نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
13. شهريور 1398 - 18:39
شهید اسفندیار محمدی درکنار مداحی زیبا وسوزناکی که می کرد گاهی هم با نوای لری "یاریار" حال و هوایی دیگری به جمع می بخشید،البته شهیدان غلام محمدشهبازی و سرمست ناصح فرد گاهی به شوخی هم می گفتند که به یک دخترخانم هم علاقه مند است و ممکنِ بعدازعملیات بهم برسند، که دیدارشان رفت به قیامت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،نوشتن زندگی نامه كاملی برای شهداء كار آسانی نيست، چر که درباره كلمه شهيد كتاب های فراوانی نوشته شده و روح آراسته به كمال و شرف شهداء خود تشريح فراوانی دارد كه متكلمين به تقرير آن و مفسرين به تفسير و محققين به تحقيق آن و نگارندگان به نگاشتن كتيبه حقايق روح شهيد و سرفرازی شهيد در جهان آخرت عاجزند.

تولد درروستای محروم تلچگاه 

شهيد اسفنديار محمدی در سال 1347 در زير سپرهای فقر و ناداری و در دامنه سلسله جبال زاگرس در روستای محروم تلچگاه در منطقه باشت بابويی كه باران فقر از همه سو بر مردم محروم منطقه باريدن می گرفت،‌در يک خانواده مذهبی به دنيا آمد.

دوران كودكی او با فقر توأم و زادروزش نيز با بی بضاعتي همراه بود با هر گونه مصيبت و بلايی در تنگنای دشواريهای دوران ستمشاهی رژيم منفور و منحوط پهلوی كه از فرط ستمكاری سراز پا نمی شناختند،دوران طفوليت را سپری کرد.

ميان همگان ممتاز بود 

وی در سال 1353 وارد سنگر مقدس مدرسه شد و با استعداد کم نظير خود در ميان همگان ممتاز بود و از همين جهت نيز مورد علاقه معلمان و افراد روستای خويش بود،اما مسئله ای كه انسان را متأثر و غمگين مي كند و عاطفه هر سنگدلی را برمی انگيزد آن است كه وقتی وی پايه های اول تا چهارم ابتدايی را گذراند و با موفقيت وارد کلاس پنجم ابتدايی شد در اين هنگام بود كه آثار فقر بر پيشانيش بيشتر متجلی می شد و نتوانست سال پنجم ابتدايی به مدرسه برود .

وی يكسال در ميان دشتها و جنگلها و كوههای عرف و تلچگاه به چوپانی پرداخته و سال بعدبرای بار ديگر وارد مدرسه شد و هر ساله موفق به اخذ كارنامه قبولی تا سال سوم راهنمايی شد،و اينجا بايد چه رشته ای را برگزيند، نیزمهم بود .

قلب همگان را تسخير كرده بود

اسفندیار رشته كشاورزی را كه علاقه زيادی به آن داشت انتخاب و با موفقيت در كنكور ورودی و مصاحبه، وارد مركز آموزش كشاورزی شد، اخلاق پرجاذبه اش و چهره بشاش او باعث شده بود،كه دبيران و دوستان او علاقه وافری به ايشان داشته باشندوگويی او با اخلاق حسنه اش گوشه قلب همگان را تسخير كرده بود و جايی در قلب همگان باز كرده بود. 

سال اول و دوم دبيرستان را گذرانيده و به سال سوم دبيرستان راه يافت ، در بين سال سوم تحصيلی اش بود كه قاطعيت شديد در امورش و حضور قلبش در عبادت و نيز نفرت و خشم از خصم زبون دليلی شده تا او همراه همرزمان خود با كاروان كربلا عازم جبهه های جنگ تحمیلی شود.

رشادت در والفجر8

وی نخستين تخصصی را كه در جبهه اختيار كرد ،غواصی بود و شجاعت بی نظيرش به او اجازه نداد در حمله والفجر 8 سهمی نداشته باشد،از اين رو اين انسان وارسته سمت "آرپي چي زني" را انتخاب کرد و سرانجام در يكی از صبح های صادق هفدهمين سال عمرش در پهنه نمكزارهای شهر فاو عراق و در بستر اروند رود در ساعت هفت صبح روز 27 بهمن ماه 1364 پس از فتح شهر فاو، توسط بمباران هوايی پرنده های شوم ميگ رژیم بعث عراق و هنگام ملاقات با شهيد اسدی در خون مطهر خويش غلطيده و جان خود را نثار دين اسلام و مذهب خونرنگ تشيع و وطن خويش سرزمين گهربارمان ايران کرد.

وصیت نامه شهید
گرچه عزيزان ارزشمندی را از دست داده ايم ولی هدف به قوت خود باقي است(امام خميني)

پروردگارا زماني است كه تمامي روزهايمان عاشورا ، زمين هايمان كربلا و ماه هايمان محرم و صحراهايمان قتلگاه است و بهشتی هايمان حسين وار و مظلوم شهيد می شوند و تمامی جبهه هايمان پر از بدن هاي خونين مثل علی  اكبرهای زمان است .

آرزوی شهادت

ای خدا تو گواه و شاهد باش و ای انس و جن شماها بشنويد و ای قلم تو بنويس و ای تاريخ نگاران شماها ثبت و ضبط كنيد كه من برای رضا و خشنودی خدا می جنگم و دوست دارم كه جزء وارثين حسين(ع) و انصار خمينی کبیر باشم و به آرزوی ديرينه خويش برسم .

راز عملی كردن اين انقلاب 

برای عملی كردن اين انقلاب بايد از جان و مال و آشيانه خويش گذشته و دليرانه در ميدان های نبرد مبارزه كنيم و با ريختن خون خويش اهداف نهضت حسينی و يارانش را زنده نگه داريم، من به عنوان برادر كوچک شما از همه شماها می خواهم كه قدر و ارزش اين رهبر فقيه و آن پير جماران را بدانيد زيرا ما بطور كامل هنوز ایشان را نشناخته ايم و نخواهيم شناخت ، به خدا سوگند در هيچ جای جهان سراغ نداريم رهبری به اين پاكی و خلوص نيت و با ايمانی و به اين دلسوزی و با اين همه صفات خداجويی وجود داشته باشد .

از پدر بزرگوارم می خواهم كه من را ببخشد ، زيرا مدت های طولانی زحمات وافری برای من كشيد تا در خانه محرومی من را به چنين جايی رسانيد كه بتوانم روی پای خويش بايستم و راه و هدف خويش را انتخاب كنم .

حال كه می خواهم چند كلمه به عنوان وصيت به مادر مهربانم بنويسم اشک از چشمانم جاری می شود و قطره قطره بر روی اين كاغذ می چكد . مگویيد مادر ، بگوييد دريای غم و رنج . مادر جان نمی دانم چه بنويسم كه بتوانم از زحمات شبانه روزی شما در آن تشكر نمايم .

از تو می خواهم كه بعد از مرگ من قلبی همچون كوه محكم و استوار و دلی پاک و روحی همچون زينب سلام الله علیها در برابر سختی های دنيوی به خويش نشان دهيد و عبادت خدا را بيشتر به جای آوريد و لباس مشكی به تن نكنيد كه قلب من كدورت و سياهی پيدا كند .

و اما برادران عزيزم از شما می خواهم كه وحدت و يگانگی خويش را حفظ نمائيد و فريب هيچكس را نخوريد . 
ببوسم دستت ای مادر كه پروردی مرا آزاد 
                                                         بيا بابا تماشا كن كه فرزندت شده داماد 

صدای دلنشین شهید

ابوالحسن غلامی ،جانباز قطع عضو گچسارانی در مطلبی در خصوص شهادت همرزمش "اسفندیارمحمدی"،نوشت:درسال شصت وچهاردر گردان یدالله(امام حسین ع) ، سعادت آشنایی نزدیک باچندتن از جوانان عزیز دیارم نصیبم شد،دربین آنها یک دانشجوی دانشسرای تربیت معلم بود،باوقار و باسواد،البته صدای بسیار دلنشینی داشت.

درکنار مداحی زیبا وسوزناکی که می کرد گاهی هم با نوای لری "یاریار" حال و هوایی دیگری به جمع می بخشید،البته شهیدان غلام محمدشهبازی،سرمست ناصح فرد گاهی به شوخی هم می گفتند که به یک دخترخانم هم علاقه مند هست و ممکنِ بعدازعملیات بهم برسند که دیدارشان به قیامت رفت.

روایت شهادت

درکنارهم دریک سنگربودیم تا روز آخر عملیات والفجر 8،من کیسه گونی تو دستم بود وآقا اسفندیار گاهی لری می خوند وگاهی یادامام حسین علیه السلام می کرد وبابیل ماسه می ریخت داخل گونی وآماده می شدیم که سنگر را محکم ، تحویل رزمندگان جایگزین بدیم.

درهمین هنگام نیروهای جایگزین نزدیک شدن وآقا اسفندیار پسر "کامحمدعلی" رفت به استقبال دوستان که ناگهان با بمباران و انفحار راکت هواپیما به دیدار معشوق شتافت.

پیکر غرق درخون

واقعا همونطور که دراشعارش مشخصه،پیکرش غرق درخون شد و وقت خاکسپاری کاملا ازناحیه کمر پیکر مطهرشان به نوعی از هم جدا می شد.

بارها به زیارت مزارش درروستای تلچگاه درباشت باوی رفته ام وسعی کردم به دست بوسی والدینش مشرف شوم که شانس یارم نشد.

روحشان شاد و يادشان گرامي باد. 

 
 

انتهای پیام

دیدگاه‌ها

فرزند روح اله ، نظر لطفی و دعایی کن برای جوانان این کشور و من حقیر ، به حق خون مطهرت

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها