نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
20. آبان 1399 - 13:58
کتاب ملی "پایی که جا ماند" خاطرات خودنوشت "سیدناصر حسینی پور" جانباز گچسارانی است که از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان یک روایت استثنایی از حوادث تکان‌دهنده‌ اسارتگاه‌های رژیم بعث عراق تعبیر شده، به چاپ هفتاد و یکم رسید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،کتاب ملی "پایی که جا ماند" یادداشت‌های روزانه "سیدناصر حسینی‌پور" از زندان‌های مخفی عراق است،سید ناصر چهارده ساله است که به جبهه می‌رود و شانزده ساله است که در آخرین روزهای جنگ، در جزیره مجنون به اسارت بعثی ها درمی‌آید؛ در حالی که دیده‌بان است و در واحد اطلاعات فعالیت می‌کند.

وقتی اسیر می‌شود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است، با این حال تصمیم می‌گیرد در دوره بعد از اسارت باز هم دیده‌بان اتفاقات و حوادث آن دوران سخت باشد، اما این بار بدون دوربین و دکل.او دیده‌ها و شنیده‌هایش را در کاغذهای کوچکی که از حاشیه روزنامه‌ها و کتاب‌های ارسالی سازمان مجاهدین خلق جمع‌آوری کرده است، با رمز می‌نویسد و در لوله عصایش جاسازی می‌کند.

حسینی‌پور در شهریور ۱۳۶۹، در بیمارستان ۱۷ تموز، این یادداشت‌ها را در دفتر کوچکی می‌نویسد و در میان بانداژ پای مجروحش به ایران می‌آورد، وی به روایت اتفاقاتی که در جبهه و دوره اسارت گذرانده پرداخته است، همچنین به شهادت همرزمانش، رفتار خشونت‌آمیز عراقی‌ها با اسرای ایرانی و حتی اسیران مجروح از جمله خود او (مثل شلیک دو گلوله به پاهای مجروحش)، عدم رسیدگی به مجروحیت شدید پایش تا جایی که پایش عفونت می‌کند و کرم‌ها روی همه بدنش به حرکت درمی‌آیند و نهایتاً عراقی‌ها پایش را قطع می‌کنند و جلوی پیشرفت عفونت گرفته می‌شود.

او در بازداشت‌گاه‌های مختلف مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و بازجویی می‌شود ولی هرگز به عقایدش پشت نمی‌کند، در آبان ۱۳۶۶، در سالگرد شهادت برادرش، "سید هدایت‌الله"، می‌داند که خانواده برای هر دوی آن‌ها مراسم برگزار کرده‌اند. چند روز مانده به آزادی‌اش می‌شنود که بازرسان سازمان صلیب سرخ قرار است برای نام‌نویسی آن‌ها بیایند!.

بنابراین سید ناصر جزو 20 هزار اسیر ایرانی در تکریت است که مفقود‌الاثر و از حقوق اسیر جنگی بی‌بهره‌اند، روز پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۶۹، اتوبوسی سید ناصر و اسرای دیگر را به فرودگاه بغداد می‌برد و آنجا سوار هواپیما شده و عازم ایران می‌شوند.

این کتاب در ابتدا در 23 صفحه به‌صورت خلاصه و رمزگونه و با چند کد و کلمه کوتاه در دوران اسارت این نویسنده، به‌صورت مخفیانه نوشته و بعد از آزادی وی، براساس تاریخ، کدها و جمله‌های کوتاه که هرکدام گرای خاطره و اتفاق خاصی بوده، بازنویسی شده است به طوری که توانسته است خاطرات 187 روز  از 808 روز اسارت را به تحریر درآورد.

وی نام این دفترچه را "تقلب‌های زندان" گذاشته بود،در پایین صفحه اول به طعنه جمله‌ای از صدام درباره اسرای ایرانی نوشته شده است: "الاسرای ایرانی ضیوف من الاعراق! یعنی اسیران ایرانی در عراق مهمان‌اند!" نویسنده، این جمله به این دلیل نوشته بود که اگر روزی دفترچه‌اش به دست نگهبانان عراقی افتاد با دیدن این جمله صدام کاری با او و دفترچه نداشته باشند، در این متن دستنویس نام صدام از آخر به اول نوشته شده است؛ یعنی مادص.

در قسمت پایانی کتاب تصاویری از 23 صفحه دفترچه جیبی که نویسنده از عراق آورده، ضمیمه شده است.رهبر معظم انقلاب  در سال 91 دست نوشته‌ای بر این کتاب نگاشتند و به درستی به اهمیت این کتاب ارزشمند که به روایت استثنایی از حوادث هولناک اسرای ایرانی پرداخته، تاکید کردند. متن تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب بدین شرح است:

بسمه تعالی

تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن‌چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان‌دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه دربرابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر: غم و خشم و نفرت. 2/6/1391

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت