نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
23. آذر 1393 - 20:53
باید جوانان این مرز و بوم از پای ننشینند و تا آخرین قطره خون خود در برابر متجاوز ایستادگی کنند و مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب بزنند و تا آخرین نفس و تا آخرین نفر و تا آخرین فشنگ خود از اسلام ، قرآن ، دین و کشور خود دفاع کنند.

به گزارش آفتاب جنوب ، شهید سرمست ناصح فرد در 11 شهریور 1347 از پدر و مادری مومن و در خانواده ای محروم و تهیدست در روستای لاراز توابع شهرستان باشت دیده به جهان گشود، وبا رنجها و مشکلات زندگی سراسر مشقت روستايی در دامن پدر و مادرش پرورش یافت تا به سن 6 سالگی رسید.

 

شهید در سال 1353 در روستای لار قدم به مدرسه گذاشت و از بهترین دانش آموزان مدرسه بود و عشق و علاقه وافری به درس خواندن داشت دوران ابتدایی خود را با موفقیت به پایان رسانید.

 

 

در این زمان همگام می شود با مهاجرت خانواده اش به شهر گچساران، سرمست برای ادامه تحصیل دوره راهنمایی خود وارد مدرسه شهید مجتبی موسوی (ابوریحان سابق) شد، با به پایان رسانیدن دوره راهنمایی وارد دبیرستان شهید محمدباقر صدر (دبیرستان فنی حرفه ای) شد و در رشته حسابداری به تحصیل پرداخت و در همین زمان سنگر مدرسه را به قصد سنگر جبهه ترک کرد تا به جای قلم اسلحه را بر دست بگیرد تا از اسلام و قرآن و دین و میهن دفاع کند.

 

شهید سرمست ناصح فرد فردی بود که چه از نظر اخلاقی و چه از نظر مذهبی و چه از نظر بینش سیاسی نه تنها برای خانواده اش نمونه و الگو بود بلکه برای تمام کسانی که به نحوی ایشان را می شناختند نمونه و الگو بود.

 

تمام خویشاوندان، دوستان و آشنایان نسبت به او احترام خاصی داشتند، همیشه تبسم لبخند بر لب داشت، و عشق و علاقه بسیار زیادی به فامیلها و بستگان خود داشت، همیشه اوقات به آنها سرکشی می کرد، با دوستان خود بسیار صمیمی و با مهر ومحبت رفتار می کرد، پیوسته به خانه دوستانش می رفت و یا آنها را به خانه دعوت می کرد و درباره احکام مسائل اسلامی تبادل نظر می کرد، برای دوستانش هدایا می فرستاد.

 

در تمام حالات کوچک نظم بود و نسبت به افراد بزرگتر و کوچکتر از خود احترام خاصی داشت سرمست کسی که همیشه با لباسهای ساده و بسیار تمیر و ظریف در بین مردم ظاهر می شد.شهید علاقه بسیار زیادی به عبادات داشت و از موقعی که به اهمیت عبادت پی برد در تمام اوقات نماز خود را سر وقت می خواند در موقع نماز خواندن بسیار خاضع و خاشع بود همیشه در نماز جمعه شرکت می کرد.علاقه بسیار زیادی به مطالعه کتب مذهبی داشت بطوری که هر کتابی درباره مسائل اسلامی بود خریداری می نمود.

 

 

در ایام تعطیلات یا در جبهه حضور می یافت يا در واحدهای تبلیغی شهر به تبلیغ مسائل اسلامی می پرداخت، و در مدرسه از اعضای فعال شورای انجمن اسلامی و مسئولیت شورای انجمن اسلامی مدرسه را در سال 63 بر عهده داشت در کلاسهای که از طریق اتحاد انجمن های اسلامی مدارس بر پا می شد شرکت فعال و خستگی ناپذیر داشت.سرمست در موضع گیریهای سیاسی نسبت به حرکتهای مرموز منافقین و گروهکها بسیار قاطع بود و همواره آنها را مورد حمله قرار میداد.

 

 

با شروع شدن جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه انقلاب نوپای جمهوری اسلامی سرمست با وجود اینکه سنش از نظر قانونی اجازه نمی داد که به جبهه برود و مسئولین اعزام نیرو هم از اعزامش به جبهه خودداری می کردند با این وجود اصرار بسیار زیادی بر جبهه رفتن داشت بطوری که از شوق رفتن به جبهه اشک می ریخت.تا اینکه در سال 1361 برای اولین بار از طریق بسیج سپاه به جبهه های حق علیه باطل شتافت و مشتاقانه و عاشقانه دوش به دوش دیگر برادران رزمنده به جنگ با متجاوزین پرداخت.

 

 

سرمست با وجود تمام گرفتاریهایی که داشت توانست علاوه بر سال 61 در سال 1362 جمعی گردان 9101 از لشکر فجر در محور زبیدات در سال 1363 جمعی گردان 9190 یا گردان ابوذر از ل-ف در محور جزیره مجنون شمالی در اوایل سال 1364 جمعی گردان 9260 گردان امام مهدی از ل-ف با مدت مأموریتهای 3 الی 6 ماه با تمام شوق و علاقه ای که نسبت به جبهه داشت در میادین کارزار حاضر شد و در پنجمین بار در روز 19/9/64 که آخرین سفرش بود خانه را برای همیشه ترک و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک گفت و همراه کاروانهای کربلا عازم جبهه های جنگ شد و به لشکر ویژه 25 کربلا گردان یدالله ملحق شد.سرمست در نامه ای که به خانه نوشته بود که من مأموریت 3 ماه خود را به چهار ماه تمدید کرده ام و تا در عملیات شرکت نکنم نمی آیم.

 

 

وپدر و مادرم برای من ناراحت نباشید، انشاء الله بعد از عملیات اگر خدا خواست می آیم. تا اینکه با شرکت خود در شب فجر و پیروزی شب 21 بهمن ماه در عملیات افتخار آفرین و ظفرمندانه والفجر 8 شرکت نمود و همراه دیگر رزمندگان برای ملت خود افتخارات آفریدند که منجر به آزادسازی شهر فاو شد.پس از اینکه به هدفهای تعیین شده دست یافتند بمدت 6 شبانه روز در محور عملیاتی که به آنها محول شده بود با استقامت و شجاعت هرچه تمام پایداری نموده اند و حملات نیروی دشمن برای پس گیری مناطق آزاده شده را در هم شکستند و نیروهای فریب خورده را به روز سیه کشاندند.

 

 

تا اینکه در روز 27/11/64 وعده الهی و وقت دیدار عاشق ومعشوق فرا رسید و در ساعت 7 و 15 دقيقه صبح در حالی که با برادر شهیدش فرامرز اسدی همدیگر را در آغوش گرفته بودند در یک زمان واحد با راکت هواپیمای مزدوران بعثي هر دو به سوی ملکوت پیوستند و سعادت شهادت را نصیب خود گردانیدند و همچون کبوترانی سبک بال به سوی دنیای همیشه جاوید آخرت پرواز کردند.

 

 

وصیت نامه شهید سرمست ناصح فرد

 

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان وصیت نامه خود را شروع می کنم.

مرگ با عزت اگر خونین است بهتر از زندگی ننگین است

دشمنان اسلام بدانند که ما از دریای سرخ عاشورا وضو ساخته و بر پهنه کربلا ایساده ایم تا نماز عشق بخوانیم.

ما مثل آبی هستیم که روی آن زلال وشفاف است ولی ته آن پر از گل و لجن شده پس وای بر ما اگر صافی برنداریم و گل و لای خود را نزدایم.(از پیام شهیدان گلگون کفن)

 

 

بادرود فراوان بر رهبر کبیر انقلاب ياور محرومان و امیر مستضعفان عالم این ابراهیم زمان و این بت شکن عصر و منجی نسل، امام خمینی

و با درود و سلام فراوان بر شهید گلگون کفن انقلاب اسلامی بخصوص شهیدان جنگ تحمیلی استکبار جهانی علیه ملت مظلوم ایران و با سلام و درود فراوان بر رزمندگان کفر ستیز اسلام این منادیان شب و شیران روز که با رزم بی امان خود خصم را به زانو در آورده اند.و اینکه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جهان خوار قصد نابود کردن این انقلاب نوپای اسلامی را دارد.

 

 

باید جوانان این مرز و بوم از پای ننشینند و تا آخرین قطره خون خود در برابر متجاوز ایستادگی کنند و مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب بزنند و تا آخرین نفس و تا آخرین نفر و تا آخرین فشنگ خود از اسلام و قرآن و دین و کشور خود دفاع کنند.

 

و من اینجا وظیفه خود و هر مسلمان میدانم که به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین لبیک گفته و بگویم ای حسین ای سرور شهیدان عالم اگر در کربلا نبودیم که یاری ات کنیم حالا آمده ایم تا به ندای فرزندت لبیک گفته و با پیکاری بی امان خود با کفر تا سرحد شهادت و جانبازی ایستادگی کنیم و پیام من به تمام ملت ایران این است که همیشه به رهنمودهای امام امت گوش دهند و سخنهای امام عزیزمان را سرلوحه کارهای خود قرار دهند.

 

 

و پیام من به خانواده ام این است که همیشه دنباله رو امام و روحانیت مبارز باشد و نگذارند اهریمن صفتان و دست نشاندگان آنها بر این انقلاب ضربه ای بزنند.

 

از پدرم می خواهم گرچه گاهی اوقات شما را ناراحت کردم و به حرفهای تو گوش ندادم از تو می خواهم مرا ببخشی و از خدای بزرگ طلب سربلندی و بخشش می خواهم.

 

به ماردم بگوئید که من با نثار خونم هرچه زودتر راه کربلا را برایتان باز خواهم کرد و به اتفاق امام عزیزمان به کربلا خواهید رفت و از تو می خواهم که برایم گریه و زاری نکنی و همچون زینب باشی و به درگاه خداوند متعال شکر کنی که تو را به چنین مقامی مرحمت فرموده است و مي دانم تو از دست من خيلي ناراحت شدي و من گاهي اوقات شما را خيلي ناراحت كردم و تو به پای من خیلی زحمتها کشیدی تا مرا به اینجا رساندی و از تو می خواهم که شیر پاک و زینب وار خود را حلالم کنی که این دنیا برایم مثل یک قفس مانده است و من مثل پرنده داخل آن.

 

از برادرانم می خواهم که نگذارند اسلحه ام به زمین بیفتد و آن را بردارند و از خون هزاران شهید و انقلابمان پاسداری کنند و ای خواهرانم همچون زینب بسوز و شکیبا باشید و حجاب را سرلوحه خود قرار دهید که حجاب را یک امر واجب برای خود بدانید که با حجاب است که مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب می زنید.

 

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینب زن حفظ حجاب است

در پایان از همه خویشان ، اقوام و آشنایان خداحافظي می کنم.

و السلام

سرمست ناصح فرد: 8/3/63

«خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»

 

نامه شهيد سرمست ناصح فرد به شهيد خدامراد شرافتي خوب

64/11/2

خدمت پسر عموي عزيزم خدامراد شرافتي

با سلام و درود بر يگانه منجي عالم بشريت و نايب بر حقش اين پير ميكده تقوا و يار و ياور محرومان جهان امام خميني

و با سلام بر شهيدان گلگون كفن تاريخ از هابيل تا شهيدان جنگ خونين حسين بخصوص شهيدان انقلاب اسلامي خصوصا شهيدان جنگ تحميلي.

و با سلام بر رزمندگان كفر ستيز اسلام اين مناديان شب و شيران روز

پس از عرض سلام، سلامتي شما از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و اميدوارم كه هميشه در كمال عين و عافيت بوده وخوشحال باشيد و اميدوارم كه اين سلام گرم اما ناقابل مرا از راهي دور با قلبي نزديك از صميم قلب پذيرا باشيد. و اگر سلامتي اين حقير كوچك را خواسته باشيد الحمدالله صحت و سلامتي حاصل برقرار است و هيچ ناراحتي در پيش نيست بجز دوري از شما.

برادر گرامي خيلي مي بخشيد كه تا حالا برايتان نامه ننوشته ام.

برادر عزيز از خواهر، صياد پيشه چه خبر حالش خوب است يا نه سلام مرا به او برسان برادر گرامي از اوضاع شعر برايم هر چه مي توانيد بنويسيدو از اوضاع خودتان و رفتن شما در سپاه

تمام دوستان و اشنايان را سلام مي رسانم

ديگر عرضي نيست بجز سلامتي شما

و السلام

سرمست ناصح فرد

 

«روحش شاد، راهش پر رهرو و یادش گرامی باد»

 

انتهای پیام/م

نظرات کاربران

تازه های سایت