نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
11. خرداد 1401 - 16:02
خرداد 1342 در نوع خود قیامی عمومی ، مردمی ، خودجوش ، آگاهی بخش و مکمل تمام اقدامات قبل و مسیری حرکت آفرین برای تمام تحولات بعدی ایران شد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،یدالله مرادی _تحلیلگر مسائل سیاسی در مطلبی در خصوص جایگاه 15خرداد در پیروزی انقلاب اسلامی نوشت:بررسی تاریخ تحولات ایران چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام سرشار است از حرکت های رهایی بخش و مبارزات سیاسی ، نظامی ، اصلاحی تا براندازی .در سراسر تاریخ اسلام هم حرکت ها و جنبش های اصلاحی برای بهبود وضع موجود همیشه محور مبارزاتی صاحبان اندیشه و خرد بوده به طوری که منشاء قیام و حرکت امام حسین (ع) هم حرکتی اصلاحی بود ، اصلاحی برای سامان بخشیدن و مبارزه با فساد نااهلان حاکم بر جامعه مسلمین.

 

حرکت تاریخی زیدیه تا اقدامات علویون و سربداران ، نهضت غزالی و اخوان الصفا ، مبارزات گسترده در سراسر امپراطوری اموی و عباسی و عثمانی چه در ایران و چه خارج از ایران همه برمبنای جنبش های اصلاحی ، اسلامی ، فکری و اجتماعی بودند که البته فعلا جای بررسی همه آنان در این نوشتار نمی باشد.

 

از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) یک حرکت عمومی ، آگاهی بخش و تحول آفرینی در جامعه اسلامی از ایران تا مصر و سوریه و لبنان تا ترکیه و شمال آفریقا و هند و پاکستان و افغانستان پدید آمدند که ابعاد و تعداد آنها در ایران از همه آنها هم بیشتر و هم متنوع تر و هم ناکام تر بود .

 

از نهضت مشروطه تا نهضت جنگل و از حرکت شیخ محمد خیابانی تا حرکت سید جمال و تحرکات پان کردی و پان ترکیسم تا حرکت محمدتقی پسیان و اقدام انقلابی رئیسعلی دلواری و قیام های عشایر و حرکتهایی از نوع میر مهنا و شیخ خزعل و.... حتی تشکیل دولتهای محلی پیشه وری و قاضی محمد و فئودالها در بعضی مناطق و حرکتهای قومی ،طایفه ای مثل: قشقایی ، بویراحمدی ، آذری ، سیستانی و بختیاری.

 

15 خرداد 1342 در نوع خود قیامی عمومی ، مردمی ، خودجوش ، آگاهی بخش و مکمل تمام اقدامات قبل و مسیری حرکت آفرین برای تمام تحولات بعدی ایران گردید.

در خصوص این قیام گسترده و فراگیر چند نکته قابل طرح و بررسی است:

1- علل وقوع این حرکت و چگونگی آن؟

2-چرایی این قیام در آن مقطع زمانی و پیامدهای آن؟

3-گروهها و جریانات شرکت کننده و آرمان و اهداف آنها ؟

4- مبانی و مکتب فکری و عقیدتی قیام و گستره جغرافیایی و قومی آن؟

 

15 خرداد از جمله قیام هایی است که در صد سال اخیر در نوع خود بی نظیر بود ، زیرا کلیه حرکت ها و جنبش های قبل از سالهای 42 و 43 در ایران دارای گرایشات خارج از ایران و با مبانی اعتقادی  غیراسلامی بود ولی این حرکت کاملا شاخصه اسلامی با پیش قراولی روحانیت دینی و به عنوان اعتراض به بد رفتاری و بداحترامی به باورهای مذهبی ، شیعی (مرجعیت) را علم دار اعتراض خود نمودند و بعد از مدتها اولین حرکت مردمی گسترده ای بود که به جای اعتراض صرفا سیاسی به حرکت تند و خشن علیه مظاهری از فرهنگ غربی و تاسیسات نظام سرمایه داری مثل سینما و مشروب فروشی پرداخت.

 

در این قیام پیام ها ، شعارها و اقدامات عملی و اعلام شده توسط اقشار عمومی مردمی علیه جهالت و بی خبری نظام حکومتی ، مبارزه با استبداد و استعمار و خودکامگی و دفاع از مرجعیت دینی بود.

 

برای اولین بار بود که در طی فرآیند قیام 15 خرداد همبستگی دین و سیاست و اعلام ضرورت آگاهی های سیاسی و ضرورت دخالت در امور سیاسی و حکومتی و اجتماعی و حتی اقتصادی مطرح گردید و حکومت پهلوی با پدیده جدیدی به نام روحانیت سیاسی ، حوزه علمیه فعال اجتماعی و رهبریت قیام مردمی توسط مرجعیت دینی مواجه گردید.

 

دوری از شعارهای قومیتی و تاکید بر اسلامیت و مسلمانی به جای ایرانیت و پان ایرانیستی و دمیدن روح پرخاشگری و مبارزه با الهام از عنوان جهاد به کالبد نیمه جان ایران با وحدت اسلامی ،  این محوریت از شاخصه های این قیام مردمی بود.

 

رهبریت قیام از آن روحانیت شیعه بود که در ذات خود یک نهاد مستقل میباشد. روحانیت شیعی در گذر تاریخ از نظر روحی به خدا و مبانی اعتقادی اهل بیتی متکی و از نظر اجتماعی در جمع مردم با مردم و همراه با مردم بوده است ، لذا متکی به قدرت مردم و همیشه به صورت یک رقیب در مقابل ستمگران ، زورگویان و زورمندان تاریخ ایستاده اند.

 

این است که قیام 15 خرداد از نظر ماهیت ، هدف ، رهبری ، چرایی و چگونگی از جنس نهضت پیامبران و برخاسته از خودآگاهی الهی بوده که ریشه اش در اعماق فطرت بشر و در شعور فطری آنها می باشد.

 

در بررسی تاریخ ایران معاصر و به دنبال استقرار یک نظام مستبد بی رحم رضا خانی که از عنوان مشروطه فقط مجلسی فرمایشی را داشت ، استبداد خشن مستقر و آزادی های عمومی و فردی را سلب نموده بود و همراه با نظام سلطه گر استعماری و با شعار دوری دین از سیاست و  تغییر و تحریف از میراث باستانی ایران کهن و یک مبارزه با مظاهر دینی و ادبیات اسلامی به نام ادبیات عرب ، تا آنجا پیش رفتند که محمدرضا شاه به نیروهای مبارز اسلامی رنگ مارکسیست اسلامی میداد تا راه مخالفت با تغییر مبنای تاریخ هجری به شاهنشاهی و استقرار نظام حقوقی توهین آمیز کاپیتولاسیون و رواج بی بند و باری به نام آزادی زنان را مسدود نماید و اقشار حوزوی ، مردم مومن ، لایه های دین مدار جامعه را به سوی یک مبارزه جدی پیش برد. مبارزه ای که به تعبیر شهید مطهری از فرهنگ اسلامی نشأت گرفت :

 

«فرهنگ غنی و عظیم اسلامی که میتواند و باید پشتوانه نهضت واقع شود و هم علماء اسلامی متخصص در این فرهنگ عظیم و آگاه به زمان هستند. »

 

   در سال 41 حکومت پهلوی مغرور و سرمست از حمایت های خارجی و مدعی اجرای امور مدرنیزایسون ناگهان با حقیقتی به نام  اسلام و هدفی برای استقرار انسانی متمدن و متدین مواجه گردید که از تمام "ایسم ها" و " ایست ها" بریده و چنگ در حلقه ماندگار "عروۀ الوثقی" قرآنی انداخته که جهاد و شهادت با هم گره خوردند و انسانی بی باک و تحول آفرین را متولد نمودند.

 

مقدمات قیام:

الف- از سال 1341 در یک نمایش سطحی موضوع تغییراتی در اجرای برنامه های حکومتی با طرح لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی آن هم توسط اسدالله علم از فئودالهای سرشناس بیرجند که ریاست دولت را برعهده داشت ، مطرح گردید که در این لایحه تعرض آشکار به باورهای دینی مردم ایران پدید آمد: حذف لفظ واژه اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شدگان و انجام مراسم تحلیف منتخبین به جای قرآن با هر کتاب آسمانی و طرح تبلیغی اعطای رأی به زنان. این لایحه مورد اعتراض شدید جامعه مذهبی ، علمای بزرگ قم و نجف و مشهد و حوزه های علمیه قرار گرفت از جمله امام خمینی (ره) و خواستار لغو آن شدند ،اما محمدرضا شاه با بی اعتنایی برخورد نمود و همین شدت اعتراضات و گستره آن را سبب شد تا اینکه دولت علم رسمأ لغو لایحه را اعلام نمود و این اولین رویارویی شاه با علما بود که با پیروزی علما به پایان رسید و همین آغازگر تحولات جدید گردید.

 

ب-سال 41 که دولت با ناکامی مواجه شده بود درصدد جبران شکست خود بود که طرح انقلاب سفید را (انقلاب شاه و ملت) اعلام نمود و موضوع اصلاحات ارضی از مهمترین اصول 6 گانه آن بود که عملا مالکین بزرگ (خوانین و مباشرین) برای املاک خود اسناد قانونی دریافت کردند.در این اصول نوعی اصلاحات آمریکایی مدنظر بود که هدفشان جلب حمایت آمریکا و خلع سلاح مخالفین داخلی و به دست آوردن مشروعیت بخشی به حکومت بود.

 

این اصول علیرغم نظر علما و اندیشمندان و صاحب نظران که خواهان دقت و اصلاح در شکل و اجرای مواردی از آن بودند که به رفراندوم گذاشته شد (6 بهمن 1341) و در پایان در جامعه ای که 10 درصد فقط باسواد بودند . و هیچ نوع اجازه نقد و بررسی به اصول 6 گانه داده نشده بود و هنوز مردم مفهومی از رأی و صندوق و انتخاب را تجربه نکرده بودند ، اعلام شد 99 درصد مردم رأی موافق داده اند و به شاه برای این اقدام بزرگ تبریک گفتند.!!!؟؟

 

ج-خرداد سال 42 در حالی شروع شد که  مصادف بود با ایام محرم و دستگاههای دولتی به وعاظ و روحانیت دستور داده بودند که علیه شاه و دولت اسرائیل و در خطر بودن اسلام مطلبی را ذکر ننمایند اما از آنجا که امام خمینی (ره) در قامت رهبریت نهضت بر آن شد تا هویت حکومت و چهره دروغین محمدرضا شاه و دست نشاندگی آن را برملا سازد لذا در مراسم 13 خرداد 42 (روز عاشورا) در فیضیه بر منبر سخنرانی قرار گرفت و واقعه کربلا را با وجود اسرائیل غاصب تشبیه و شخص محمدرضا شاه را آلت دست آنها معرفی نمود و در اینجا بود که برای اولین بار دستور بازداشت مرجع تقلیدی صادر گردید و صبح 15 خرداد 42 امام توسط حکومت دستگیر و از قم به تهران منتقل گردید.

 

د-قیام مردم در روز 15 خرداد 42 ،بدنبال پخش خبر دستگیری امام خمینی در سراسر ایران اعتراض توام با عصبانیت و نهایت دردمندی شکل گرفت و البته در شهرهای قم ، تهران ، مشهد ، شیراز ، تبریز چشمگیر بود و در یک حرکت بسیار ماندگار مردم شهرهای ورامین و پیشوا کفن پوشیدند و برای آزادی امام راه افتاندند .  در این موقع ارتش بی رحمانه به سرکوب مردم پرداخت و حتی در شهر قم از هواپیما هم برای سرکوب معترضین شهر استفاده کرد.جمع زیادی از مردم در سراسر ایران زندانی و یا کشته شدند و هر چند پس از چند ماه بدنبال اعتراضات گسترده علما و مردم ، حکومت ناچار به آزادی امام شدند ولی دیگر بین مردم و حکومت پیوندی و علقه ای برای اعتماد و ارتباط وجود نداشت.

 

این قیام سبب شد که مخالفان به کلی از حکومت پهلوی ناامید شده و برای براندازی آن از جان خود بگذرند و مخالفت های صرف سیاسی و مسالمت آمیز را پایان دهند و حتی مخالفان جوان و پر شور به سوی مبارزه مسلحانه کشانده شدند ، از جمله پیامدهای دیگر این قیام شکستن حصار حوزه ها و انتقال رهبری مبارزه سیاسی از احزاب و گروههای سیاسی به روحانیت و شخص امام خمینی (ره) بود و این سبب از بین رفتن بقایای مشروعیت رژیم و فروریختن پایگاه اجتماعی و شکسته شدن هیمنه حکومت گردید.

 

قیام 15 خرداد سرآغاز یک دوره جدید از مبارزه و تلاش برای ایجاد یک تحول بزرگ به نام انقلاب اسلامی گردید که شاه در مقابله با روحانیت تنها دشمنی توده های مذهبی را برانگیخت و زمینه ساز سقوط حکومت و حرکت عمومی حوزه های علمیه و پیوند همه مبارزین با جامعه مذهبی گردید که میوه شیرین این پیوند در 22 بهمن 57 تبلور یافت.

 

انتهای پیام/

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها