به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،ابوالحسن غلامی،جانباز قطع عضو گچسارانی درمطلبی به یاد جانفشانی رزمندگان اسلام درکربلای 4نوشت:درآذرماه ۶۵ قبل ازنبرد کربلای چهار کنارسواحل اروند،یک شب چندتشت حنای آماده آوردندتومقرگردان امام حسین علیه السلام به فرماندهی سردارمحمدارشادی،بنا شد همه بخصوص جوانان مجرد به سان حجله رفتن انگشتان دست وپای خودرا حنا ببندند.
منم باوجود سن کم که به دامادی نمی خورد(پانزده سال و هفت ماه) درجوار داداشم سیدیدالله فاطمی دست وپاهایم را حنابستم.
چندشب بعد وارد نبرد مظلومانه کربلای ۴ بااستکبارجهانی شدیم،اما با خیانت برخی منافقین و ورود ماهواره های آمریکایی عملیات دچارمشکل شد.دربخشی ازعملیات تعداد حدود ۵۰ نفر که اکثراً جوان بودنددرجوار شهیدان مسعودخرمی،سیدابراهیم خالقی،سیدمختاردست افکن،سیدفیضل الله درخوش به محاصره افتادیم.
اززمین و هوا ،رودخانه مورد هجوم باران گلوله مستقیم، توپ،بمب باران هوایی و حملات شیمیایی قرارگرفتیم.دراین نبرد نابرابر همزمان به اتفاق سرداریدالله فاطمی و بیسیم چی ایشان برادرموحد به شدت ازناحیه دست وپاهای حنابسته مجروح شدیم.
آقایدالله باتلاش فراوان سعی کرد مادونفر را باکمک زنده یادجانبازهدایت کریمی به جای امن منتقل نماید.آقایدالله بادست مصدوم برگشت که به بقیه یاری رساند و ماهم منتقل شدیم اهواز ودرنهایت مشهد،وقتی باالاجبار بناشد انگشتانم را از پیکرم جدا کنند خواهش کردم ناخن های حنایی را برایم به یادگارجدا کنند که چنین هم شد.
غافل ازاینکه داداش یدالله لحظاتی پس ازجدایی از ما درکنارمرز جاودان ایران زمین اروند رود بااصابت ترکش به چشمان آهو رنگش و با موها و دست وپای حنایی به حجله شهادت رفتند.
هرگز فراموشت نخواهم کرد ،آنچنان که ملت ایران فراموشتان نکرده اند.داداش یدالله تک فرزند پیرمرد دوست داشتنی محله سادات گچساران آقامیرمرتضی و ازکودکی از نعمت بی نظیر مادر،هم محروم بود.
دیشب ازسردلتنگی رفتم به زیارت بازماندگان سردارشهید یدالله فاطمی و راهی جز نوشتن نداشتم بلکه کمی دراین آشفته بازار زندگی مردم مظلوم دیارم آرام بگیرم.
امیدوارم به آینده ، چراکه یدالله ها به یاری مردم سرزمینم خواهند آمدوکرکس های عقاب نما را به لانهُ کثیف خود خواهند راند.
هنوزازکربلایت به گوش آید ندایت حسین جان ها فدایت
چو ایران نباشد تن من مباد
انتهای پیام
دیدگاهها