به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،گودرز محمدی، فعال فرهنگی گچساران در یادداشتی نوشت:محرم و صفر، ماه های آموزه های تربیتی امام حسین علیه السلام در کربلا و عاشوراست. ترکیبی از غم و شادی، غصه و نشاط توام با خودسازی انسان ها و جامعه که دارای همه فضیلت ها در ابعاد گوناگون است.
محرم و صفر حاوی رزم ها و بزم ها، روضه ها و گریه ها، شورها و شعورها، سینه زنی ها و زنجیرزنی ها از یک طرف و حاوی روشنگری های علما و خطبا در تبیین سِر این بیداری و تکرار این آیین ها و نذر و نیازها و از خودگذشتگی ها است.
و از طرف دیگر نیز حاوی نمایش ها و همایش ها، اسارت ها و شجاعت هایی است که رشد و بالندگی فردی و اجتماعی و نوعی رضایت خاطر و احساس لذت ، نشاط معنوی حاکم بر روح ها و نزدیک دیدن خود به خالق و تمنای این تملک معنوی و عرفانی برجسم ها و جان ها که همه از امور باطنی و فطری است، را در بر می گیرد و در محرم و صفر است که قلب ها و اراده ها همه ساله شکوفه می زنند و شکوفا می شوند.
حقیقتا انسان درمحرم می تواند خود را بیمه ارادت به ابا عبدالله علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها نماید چرا که حسین علیه السلام و یاران شان حقایقی را فهمیدند که کمترین کار برای بقای دین و جاودانگی شهادت و ارتباط با آن حقیقت محض و دادن جان بود.
سوال این است که شهادت حسین علیه السلام و یاران ایشان در عاشورا چه درس هایی به انسان می آموزد.پس می آموزد که چگونه سعادتمند بمیرید( إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً). اینکه می آموزد که مرگ را چگونه می توان تبدیل به ولادت کرد،یعنی با این نوع مرگ نیز ولادت جدیدی آغاز شود و اگر قرار است بمیری طوری بمیر که متولد شوی.
بنابراین چگونه به انسان حیات جاودانه دادن یعنی "وَجَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ".یعنی حیات را به تصویر کشیدن .یعنی حیات طیبه را تبلیغ نمودن، یعنی حیات را تعلیم دادن.یعنی حیات زمینی را به آسمان وصل کردن.یعنی رهایی از رفتارهای روزمره و خواب آور.یعنی جنگیدن برای حاکم نمودن حکم خدا بر کل جامعه و جهان است.
اما سوال دیگر این است که هدف امام حسین علیه اسلام از این نهضت عاشورا و ایستادن تا پای جان چه بود.آیا امام علیه السلام برای این قیام کردند که فقط شهید شوند؟ آیا برای تفریح و موج انداختن با ظلم و فساد قیام کردند؟.امام حسین علیه السلام فرمودند که برای اصلاح دین جدم رسول الله(ص) قیام کردم.بنابراین بر سردین خدا چه آمده بود که امام برای اصلاح آن قیام کردند.
با این وجود نیز در دل قیام امام حسین علیه السلام همه موارد در هدفشان بود چرا که قیام امام علیه السلام جامع الابعاد بود.امام برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دین اسلام قیام کردند که این قیام ممکن بود به شهادت ختم شود یا به حکومت .
پس اگر امام حسین علیه السلام قیام نمی کردند او را می کشتند چون تحت تعقیب دشمنان بود و امام را هم می کشتند اما نه در حادثه عاشورا بلکه بدون سروصدا.پس امام باید این کشته شدن را مدیریت می کردند آنهم با تدبیر و عمل به هنگام.امام حسین علیه السلام فرمودند بنی امیه اموال مرا گرفتند، دین خدا را تضعیف کردند و نیز مرا محدود و دنبال محصور کردنم بودند.قصد جانم نمودند و دربه در دنبالم بودند و چاره ای نبود جز اینکه از مکه خارج شوم و اگر این کار را به موقع نمی کردم و از محل امن مکه خارج نمی شدم،پس مرا می کشتند و خونم هیچ اثری نداشت و فراموش می شد.
بنابراین امام حسین علیه السلام قیام کردند و عاشورا را برای حق خواهی و باطل ستیزی جاودانه کردند.اگرچه این عمل یزید ملعون بود که امام را به این نقطه رسانید لذا امام و یارانشان در او حل نشدند بلکه آنها حل شدند.مشکل امام علیه السلام امرا نبودند بلکه علمای جور بودند و یزید کوه آتشی بود که امام در آن پاگذاشت و شهادت جلوه کرد و در بشریت به اوج جاودانگی رسیدند.
امام حسین علیه السلام تعبیری از مومن دارند که مومن آتش را در دستانش نگه داری می کند تا سرد شود. نمونه آن شهید رجایی در عصر معاصر است که فرمودند بهترین روزهای من در زندان زمانی بود که بعد از شکنجه به روی تاول ها می دواندند و من می گفتم" قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی "و شکنجه گر عصبانی می شد آن موقع احساس پیروزی می کردم.
لذا امروز باید با تاسی از ایثار حسین علیه السلام و یاران شان، آتش را هم در دل نگه داشت و هم در دست .سوال اینکه تاکی باید بایستیم و مقاومت کنید که تا آنجا مقاومت کنیم که این ایستادگی را به حمله تبدیل کنیم و رقیب را از پای درآوریم .تا آنجا که فرهنگ معاویه ای و یزیدی در برابر شهادت طلبی شکست خوردند ، شناخته شدند و معاویه و یزید هم دستانشان رو شد وهم رسوا شدند.
به نیز تعبیری مومن مثل طلاست که اگر درخمره اسید واردش کنی، رنگ نمی بازد و همان طلا می ماند و امروز ما باید در خمره های صهیونیستی و آمریکایی رنگ نبازیم و ثابت قدم بمانیم تا آن ها را از پا درآوریم.چرا که جنایات وحشیانه صهیونیست ها و آمریکای جهانخوار، مومنین را به فهم حقیقت ظهور بیشتر نزدیک کرده است تا جلوه های بیشتری در ابعاد مختلف آن بیابند.
ظهور در ابعاد مختلف سیاسی،نظامی،اجتماعی، فرهنگی و با جهاد تبیین تجلی پیدا می کنند و امام خمینی(ره) در سال 1340آتش را در دست نگه داشتند و با همراهی مردم انقلابی حرکت و مبارزه کردند و در مقایل رژیم منحوس پهلوی پیروز شدند.بنابراین امروز مبارزان نسل 1340همراهان نسل های بعد تاکنون هستند.
با بیداری نسل های کنونی زورگویان جهان را به ستوه آورده ایم و به زانو نشاندیم و افول قدرت های بزرگ و سلطه گر را نزدیک و نزدیک تر کردیم و به این معنا است که راه عاشورا و زندگی شهدا شارژ ما هستند و روضه ها و محرم و ... انرژی مثبت افزای ما .
سازش با آمریکا آتش را از دست کنار گذاشتن است و سازش با یزیدیان زمان هم درآنها حل شدن است.در طول تاریخ ثابت شد هرکسی اهل آتش در دست نگه داشتن نباشد رفتی است و برخی انقلابی نماهای سست ایمان به جببه باطل غلطیدند و بدانید که غربال انقلاب اسلامی پاک را از ناپاک و حق را از غیر حق جدا می کند برای اینکه عفونت مغزهای علیل شان برهمگان ثابت شود که دروغگویانی منافع طلب بودند.
اما رسالت امروز ما ایستادگی بر ارزشها ،باورها و جلوه آموزه های امام حسین علیه اسلام در کربلا است که باید همه به کربلا بنگریم و هم به فرهنگی که پشت کربلای حسین علیه السلام بود هم بایدنگرست چرا که حضرت زینب سلام الله علیها به سقیفه 50سال قبل می نگریستند و در اسارت کربلا آنرا اثبات کردند .بنابراین گذشته را باید چراغ راه آینده کرد و برای نسل شجاع و پیشگام امروز تبیین نمود و به سوگواری هایتان معنی ببخشید و روحیه تعالی بخشی را درون خود و نیز جامعه روزبه روز افزون کنیم. ان شاءالله.
انتهای پیام/
نظرات کاربران