نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
5. مرداد 1401 - 14:15
این روزها هر گوشه کشورمان لاله زار شهداى گرانقدر اسلام است ،شهدائى که هر کدام با قطره قطره خون پاک خویش درخت تناور این انقلاب خونبار را تناورتر مى سازند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب، خانواده اسماعیلی از خانواده‌های سرشناس گچساران هستند،رمضان اسماعیلی(پدر) و عبدالحمید اسماعیلی(فرزند) از شهدای این خانواده اند که علاوه بر این دو شهید والامقام خواهرزاده‌ عبدالحمید یعنی "قدرت الله حیدری"  هم از شهدای دفاع‌مقدس است.

تجلیل از صبر و شکیبایی خانواده شهداء

 سردار بادفر،مسئول بسیج ستادکل نیروهای مسلح کشور ؛سردارآقامرادی ،مسئول سرمایه انسانی بسیج ستاد کل نیروهای مسلح کشور؛فرمانده سپاه ناحیه گچساران،نماینده ولی فقیه در سپاه ناحیه گچساران  و جمعی از پرسنل سپاه شهرستان به دیدار خانواده شهید "قدرت الله حیدری" رفتندو از صبر و شکیبایی این خانواده شهید تجلیل کردند.

همچنان چشم انتظارفرزندم هستم

 خانم اسماعیلی هم مادر شهید "قدرت الله حیدری" و هم فرزند شهید "رمضان اسماعیلی" و هم خواهر شهید "عبدالحمید اسماعیلی" است.مادر شهید جاویدالاثر "قدرت‌الله حیدری" ، می گوید:پدرم در عملیات فتح خرمشهر و در خرداد ماه سال 61 شهید شدند،برادرم نیز در آذرماه سال 60 در عملیات سوسنگرد و فتح بستان به شهادت رسیدند، و پسرم هم در منطقه طلائیه در اسفندماه 62 به مقام شهادت نائل آمدند که همچنان چشم به راه بازگشتش هستم.

مادر شهید " قدرت الله حیدری" که گرد پیری برچهره شان سنگینی می‌کند،با روی باز از میهمانان استقبال می‌کنند و هر چه به یاد دارد از زندگی عزیزان شهیدشان می گوید.

وی می افزاید:پدرم همیشه ما را به خواندن نماز، تلاوت قرآن، حفظ حجاب و انجام فرائض دینی تشویق می‌کردند و عبدالحمید ،برادر شهیدم هم به مانند پدرم بارها ما را به رعایت حجاب و امر به معروف و نهی از منکر سفارش می‌کردند و برادرم می‌گفت که "امر به معروف و نهی از منکر پیام امام حسین علیه السلام است و باید پیام سرور و سالار شهیدان را به سراسر دنیا برسانیم".

مادر شهید حیدری درادامه نیز اظهارمی کند:اعضای خانواده ام برای حفظ و صیانت از اسلام و پاسداشت قرآن و ادامه راه اهل بیت علیهم السلام ،همچون دیگر رزمندگان اسلام به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافتندو این مهمترین اهداف خانواده ام بود.

زندگی نامه شهیدرمضان اسماعیلی

قبل از انقلاب 57شهید به عنوان یکی از کاسبین و بازاریان معروف گچساران بود که برای کسب معیشت خانواده و نیز کسب رزق و روزی حلال به مناطق چرام و دهدشت از توابع کهگیلویه و بویراحمد هم بعضا مسافرت می کردند.

این شهید والا مقام در این مناطق با شرکت در مساجد و ماه محرم با نوحه سرایی و روزعاشورا با شبیه خوانی و تعزیه مردم را با قیام کربلا آشنا نموده و این اقدام وی در صفای روح و تقرب به معبود نقش مهمی داشت. او با اخلاق پسندیده و نحوه برخورد مناسب با مردم باعث جذب مردمان این دیار می شد.

کمک به اعتصابیون شرکت نفت گچساران

شهید اسماعیلی با ساخت مُهر( حک کردن اسم روی مهر) در شهرها و روستاهای اطراف شهرستان کمک مؤثری به افراد بی سواد می کردند، قبل از شروع قیام مردم؛ وی حاضر نمی شدند بالای سردر مغازه اش پرچم شاهنشاهی نصب کنند که با آغاز قیام در سال 57 ایشان حاضر شدند به عنوان اولین نفر مبلغ 5هزارتومان (که آن روز مبلغ قابل توجهی بود) برای کمی به اعتصابیون شرکت نفت گچساران بپردازند.

 وی با آغاز قیام مردم با شعار کوبنده در راهپیمایی ها و تظاهرات و باشرکت در نماز جماعت و دیگر مراسمات مذهبی دین خود را به انقلاب ایفا می کردند و پس از به شهادت رسیدن فرزند معلمش حتی یک لحظه آرام و قرار نداشتند و در سوگ فرزندش نگریست بلکه کوبنده تر از همیشه فریاد رسای امام خمینی(ره) را فریاد زدند و یاد نهضت عاشورای امام حسین علیه السلام را در مراسم عزاداری احیاء می کردند.

درتب و تاب رسیدن به فرزند

این شهید والامقام وقتی نوحه می خواندند، سینه زنان با شور و هیجان به یاد سرور شهیدان سینه می زدند ، در مراسم عبادی سیاسی نماز جمعه وقتی فریاد الله اکبر سر می دادند صدای ایشان از همه رساتر بود . بعد از چند ماه از شهادت فرزند روح ایشان در تب و تاب رسیدن به فرزند شهیدش بود؛ به همین جهت برای رسیدن به درجه رفیع شهادت و برای ضربه زدن به صدام با شعار کوبنده مرگ بر صدام یزید کافر عازم جبهه شدند و در عملیات فتح خرمشهر(بیت المقدس) به فیض عظیم شهادت نائل آمدند.

پیام شهیدرمضان اسماعیلی :" به جبهه می روم که انتقام خون فرزندم را از صدام و صدامیان بگیرم و قیام امام خمینی(ره) را زنده نگه دارم".

وصیت نامه شهید عبدالحمید اسماعیلی

بسمه رب الشهداء و الصدیقین 
ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص . 
بنام او شروع مى کنم که از اویم و زندگیم براى اوست و اگر لیاقتش را داشته باشم مرگم نیز در راه اوست،با سلام و درود بر تمامى شهداى انقلاب اسلامى ایران و با درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامى .

این روزها هر گوشه کشورمان لاله زار شهداى گرانقدر اسلام است .شهدائى که هر کدام با قطره قطره خون پاک خویش درخت تناور این انقلاب خونبار را تناورتر مى سازند ، خون حسین علیه السلام مى جوشد و به همراهش خون حسین ها و بهشتى ها و باهنرها و رجائى ها را نیز به جوشش مى آورد .

صیانت از انقلاب در مقابل لیبرال ها

و همین خونها است که تاکنون انقلاب را در برابر هر گونه انحراف و کژى از جانب منافقین ، کفار ، صدامیان ، سلطنت طلبان و لیبرال ها و ... استوار و محکم نگه داشته است . به همه خواهران و برادران توصیه مى کنم دست از حمایت انقلاب بر نداشته و تا آخرین نفس و تا آخرین نفر از آن حمایت نمائید زیرا این انقلاب پشتیبانش خداست .

از پدر و مادرم مى خواهم که صبور و مقاوم رسالت زینبى خویش را به انجام رسانند که ان الله یحب الذین الصابرین و خداوند صابرین را دوست دارد. 

نامه شهید قدرت الله حیدری به دوستانش

پس از عرض سلام و سلامتی، پیروزی و موفقیت شما دوست عزیز؛ از خداوند متعال طالبم و امیدوارم که همیشه شادو خوشحال و با عزمی راسخ بتوانید در پشت جبهه خدمات ارزنده ای برای رضای خدا به خلق خدا بکنید باری دوست عزیز(منصور) اگر از حال این حقیر بخواهید الحمدالله سلامتی برقرار است و بدعا گویی شما نیز مشغول می باشم راستی از این که موقع آمدن من به جبهه طوری بود که نتوانستم از شما خداحافظی کنم ومعذرت می خواهم.

برادر عزیز من در چند روز مرخصی خود وقتی با چهره نورانی شما روبرو می شدم خیلی روحیه می گرفتم و خوشحال می شدم که دوستانی همچون شما دارم.واقعاً برای من سربلندی است که در آنجا باشما دوستان باشم و رفتارشما دوستان عزیز را سرمشق خود قرار دهم.

اگر منصور آمده، سلام مرا به او برسان و بگو از اینکه در این چند روز باصحبت کردن با او بی نصیب بوده ام خیلی افسرده ام .ولی چاره چیست. شاید خدا می خواسته که با پیروزی حضورشان برسم. خلاصه دوست عزیز بیشتر از این مزاحم اوقات شما نمی شوم.من در روز جمعه حرکت کردم و آمدم دکان تا از شما خداحافظی بزنم ولی یادم آمدکه روزهای جمعه مغازه بسته است. خداحافظ شما دوست عزیز ومهربان و سلام مرا به دوستان امرالله میشان، جان محمد و برادر قشقایی برسان.سلام مرا به علی آقا هم برسان. به امید دیدار.       

نامه دیگر شهید به دوستانش

حضور مبارک دوستان مهربانم منصور امینی، قدرت الله کشکولی، سلام. پس از هر چیز سلام گرم و پرشورم را از راه های دور به حضورتان می رسانم و امیدوارم حالتان خوب باشد و هیچ گونه ناراحتی نداشته باشید.

اگر جویای حال من باشید الحمدالله سلامتم و مشغول دیدن آموزش در پادگان شهید دستغیب در کازرون قرار داریم و به دعا گویی شما برادران مشغولم .نمی دانید که چقدر دلم برای دوستانی مثل شماها تنگ شده و تنها کاری که می توانم انجام بدهم نوشتن نامه است.

من از این که برای یاد گرفتن آموزش در راه خدا آمده ام خیلی خوشحالم و امیدوارم که شما این آمادگی را داشته باشید که اگر ما رفتیم و کاری نتوانستیم انجام دهیم، شما بیائید و کار صدام و صدامیان را یکسره کنید من به نوبه خود توانستم این کار و این هدف مقدس را دنبال کنم و امیدوارم خدا از من راضی باشد.

به امید پیروزی حق علیه باطل

 الان که این نامه را می نویسم،وقت اذن مغرب است و خیلی عجله می کنم دیگر وقت عزیزتان را نمی گیرم در ضمن سلام مرا به برادر قشقائی و غلام ... برسانید ،بقیه دوستان را هم سلام برسانید به امید پیروزی حق علیه باطل خداحافظ همگی شما.خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. 

نزدیک به 40سال از شهادت فرزند دردانه این خانواده می‌گذرد اما هنوز پس از گذشت این مدت مادر با مرور خاطرات فرزندش اشک می‌ریزد گویا شهید تازه از میان آنها پرکشیده است."قدرت الله حیدری" سال ۱۳۶۲ در منطقه طلائیه به شهادت رسید و پیکرش نیز بازنگشت که از همان زمان نیز دوران سخت انتظار آغاز شد.

آری اینچنین خانواده‌هایی بودند که بار اصلی انقلاب و جنگ هشت ساله دفاع مقدس را به دوش کشیدند و از همه هستی شان برای اعتلای ایران اسلامی گذشتند، به قول مادر شهید قدرت الله حیدری "همه اعضای این خانواده انقلابی بودند".

 

انتهای پیام/

 

نظرات کاربران

تازه های سایت