به گزارش آفتاب جنوب،اینجا شهر من است…شهری چهارفصل که آن را گچساران میخوانند اما در واقع بیشتر به زور آباد شبیه است تا گچساران.میخواهم از زبان خودم برایتان بنویسم…حدود ۴ سال از عمرم تا بهارستان را با هدف روشنگری در مسائل انتخابات حرف زدم با این امید که گره هی باز شود و نقطه سفیدی در دل سیاهی ها گذاشته شود.

همه یافته ها و گفته هایم بر اساس تجربیاتی بود که بالغ بر ۱۰ سال در قالب وظیفه خطیر نظارت بر سر صندوق های رای داشتم…در طی این سالها به جای جای شهرستان رفته و در جریان رای گیری با چهره های زیادی سر وکار داشتم اما امیدم بر این بود که با گذشت آن همه تجارب تلخ امسال با وجود تدابیر امنیتی و بالا رفتن سطوح فرهنگی افراد دیگر شاهد آن گونه ناملایمات در انتخابات نباشیم ولی...

از آنچه که روزانتخابات دیدم و آن همه ظلم و حق کشی و فحاشی و قسم دروغ و بی حیایی چیزی نمی گویم که نگفتنش بهتر است…آن آقایی که ادعای دین و دیانت دارد دیروز جلوی چشمان من به ایمانش کبریت کشید و هر آنچه را که در سر سفره اهل بیت(ع) سالها جمع کرده بود با یک جرقه سوزاند فقط به این خاطر که فلان آقا نماینده شود و فردا روزی به او نگاهی هم نکند و حتی به مراسم ختم پدرش هم نیاید….آنها که دیروز آخرتشان را برای آباد کردن دنیای دیگران فروختند هیچ چیزی بدست نمی آورند چرا که این وعده امام حسین(ع) به لشکریان شامی در روز عاشورا بود.

به هر حال من امروز به نهاد متبوعه ام کتبا اعلام کردم دیگر از این پس هیچ نظارتی در امر انتخابات نخواهم داشت و تقاضای راکد نمودن پرونده ام را نمودم…اما چند جمله ای هم از شرح حال کاندیدم بگویم….آقای مهندس حاج علی پولادی وندا در شب شروع تبلیغات انتخاباتی اجازه تبلیغات پیش از موعد تا شروع ساعت مقرر را به ما نداد با این حساب که گفت نمی خواهم قانون را زیر پا بگذارم..

حاج علی پولادی وندادر تبلیغات انتخاباتی اش خصوصا درروز سخنرانی نه از پرچم یکی از هیئات عزاداری معروف شهر استفاده کرد و نه از بنر شهدای مدافع حرم در جلوی ستادش سواستفاده کرد…پولادی نه شبانه برنج و روغن به باشت و باباکلان فرستاد و نه کارت هدیه به پشتکوه سربیشه هدیه داد و نه روز انتخابات قانون را زیر پا گذاشت و نه طرفدارانش صندوقی را قرق کردند.

من سال ۹۰ مسول سرشماری روستای خودم با چند تا از روستاهای اطراف بودم به جرئت قسم میخورم تعداد کل جمعیت روستای من کمتر از مقدار تعرفه ای است که به روستا فرستادند تا چه رسد به جمعیت قانونی رای دهندگان؟!

به هر روی هر آنچه که رخ داد دیگر تمام شد اما آنهایی که ایمانشان را سوزاندند و به خاطر خوشایند کاندیدشان یا حرفی به ناحق زدند و یا رایی به ناحق در صندوقی ریختند بدانند که کاندیدشان آنها را به تیپا و لگدی هم مهمان نمی کند فقط آنان می مانند و بار سنگینی از گناه و حق الناسی بر گردن خود.

از اینکه در طی این ۴ سال مطالب مرا خواندید بی نهایت سپاسگذارم….لطفا دیگر منتظر تا بهارستان بعدی نباشید،زیرا که امیدی به فردای بهتر نیست.

انتهای پیام/م