذاکرات و صحبتها هم نشان از وجود نگاه جدید به ایران میکرد. سخنرانی وزیر و متن ایشان نشان از یک برتری قابل محسوس ایران نسبت به خیلی از موضوعات میکرد و در ارتقای جایگاه ایران تأثیر داشت.
فرصتی شد از ساختمان اصلی سازمان ملل و سالن مذاکرات برجام و محل اجلاس حقوق بشر که همیشه یکطرف بحث ایران است بازدید کنیم. اثر ایران از منظر هنر و نقشآفرینی در گوشه گوشه مقر سازمان ملل مشهود بود…
ایام ماه مبارک رمضان بود و متأسفانه توفیق روزه داشتن را نداشتیم ولی شب قدر در بلاد بیرون هم حال خودش را داشت.
امروز ژنو فردا جاده باباکلان؛
فردای آن روز که از ژنو برگشتیم عازم گچساران شدم. شنبه بود و با پرواز گچساران آمدم. برخلاف انتظار پرواز خلوت بود یکی از دوستان به شوخی گفت از موقعی که داعش به مجلس حمله کرده پرواز خلوت شده چون دیگه مجلس مراجعه نمیکنند.
بازدید از جادههای گچساران؛
تفاوت دمای گرمای دلچسب گچساران با هوای ژنو قابلمقایسه نبود ولی هیچ جا واسه من گچساران نمیشه.
فردا یکشنبه اول صبح عازم بازدید از راههای در حال احداث از گچساران به سمت جنوب شدیم.
در محور گچساران به سمت گناوه پیمانکاران سه قطعه از این مسیر مشغول به کار بودند و دو قطعه هنوز به مناقصه نرفته است. عملیات راهسازی در این مسیر به دلیل حجم بالای تأسیسات نفتی خیلی مشکل است. مجبورند چند مسیر را تا مدتی مسدود کنند که کمی مشکلات به وجود میاورد بخصوص نزدیک روستای قلعه گلاب که امیدوارم مردم همکاری کنند. گردنه بعد از روستا که معروف به گردنه عزرائیله نیاز به بستن دارد که شاید مردم به مشکل بخورند و کاریش هم نمیشه کرد. برای ساختن باید قدری تحمل کرد؛ که امیدوارم مردم همکاری داشته باشند. وقتی از روستای دژسلیمان عبور کردم و دیدم از پمپاژ دژ سلیمان که خیلی روی آن مردم و دستگاههای اجرایی زحمتکشیده بودند و الآن به هر دلیلی ازش استفاده نمیشه خیلی ناراحت شدم. باید مردم و دولت روش جدید استفاده از این نوع امکانات را یاد بگیرند و از سرمایهها استفاده کنند.
به یاد دارم وقتی تازه کاندیدای مجلس شده بودم مردم خوب و شریف دژسلیمان چند درخواست داشتند و وقتی از آنجا عبور کردم آن روزها را مرور کردم. حل مسئله پمپاژ آب، بهسازی و آسفالت معابر روستا، اورژانس، انتقال لولههای خطرناک گاز و مسئله تبعیض در بکار گیری نیرو در نفت ازجمله موضوعات مهم مردم بود. خوشحال هستم حداقل سه موضوع اول انجامشده و مسئله لولهها را امیدوارم شه انجام داد و موضوع تبعیض هم که فقط میتوان امیدوار بود که روزی حل شود…
در بازدید از جادهها، تصمیم گرفته شد هر قسمت از جاده که آماده میشه عبور داد تا مردم استفاده کنند.
* جاده بهبهان؛
قطعه اول جاده گچساران به سمت بهبهان تا پاسگاه عبدالهی خوشبختانه عبور داده شد. جادهای با کیفیت بالا و سرعت عمل خوب ساخته شد و فکر میکنم رضایتمندی مردم هم از این جاده بالاست. ادامه عملیات هم خیلی خوب و با سرعت در حال انجام است. هماهنگی در طرح در این قسمت کار مشهود است و امیدوارم بهزودی شاهد بهرهبرداری از ادامه طرح باشیم. در این قطعه از طرح در آن روز که بدون هماهنگی بازدید داشتم قریب به شصت ماشینآلات سنگین راهسازی در حال فعالیت بودند و قریب به دویست نفر در این طرح در حال کار بودند.
* جاده گچساران به سمت باباکلان؛
از جاده گچساران به سمت باباکلان هم بازدید داشتم. از شهر تا روستای کمبل تقریباً بهجز پلان زیر عبور بود و دو قطعه دیگر در حال فعالیت بود. به دلیل محدودیت مسیر محور بستهشده بود و مردم و وسایل نقلیه شرکت نفت مجبورند از مسیر سد چم شیر تردد کنند. حجم عملیات بسیار زیاد و فکر میکنم ۶-۷ ماه این محور بسته باشد تا بتوان اولین گردنه را حذف کنند. بیش از هفتاد متر ارتفاع میبایستی خاکبرداری شود و معمولاً از طریق انفجار انجام میشود و همکاری شرکت نفت در این محور قابلتقدیر است و البته صبر مردم عزیز روستاهای بعد از آبشیرین هم ستودنیست ولی چون میدانند این کار برای آنان است تحمل میکنند. امیدوارم روزی نهچندان دور شاهد این باشیم محور دهدشت-باباکلان و بعد هدایت به سمت بندر گناوه عملیاتی شده و شاهد رونق مجدد محور باشیم.
دو قطعه از این محور هم هنوز به مناقصه نرفته است که تلاش میکنم متناسب با منابع مالی این مهم نیز به انجام برسد.
هوا خیلی گرم بود و فکر کنم دما در هوای باز بالاتر از ۵۰ درجه بود و به کسانی که در این ساعات برای مردم خدمت میکنند میبایست دستمریزاد گفت.
جلسه با منتخبین جدید؛
بعد از انتخابات شورای شهر فرصتی نشده بود منتخبین مردم در شورای شهر دوگنبدان را ببینم. فرصتی شد و جلسهای و افطاری در کنار هم بودیم. اگرچه گمانهزنی رسانهای و اینکه در آن جلسه چی گفته شد و چه تصمیمی گرفته شد زیاد بود ولی هیچ خبری نبود. خوشحال شدم بانی خیری شدم که منتخبین یکجا باهم بنشینند و حرف بزنند و اتفاقاً جلسه خوبی بود و حرفهایی زده شد که مشخص شد این نوع نشستها باید تا قبل از آغاز کار شورا تکرار شود تا بهتر بتوانند کار کنند.
جلسه با شورای شهر؛
با شورای شهر فعلی هم جلسه داشتم. در طول دوران وکالتم معمولاً یک تا دوماهی یکبار با این عزیزان جلسه داشتم و طرحهای شهر را بررسی میکردیم. این جلسه هم خسته نباشید به آقایان بود و هم بررسی آخرین وضعیت طرحهای درونشهری از روحیه این عزیزان بهره بردم و انصافاً جمع خوبی بودند و ترکیبشان ضعف همدیگر را پوشش میداد و من هم دوستان خوبی در بین آنان پیدا کردم. مرحوم خوان پایه کسی که بالاترین رأی دور قبل را داشت و در اولین جلسه ما بود و در این جلسه نبود جایش خالی بود.
هواشناسی باشت؛
مدتها بود مجوز احداث مرکز هواشناسی باشت اخذشده بود و خدا را شاکرم در این سفر کلنگ این مرکز به زمین زده شد. وجود مرکز هواشناسی از ضروریات بسیار مهم باشت است. باشت از قطبهای خوب کشاورزی استان است و در آینده نقش آن در کشاورزی بیشتر خواهد شد و توضیحات مدیرکل محترم هواشناسی استان این نکته را بیشتر نشان میداد. هوا خیلی گرم بود و در این گرما فرصتی شد چنددقیقهای با مهمانان صحبت کنم.
افطار در باشت؛
بعد از کلنگ زنی هواشناسی باشت و دیدار با امامجمعه محترم باشت در مسجد صاحبالزمان باشت بر سر سفره افطار همراه با افراد تحت پوشش کمیته امداد نشستیم. فضای صمیمی خوبی بود ولی به نظرم کمیته امداد بهتر میتوانست این سفره بابرکت را که هدیه رهبری در آن بود برگزار میکرد.
جلسه شورای اداری و برنامه ۴ ساله؛
با آغاز به کار دوره جدید مجلس با زحمت زیادی که کشیده شد یک برنامه جامع چهارساله برای توسعه شهرستان تهیه کردم و در یک جلسه شورای اداری در سال گذشته ارائه دادم. خدا رحمت کند مرحوم خواجهزاده در آن جلسه بود و بعدازآن جلسه چندین بار با من در تماس بود و پیگیر این موضوع…
بعد از گذشت یک سال جلسه بررسی برنامه را داشتیم. جلسه خیلی جدی بود. به نظرم فاصله زیادی با آنچه میخواهم باشیم داریم. از جلسه و نتیجه آن ناراضی بودم. از چند حال خارج نیست. یا برنامه من بلند پروازانه است، یا مدیران نمیدانند چکار کنند، یا مدیران ضعیف هستند، یا نتوانستم درست برنامه را توجیه کنم و یا نظارت ضعیف بود. سرجمع جلسه خوبی نبود و حتماً راهکاری برای عبور از این مشکلات پیدا خواهم کرد. اندیشمندان را به کمک خواهم گرفت و همواره این نظریه قابلاثبات است که دولتها نمیتوانند بهتنهایی توسعه را پدید آورند.
افطار گچساران؛
مراسم افطاری با مددجویان دستگاههای حمایتی که خداوند میزبانشان بود خیلی باصفا و باشکوه بود. حدود هزار عزیز شرکت داشتند. این برنامه تقریباً به روشهای مختلف هرساله برگزار میشود و انصافاً ازجمله برنامههای خوب است که باید تقویت شود. نمیدانم چرا برخی از عزیزان با این برنامه مشکل دارند. مگه یک فرد مستضعف چگونه میتواند وکیل یا رئیس یک اداره را ببیند؟ اینکه فرصتی فراهم شود تا در این ضیافت الله آنان را ببینند کار ارزشمندی است که تلاش خواهم کرد سالبهسال گسترش دهم…
دیدار و جلسه با کاندیداهای شورای شهر باشت و گچساران؛
ایام انتخابات شورای شهر و روستا و دیدار با کاندیداهای شورای شهر بر این باور رسیدم نیروهای ارزشمندی در سطوح مختلف داریم که میشود از آنان استفاده خوب کرد و اندیشه آنان را برای بهبود امور بکار برد. بعد از انتخابات مترصد فرصتی بودم تا تمامی کاندیداهای شورای شهر را در کنار هم قرار دهم و با شکلگیری آنان مجمع مشورتی برای شهرشکل دهم. فرصتی فراهم شد و با همکاری فرماندار محترم از کاندیداهای شهرهای باشت و دوگنبدان دعوت کردم. جلسه بسیار خوبی بود و حدود ۵۶ کاندیدا حضور پیدا کردند. ایده خودم را بیان کردم انصافاً انسانهای ارزشمندی بودند و همگی دارای نظرات ارزشمندی بودند. بعد از صحبت بسیار و دریافت نظریه اول آنان قرار شد مجمع مشورتی عمران شهر را تشکیل دهیم. گروهی از بین خودشان مأموریت پیدا کردند تا اساسنامهای برای این مجمع تهیه تا انشالله جلسه بعد ارائه و کار را شروع کنیم. فکر کنم اگر از این ظرفیت خوب استفاده کنیم شهرمان بهتر و آرامتر اداره شود.
سد چم شیر؛
در مسیر به سمت باباکلان به دلیل بسته شدن جاده از کارگاه سد بزرگ چم شیر عبور کردیم. یاد سال ۷۲ افتادم وقتیکه رئیس سازمان برنامهوبودجه استان بودم اولین بار در یک تابستان گرم پیاده در این قسمت آمدیم. مشاور تهران سحاب که مشاور طرح جامع آب استان بودند و این نقطه را برای سد شناسایی کردند. آن روزها هوا خیلی گرم و داغ بود و تصور اینکه روزی اینجا سد ساخته خواهد شد سخت بود. چند سال بعد در سفر ریاستجمهوری وقت مرحوم هاشمی رفسنجانی به این مشاور که این نقطه را شناسایی کرده بودند هدیهای داده شد. امروز سد عظیمی در حال ساخت است که آینده منطقه و جنوب را تحت تأثیر جدی قرار خواهد داد. روزهای اول خدمتم از عملیات اجرایی سد بازدید داشتم و امروز عظمتی پیش روی خودم میدیدم و حتماً آیندگان عظمت این سد را بیشتر خواهند دید. از همه مهمتر خوشحالم که توانستیم به همت این دولت محترم تخصیص آب این سد و رودخانه، بازنگری شده تا مردم گچساران از مواهب این سد بیشتر بهرهمند شوند. چیزی که حقشان بود و متأسفانه درگذشته از سد چم شیر فقط کارگری آن برای منطقه دیدهشده بود.
بازدید از بیبی حکیمه و روستای بیبی حکیمه؛
خلوتی امامزاده بیبی حکیمه و کاکا مبارک در گرمای ۵۰ درجه حال خاص خودش را داشت بهجز ما بیبی مهمان نداشت و فضا دلچسب بود. بعد از دریافت گزارش خادمین بیبی و زیارت همراه با آرامش به سمت روستای بیبی حکیمه رفتیم که مردم و بزرگان عزیز روستا در مسجد بیبی منتظر بودند. مردم مشکلات عمومی و شخصی خودشان را مطرح کردند. کارهای خوبی انجامشده بود و چند کار خوب که میبایستی انجام میشد انجامنشده بود. این روستا منطقه خاص است و باید کار خاص شود. در همان محل با مدیرکل محترم بنیاد مسکن صحبت کردم و قرار شد دو سه روز آینده به منطقه تشریف بیاورند و بعد از دو سه روز هم آمدند و گزارشی هم دادند که امیدوارم با همکاری فرماندار و بخشدار محترم مابقی کارها را امسال انجام دهند. چند کار دیگر مانده است که قول دادم بهزودی پیگیری کنم.
مرور خاطرات گذشته در هر روستا برایم جالب است… روزهای اول که برای تبلیغات به روستای بیبی حکیمه و کاکا مبارک آمدم یکی از آقایانی که در هر دوره انتخابات با یکی است و آن دور به خاطر منافعش با من همراه شده بود حرفی به من زد که عذر میخوام از مردم بیبی حکیمه که آن روز با آن فرد برخورد نکردم و حجب آن روز مانع از برخورد با آن فرد شد و امروز هم عذر میخواهم که آن را تکرار میکنم. فقط میخواهم بگویم که بعضی از افرادی که آن روزها بر سر سفره آنان مینشست و رأی بالای روستا را میگرفتند چه دیدگاهی نسبت به مردم بزرگ بیبی داشتند. مردمی که از بچگی آنان را میشناختم و برخی هم در مناسبات اجتماعی با آنان ارتباط داشتم. آن آقای شریف! به من گفت خودتو برای رأی مردم روستا خسته نکن. رأی این مردم رو دو سه روز قبل از انتخابات با چند میلیون میشه جمعوجور کرد!! خیانت به شعور مردم یعنی این… خوشحالم حداقل در هر هفته سه چهار پیامک از مردم روستای بیبی دارم و دردشان را میشنوم، خوشحالم به حرف توهینآمیز آن فرد توجه نکردم و اکنون در کنارم نیست، خوشحالم از اینکه مردم بامتانت مینشینند و حرفشان را میزنند، خوشحالم از اینکه مردم با من احساس غریبی نمیکنند و خوشحالم از اینکه مردم روستای بیبی بدون اینکه کسی به آنان مراجعه کند قدرشناس بودند و بیش از ۷۰ درصد به دولتی که برای آنان خدمت کرد رأی پاک دادند. امیدوارم برنامههای مورد درخواستشان بهزودی عملی شود…
بازدید از روستای بن پیر؛
هنگام رفتن به سمت بیبی حکیمه مردم سر راه منتظر بودند؛ خدمتشان عرض کردم برگشتن زیارتشان میکنم. دیدار با مردم بیبی حکیمه به درازا کشید و با تأخیر رسیدیم. تقریباً وقت اذان بود و برخی از مردم عصبانی بودند و طبق معمول باید عصبانیت این عزیزان بخصوص آنانی که حرفشان از روی درد است و منفعتطلب نیستند را تحمل کرد و نگذاریم دردی به دردهایشان اضافه شود. عضو محترم شورا و دو نفر از بزرگان مطالبشان را مطرح کردند. هم رک و با عصبانیت حرف زدند و هم با منطق درخواستهای به حقشان را بیان کردند. اگرچه وقت اذان گذشته بود و مردم در باباکلان منتظر بودند ولی نشستم تا حرفهایشان را بشنوم. انشالله بهزودی قسمتهایی از مشکلات آنان به همت مسئولین رفع خواهد شد.
افطار در باباکلان؛
به دلیل نشستن با مردم شریف روستاهای بیبی حکیمه و بن پیر و شنیدن درد دل و مشکلات آنان با تأخیر بر سر سفره افطار رسیدیم. مردم همه منتظر بودند تا ما برسیم. صحنه بسیار دلنشینی بود و در یک محوطه باز سفره افطار انداختهشده بود و این صحنهها در ذهن من و مردم قطعاً به خاطره خواهد ماند. بین مردم و جوانان نشستم تا کمی بتونم احساس بیشتری نسبت به مردم منطقه داشته باشم. در طول دوران خدمتم هرگاه از باباکلان بازدید داشتم هم خوشحال میشدم و هم روحیه میگرفتم. منطقه بسیار محرومی که سالها به نظرم به فراموشی سپردهشده بودند. در چند سال گذشته چند کار اصلی برای این منطقه انجام و یا در حال انجام بود و انشالله چند کار خوب هم در آینده نزدیک انجام خواهد شد.
طرح بزرگ گازرسانی به باباکلان که تقریباً جزء طرحهای غیرممکن بود انجامشده بود و آبرسانی آب شرب که از مشکلات مردم این منطقه است در حال انجام است و سال گذشته فقط ۵ میلیارد تومان تأمین اعتبار شد و تا ابشیرین رسیده و انشالله فاز دوم آن بهزودی آغاز خواهد شد و مابقی فعالیتها هم در حال انجام است و در سال گذشته فقط برای آسفالت معابر روستای باباکلان بیش از دو میلیارد تومان هزینه شد و روستا اصطلاحاً بر و رویی گرفته است و اگر بتوانیم آب کشاورزی منطقه را فراهم کنیم زندگی به روستا بر خواهد گشت و انشالله در آینده نزدیک انجام خواهد شد.
در سخنانم با مردم عزیز باباکلان خاطرهای را تعریف کردم؛ اولین باری که در مسجد روستا با مردم باباکلان دیدار داشتم مهمترین خواسته آنان برایم جالب بود. تأمین یک مخزن برای مسجد! موضوعی که آن سال با دویست هزار تومان از جیبم تأمین شد…
خوشحالم توقع مردم را آنقدر بالا بردم که چنین چیزهایی را از مسئولین مطالبه نمیکنند. از ما آبرسانی کشاورزی را میخواهند که حداقل پانزده میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. آب شرب میخواهند که حداقل ده میلیارد دیگر میخواهد و در این روز مهمترین درخواست جوانانش از من اینترنت بود و فشار بر من زیاد است ولی خوشحالم. نمیدانم آنانی که درگذشته حرف این مردم را نشنیدند و به بازی قومی مشغولشان کردند و چند سالی یکبار سراغشان را گرفتند و شنیدم اخیراً مجدد تحریکات قومی را پدید میاورند چه جوابی به آیندگان و وجدان خود خواهند داشت.
در جادههای خاکی آمدند، در سرمایشان به خانههای نمورشان توجه نکردند، باغات خشکشده آنان را ندیدند، پیچهای تند جاده را ندیدند، خیابانها و کوچههای پر از چاله و خاکی را ندیدند، شبهای تاریک روستا را ندیدند، درد عشایر و روستاییان را که هرازگاهی تمامی دامهایشان به سرقت میرفت ندیدند و دهها درد آنان را ندیدند و فقط رأی دیدند و بازی قومی…
بههرحال شب خوبی در کنار مردم بر سر سفره افطار داشتیم و امیدوارم خداوند توفیق تکرار آن را نصیب ما کند.
جلسه شورای برنامهریزی استان؛
جلسه شورای برنامهریزی جلسه خاص و موضوعش توزیع اعتبار بین شهرستانها بود. معمولاً این جلسات همیشه باکمی بحث انجام میشود ولی این بار از حاشیه زیادی برخوردار بود. امسال خوشبختانه اعتبارات استان از رشد خوبی برخوردار شده بود و توانسته بودم در کمیسیون تلفیق با همکاری اعضاء کمیسیون سهم استانها را بالا ببریم. به دلیل توجه به مناطق محروم و همچنین افزایش سهم دو درصد نفت به سه درصد و تغییر فرمول محاسبه آن، سهم استان از رشد خوبی برخوردار شده بود. چند سالی بود اینگونه قطعی شد که سهم یکسوم از دو درصد و اکنون از سه درصد اختصاصاً متعلق به مناطق نفتخیز باشد و در استان ما گچساران و بهمئی شامل آن میشوند، چون اعتبار رشد قابل توجهی کرده بود بیشتر به چشم میخورد و به نظرم برخی از مسئولین غیر مطلع درون استان حاشیه درست میکردند و سعی کردند تلاش دیگر همکاران من در مجلس را به حاشیه بکشند. بحثهای خوبی مطرح شد و من هم نکات قانونی این تصمیم را بیان کردم. اگرچه حرفها کاملاً قانونی زده میشد ولی برخی دوست نداشتند به این حرفها توجه کنند. از دیوان محاسبات کشور و سازمان برنامه هم استعلام کرده بودند که هر دو مرجع رسماً اعلام کردند که این اعتبار صرفاً متعلق به مناطق نفتخیز است.
علاوه بر بحثهای حقوقی و قانونی یک حرف جدی زدم. اول اینکه هیچ منطقهای دوست ندارد حق منطقه دیگری را ضایع کند و دوم اینکه حتی اگر قانون هم به این صراحت ننوشته شده بود وقتیکه این سه درصد را به دو قسمت دوسوم و یکسوم تقسیم میکنند و دوسوم را به دیگر مناطق میدهند طبیعی است یکسوم متعلق به مناطق نفتی است و چطور ممکن است این اعتبار در دیگر مناطق هزینه شود و اجازه دهید مردم گچساران که دود نفت را میخورند حقشان تضییع نشود و اعتباری که سالها از آنان دریغ میشد و چند سالی است حقشان اداء میشود به حقشان برسند.
نکته جالب برای من این بود در شب و روزی که در مرکز استان به دنبال مطالبه حق منطقهام بودم در شهرم گروهی در گرد هم جمع شده بودند باهم وحدت کنیم تا این جریان تلاش در گچساران متوقف شود. گرد هم جمع شده بودند تا یکبار دیگر چرخ تلاش را بخوابانند و سهم اعتبار شهرستان را از بیست درصد به ده درصد برگردانند و هفتاد درصد سهم یکسوم نفت را به هوا دهند، جمع شده بودند تا یکبار دیگر به نام اصولگرایی و اصلاحطلبی فضا را آلوده کنند و کارهای خودشان را انجام دهند. در این خصوص در آینده نزدیک با مردم بیشتر صحبت خواهم کرد که آنان چه میخواهند و ما چه میگوییم.
وقت نشستهای شبانه تمامشد، به کوچههای مظلوم سادات و رادک و لبنان بروید که هیچگاه روز این مناطق را ندیدید و شبانه عبور کردید. دوستان اصولگرایم را با همین یادداشت دعوت میکنم در یک تور دوروزه و صمیمانه حضور پیدا کنید تا نشان دهم آن چیزی که شما به دنبال آن هستید نان و آبادانی برای مردم نمیشود…
دیدار با مدیران گچسارانی در یاسوج؛
بعد از جلسه صبح شورای برنامهریزی در استانداری که از صبح تا حدود ساعت دو به طول کشید در هنگام افطار با مدیران همشهریام که در مرکز استان مسئولیت دارند طبق روال حسنه هرساله دیدار و جلسه خوبی داشتم. در این نشست جناب آقای زارع نماینده محترم بویراحمد هم حضور داشتند. حرفهای خوبی زده شد و من هم نکاتی که ضرورت داشت با آنان بیان کردم و از آنان درخواست داشتم تا میتوانند کار کنند و آبروی شهرشان باشند. به وحدت توجه کنند و اسیر حاشیه نشوند. ختم کلامم این بود: از ما گذشته تمام تلاشتان را بکنید و برای مردم مستضعف خالصانه خدمت کنید، منفعتطلبان را از هر سلیقهای از خود دور کنید و برای آخرتمان توشه برداریم.
بازدید از طرحهای درون شهر؛
در این ایام متناسب با وقت از طرحهای درون شهر بازدید کردم. طرحهای عمران شهری در حال انجام است و خوشبختانه نگذاشتیم طرحها متوقف شود. بازدید از پارک بزرگ در حال احداث دریاچهای شهر، طرحهای بافت فرسوده و از همه مهمتر انجام فعالیتهای آسفالت در سطح معابر شهری ازجمله طرحهای بازدیدی بود. در اواخر سال گذشته سهمیه چهار هزار تن قیر برای دوگنبدان و هزار تن برای باشت اخذ کردیم. خوشبختانه شهرداری باشت در همان اوایل سال کار خودش را انجام داد و شهر دوگنبدان با تأخیر شروع شد ولی با تقسیمکاری که انجام شد در اکثر نقاط شهر کار در حال انجام است. مناطق رزمندگان، ۱۰۸، کارکنان دولت، پانصد دستگاه، سهراهی و تقریباً میشه گفت همه نقاط در حال کار است. این کار را همه مردم میبینند و نیاز به شعار نیست. وقت هیچ انتخاباتی هم نیست که بگوییم برای رأی است. از شهردار خواستم لطف کند و یکی دو تن از این صاحبمنصبانی که مرتب غر میزنند و شاید روشون نشه با من بیایند دستشان را بگیر و در سطح شهر در همهجا بچرخند تا ببیند کار میشود و اینقدر غر نزنند. جواب جالبی داد گفت آقای تاج گردون ناراحت نشو شما زحمت خودت را میکشی و مردم میبینند، آنانی هم که خودشان را به خواب میزنند نمیشود بیدار کرد.
موضوع منابع طبیعی و واگذاریها؛
در طول بازدیدهای پراکندهام طبق معمول بازهم به پدیده زشت زمینخواری و سوءاستفاده از قوانین را مشاهده کردم. هر جا همدست میگذاریم جیغ یکی بالا میرود. تاکنون بیصدا جلوی چند کار غیرقانونی را گرفتیم ولی تمامشدنی نیست. اگر یک روزی بخواهم لیست آنانی که روزی در این شهر جایگاه داشتند و از خوان نعمت این شهر بهره کامل بردند و الآن هم کوتاه نمیان را ببرم مردم تعجب خواهند کرد و متوجه خواهند شد چرا بعضیها روی هر موضوعی جیغ میکشند و آدرس غلط میدهند و جلسه وحدت گروهی میدهند تا این وضعتداوم نیابد چون دکان دونبششان تعطیل شد…
* کار شخصی، اداری و خانوادگی داشتم و زودتر از موعد برگشتم. شیراز مطابق رویه هرسالهام توفیق زیارت حرم پاک حضرت احمد بن موسی و مزار حافظ شیرازی را داشتم.
انتهای پیام/م
نظرات کاربران