به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب، ارسالی مخاطب_عباس میرزا از فرزندان فتحعلی شاه و ولیعهد دربار قاجار و حاکم آذربایجان بود. قرعه زمامداری وی بر امور، مصادف است با شکوه تزارها و چشم طمع آن ها به حوزه استحفاظی عباس میرزا. عباس میرزا متاسفانه به عمر کوتاه خود قرارداد های ننگین گلستان و ترکمنچای را دید و اما تحمل نکرد. تحمل نکرد و تا جان در قالب داشت ، در این چهار دهه زندگانی خدمات زیادی ارائه داد .
اعزام دانشجو به اروپا، جلب مهاجران اروپایی، اصلاحات نظامی، ترجمهٔ آثار اروپایی، برپایی کارخانههای گوناگون و چاپخانه از اقدامات وی در جهت اصلاحات بودند. او که نمی توانست قراردادهای تحمیلی روسیه تزاری را فراموش کند قصد لشکرکشی خراسان کرد تا سرپوشی برای فاجعه آذربایجان برای خود دست و پا کند .
عباس میرزا اما همه آنچه که داشت را مرهون درایت و علم دو فراهانی پدر و پسر که بارها در طول خدمتشان به قاجار، مورد عتاب آنها قرار گرفتند،بود . عمر کوتاه عباس میرزا به سر آمد و فرزندش بجای وی ردای خلافت بر تن کرد . در همان ابتدا محمدشاه تحت تاثیر اطرفیان، فراهانی پسر، قائم مقام خود را در باغ نگارستان پس از چند روز حبس، خفه میکند و این آغاز کج روی دودمان "انحصارگر" قاجار بود .
رسم کریه نخبه کشی و پخمه و چاپلوس پروری این خاندان یکی دیگر از فرزندان بزرگ ایران یعنی میرزا محمدتقیخان فراهانی ملقب به امیر کبیر را نیز به کام مرگ میرساند . رویکرد محمد شاهی رویکردی به غایت ناهمسان با جامعه عباس میرزایی بود . او که نمی توانست خود را با شرایط وفق دهد با حذف نخبگان و پرورش پخمگان سعی در تغییر شرایط به نفع خود داشت.
جامعه گچسارانی شرح نزدیکی به جوامع عباس میرزا و محمدشاه دارد . ابتدائا باید عرض شود در نگرشی که ما اتخاذ کردیم قبح حاکمیت موروثی جایگاهی ندارد بَل ما معتقدیم خانواده های موفقی در عرصه های مختلف در جهان وجود داشتند که حضور هر یک از آنها مانعی برای تبلور دیگری نبوده و نیست .
این را هم اضافه کنم که جمهوریت نماد انتخاب و مشارکت مردم است امانباید از این نکته غافل شد که اساسا "کنترل" جامعه دست ما نیست. متاسفانه بازیگردانان با غول رسانه و صرف سرمایه در عرصه سیاست منجر به مسدود یا محدود شدن گفتگو در جامعه هستند . ایضا تنها یک جاده یک طرفه به سوی یک هدف از قبل تعیین شده است که قدرت تفکر کردن را از دسترس خارج میکند .
قاجار با قدرت نظامی و سواران بر اریکه قدرت امروزی با در اختیار گرفتن "زر و زور و تزویر" راه را بر نبوغ و حضور بسیاری از نخبگان سد کردند. بعد از چندی که دوباره لایو حاج عبدالرحیم رحیمی را دیدم به یک نکته حائز اهمیت دیگر بر خوردم . آن نکته اشاره ایشان به انحصار گرایی بود .
انحصارگرایی به هیچ عنوان با حاکمیت موروثی یکی نیست . انحصار گرایی در معنای امروزی را میتوان همان دست های پشت پرده برای تصاحب قدرت درنظر گرفت. بعد از به زیر کشیده شدن غلامرضا تاجگردون از نمایندگی، این حاج عبد الرحیم رحیمی بود که با مشورت از بزرگان و سیاسیون خود را به عنوان اولین کاندیدای چپ ها معرفی کرد.
اما دیری نپایید که ساسان برادر بزرگتر غلام به یکباره پای در عرصه سیاست گذاشت . ارکان های قدرت "زر و زور و تزویر" ساسان را به سرداری سوار بر اسب تشبیه کردند اما غافل از این مورد که ساسان نمی تواند سوارکاری کند،بودند .
اولین اقدام ساسان حضور ناهماهنگ در حوزه گچساران و باشت بود که با انتقادات بسیاری مواجه میشود. غلام که خوب می دانست ردای نمایندگی بر تن ساسان زار میزند اما با لجاجت در دو راهی انحصار قدرت و انتقام از سید قدرت، انحصار قدرت را پیش می گیرد تا به خواسته رقیب قدیمی جناح مقابلش کمک کند .
ناگفته نماند عدم هماهنگی بین نیروهای تاجگردون در ابتدای حضور ساسان در منطقه خود نشان از برخی مسائل مهم است که در جای خود اگر لازم باشد گفته خواهد شد . چنانچه که در برنامه نویسی با ارائه داده پس از پردازش، یک محصول به شما داده میشود، مافیا نیز فردی را در یک قالب قرار داده و با ایجاد هجمه های تبلیغاتی جامعه را مجاب به گرایش به سوی فرد منتخب میکند .
از آنجایی که داده یک برنامه، تعریف نشده باشد سیستم ارور خواهد زد،مافیا نیز به همین منوال است . گاهی انتخاب فرد اشتباه برای جای نهادن در این قالب،نتنها سودمند نیست چه بسا منجر به یک فاجعه شده و اتفاقا عکس اهداف مافیا عمل خواهد شد. اقدام دوم ساسان فاجعهای بزرگتر از حضور در صحنه و منطقه بود .
لایو اینستاگرامی بیست دقیقه ای ساسان و متن از قبل نوشته شده و از رو خواندن از این متن گواه همان ناهمسانی وی با قالب تهیه شده مافیا، منجر به یک خودزنی به وسعت "آدم درشت" در این گفتگو بود. ساسان که نمی دانست چه خبط بزرگی کرده ناخواسته با این کلمات انشقاق بزرگی بین نخبگان و طرفدارانش ایجاد کرد .
گردانندگان که خوب می دانستند وضع وخیم ترظاهرسازی فن پیج های تاجگردون است در پی تدابیری "آدم درشت" را مهیای حضور در یک کارناوال جدید کرده و سلسله جلساتی را برای انحراف افکار عمومی راه می اندازند.
تعجیل در برگزاری جلسات و رفتوآمدها در شرایط کرونایی برای قسم دادن همپیمانان سابق غلام به همراهی ساسان، مهر تاییدی بر مردودیتِ صاحب نظریه ی "آدم درشت" بود. مافیا اما همچنان در پی تدابیری برای ماندن ساسان در عرصه انتخابات، تلاش و ممارست دارد و هر لحظه به سرازیر شدن بدنهی چپ ها به سوی رقیب، خودبخود کمک میکند .
گردانندگان که خوب میدانند حضور همزمان حاج عبدالرحیم و ساسان در عرصه یعنی شکست چپ ها در انتخابات، همچنان به نظر خود پافشاری کرده و ساسان کارمند معمولی بیست و اندی ساله وزارت را نماینده تحمیلی چپ ها معرفی میکنند.
برای رسیدن به این پاسخ که در نهایت چه کسی نماینده چپ ها در انتخابات است باید منتظر ماند اما رک بگویم با این ریتم و سیاق، افق روشنی برای آینده چپ ها متصور نیست.
انتهای پیام/
نظرات کاربران