به گزارش آفتاب جنوب،از مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهدی که با خدای خود بسته بودند وفا کردند سپس شهید شدند و عده ای نیز منتظر شهادتند.(احزاب/33)
شهید سردار کشکولی دریکی از روزهای گرم مردادماه سال 1336، در ششمین روز از پنجمین ماه سال در خانواده روستایی محرومی واقع در قریه بن پیر از توابع شهرستان گچساران متولد شد پدرش حاج حیدرعلی کشکولی فردی مشهور به دیانت ،تقوا ، محبت اهل بیت عصمت وطهارت و جوامردی؛ و مادرش نیز زنی با وقار، مومنه و از ارادتمندان حضرت فاطمه سلام الله علیهابود.
سردار از همان دوران کودکی گل سرخ شهادت برصورت معصومش نقش بسته بود، او همچنان با محرومیت بزرگ می شد و از همان اوایل به کمک پدر فقیرش می شتافت و به شغل شریف کشاورزی و دامپروری می پرداخت تا اینکه همراه با کار شروع به درس خواندن نمود،شهید همچنان با رنج و محرومیت به زندگی پر مشقت ادامه می داد وعشق به خدایش را در دل می پروراند تا اینکه بر اثر فشار اقتصادی نتوانست به تحصیل ادامه دهد و از طرفی چون چندین نفر از خانواده را باید نان می دادبه شغل شریف کارگری پرداخت.
مبارزات سیاسی
شهید در سال 1356به خدمت سربازی رفت و خدمت او در لشکر 7 گارد شاهنشاهی بود ولی به علت نفرتی که از رژم پهلوی داشت در کارها سهل انگاری می نمود و مورد خشم فرماندهان گارد قرار می گرفت،شهید در دوران انقلاب پس از دستور حضرت امام (ره)در خصوص فرار از پادگان ها از دستور فرماندهی مبنی بر شلیک به مردم سرباز زده که اسلحه خود را به مردم تحویل و در حین رفتن به سوی مردم از پشت سر از ناحیه پا مورد اصابت گلوله مزدوران پهلوی قرار می گیرد و نهایتا از طرف مردم نجات داده می شود، بعد از پایان دوران سربازی باز به شغل قبلی اش که همانا کارگری بود در شرکت تهران جنوب مشغول شد.
فعالیت های ایشان در دوران خدمت مقدس پاسداری زمانی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گچساران تشکیل گردید، او علاقه شدیدی به امام (ره) و انقلاب داشت باآنکه در شرایط سخت اقتصادی بود و تقریبا سرپرستی اعضای خانواده را به همراه پدر بر عهده داشت به لباس مقدس پاسداری درآمد و دوره یک ماهه ایدئولوژیک و نظامی را در گچساران با موفقیت پشت سر گذاشت.
شهید کشکولی از همان ابتدا همچنان مسئولانه با قضایا برخورد می کرد که همیشه مورد مهر و محبت مربیان قرار می گرفت و بعد از پایان دوره آموزشی در واحد عملیات سرسختانه و خستگی ناپذیر مشغول خدمت اصلی اش شد،شهید از تقوای فوق العاده ای برخوردار بودکم حرف و پرکار بود و با قرآن کوچکی که در جیب داشت آیه های قرآن را زمزمه می کرد با اینکه از نظر اقتصادی بسیار محتاج بود ولی همیشه از حقوق ناچیزش به فقرا انفاق می نمود؛شهید آنچنان شیفته امام(ره) بودکه هر وقت امام صحبت می کرد در چشمانش اشک هویدا می گشت و می گفت:" خدایا امام رادرپناه خودت حفظ کن".
پاره ای از مسئولیت های شهید
اولین ماموریت شهید پاسداری از مرزبانی میهن اسلامی در پاسگاه دارخور قصر شیرین بود که چندین ماه بی وقفه و با دلی آکنده از عشق مکتب، به نبرد با کفار بعثی ادامه دادو به کمک سایر برادران سپاه گچساران با آنکه از حداقل امکانات بهره مند بودند در مقابل دشمن که از مدرنترین سلاح ها استفاده می کرد اجازه پیشروی به دشمن را ندادند و اولین ماموریت را با سرافرازی پشت سر نهاد.
دومین ماموریت شهید به همراه یک واحد رزمی از برادران سنندج بود و در طول درگیری که منجر به باز پس گرفتن سنندج از ضد انقلابیون شد، در واحد اطلاعات و تحقیقات سپاه سنندج مشغول بکار شد به گونه ای که کار او موجب تحسین برادران سپاه سنندج گردید.
سومین ماموریت شهید در تاریخ 59/7/9 ؛پس از هجوم مزدوران عراقی به خاک کشور عزیزمان به جبهه شتافت و در کنار برادران رزمنده خود از پاسگاه مرزی جراحی حفاظت نمود، مسئولیت نگهداری این پاسگاه و پاسگاه مجاور آن که برعهده برادران سپاه گچساران بود خطرناک و در قطب مواضع دشمن بود و تنها پاسگاهی بودند که با رشادت برادران پاسدار هرگز سقوط نکرد و همچنان در برابر صدامیان ایستادند، شهید جان برکف وضعیت پاسگاه های دشمن را شناسایی کرده و با حملات مکرر و موفقیت آمیز باعث عقب نشینی دشمن شد.
آخرین ماموریت شهید در بهمنشیر آبادان بود که در تاریخ 59/5/12 همراه با پنجمین واحد اعزامی از گچساران به برادران رزمنده خود در جبهه بهمنشیر فیاضیه آبادان پیوست، شهید بدون وقفه و خستگی ناپذیر به مبارزه ادامه دادو رشادتهای بی نظیر او موجب تقویت اراده برادران دیگرش در جبهه ها می شد.
شهید کشکولی در آغاز فرماندهی یک تیم چریکی را برعهده گرفت و چون از شجاعت و کارایی نظامی بسیار بالایی برخوردار بود؛ که گویا سالهای سال در میدانهای نبرد جنگیده بود و به همین دلیل توانست فرماندهی یک پاسگاه چریکی را که در مواقع لزوم به قلب مواضع دشمن نفوذ می کرد بر عهده گرفته و چه مردانه در این سنگر جنگید و یاد رزمندگان صدر اسلام را زنده می کرد.
آخرین مسئولیت شهید فرماندهی یکی از تیم های شهادت در خط مقدم جبهه در 300 متری مواضع دشمن در روز 59/10/2 بود، درگیری شدیدی آغاز می شود شهید به مبارزه بی وقفه ادامه می دهدعلی رغم تهاجم شدید ولی از خاک میهن اسلامی همچنان دفاع می کرد تا اینکه خمپاره ای دقیقا به سنگر اصابت می کند و چندین نفر از برادران زخمی شده و شهید از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار می گیرد با اینکه از ناحیه سر و صورت زخمی بود همچنان در خط مقدم جبهه ماند تا اینکه در ساعت 4 بعد از ظهر روز 10/2/ 59به ملکوت اعلی پیوست.
وصیت نامه شهید سردار کشکولی
سلام بر پدر،مادر,برادران و خواهرانم و سلام بر ملت ایران و مردم گچساران
من امیدوارم که خانواده ام برای من هیچ ناراحتی نداشته باشند و ندارند چونکه این راهی بود که من خودم با صلابت پدر و مادرم انتخاب کرده ام و این راه،راه شهادت است که هر کس سعادت آن راداشت به هدفش خواهد رسید،کاش خداوند تبارک و تعالی آن را نصیب من هم می کرد و من از پدر،برادران و خواهرانم می خواهم که همیشه در همه حال همسنگر من باشند و برتو ای مادر غم پرورم نصیحت می کنم که هیچ غمی رابرای من از خود راه مده بلکه شاد واین را پیش خودت فکر کن که در حجله دامادی پسرت نشسته ای، چونکه من به فرموده روح خدا رهبرم روانه جهاد با کافر شده ام و دیگر نصیحت من بر پدر و مادرم و بلکه بر کلیه خواهران و برادران ایرانی این است که مبادا دین را به دنیا بفروشید و آخرت را فدای هوس و شهوت کنید و در مقابل اندوها و سختی های ایران با سلاح بردباری پیکار کنندو بر تصمیم خودشان ثابت قدم باشند.
والسلام فیاضیه آبادان خط اول جبهه تاریخ 59/9/2
گفتنی است شهید سردار کشکولی اولین شهید پاسدار سپاه ناحیه گچساران می باشند.
بر ارواح طیبه شهداء صلوات
انتهای پیام/م
دیدگاهها