نظرسنجی

عملکرد شورای ششم دوگنبدان را تا کنون چگونه ارزیابی می کنید؟
1. اسفند 1395 - 15:05
یکی از جوانان قطع عضو گچسارانی با عنایت پروردگار بر معلولیت خود غلبه کرده و سال‌هاست که با رانندگی چرخ زندگی اش را می چرخاند، وی با اتکاء به خداوند متعال، ایمان و اراده قوی ثابت کرده که معلولیت محرومیت نیست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،هر وقت قدم درخيابان های مرکزی بام نفت ایران می گذاريد، گاها رهگذرانی را می بينيد که  دستشان را به سوی شما دراز کرده اند و طلب کمکی دارندو امروزه دست نياز ودرخواست نزد ديگران دراز کردن کاری است که بسياردر این شهر رايج شده است،حال فرقی نمی کند که مشکلی در جسمشان وجود داشته و يا اینکه بدنی سالم دارند.

همان افرادی که گاه کودکی در بغل دارندکه شير خشک می خواهد، گاه نسخه ای در دست دارند و خيلی نگران تأمين هزینه های بالای درمان و تهیه داروهایی هستند که توانایی پرداختش را ندارند، کودکانی که در سایه فقر درچهارمین ابر مخزن نفتی جهان با سرو وضع نامناسب و ژوليده فال و دعا می فروشند ،بساطی پهن می‌کنند و گاهی هم دست‌فروش دوره‌گردخيابان‌ها می شوند.

اما در سوی ديگر، هستند افرادی که طبع و همتشان بلند است، اگر چه معلوليت جسمی شان زياد است، دست نياز به سوی کسی دراز نمی کنند و معلوليت شان را نوعی امتحان الهی می دانند،اگرچه مانند این ها در این شهر زیاد هستند.

محمد حسین یکی ازهمین افراد است که با عنایت پروردگار بر معلولیت خود غلبه کرده و سال‌هاست که با رانندگی چرخ زندگی اش را می چرخاند، وی با اتکاء به خداوند متعال، ایمان و اراده قوی ثابت کرده که معلولیت محرومیت نیست.

صبح یک روز زیبای آفتابی است بلوار ولی عصر(عج) گچساران مانند همیشه شلوغ است و پراست از خودروهای سبک و سنگین ،در پی یک نشانی ساده قدم زنان به دنبال "محمد حسین" می گردم که در خودرویی منتظرم نشسته است در حاشيه بلوار تعداد زيادی خودرو ديده می ‌شود بعد ازکمی جست و جو پيدايش می کنم سوار بر خودروی مورد نظر که می شوم با جوانی روبرو شدم که پشت فرمان نشسته است درحالی که از ناحيه پای راست قطع عضو است.

 با ورودمان به گرمی از ما استقبال می کند بعد از کمی خوش و بش و معرفی خود گفت: محمد حسین زراسوند هستم ،متولد 1359 دارای مدرک تحصیلی دیپلم و در خردادماه سال 88 بر اثر یک حادثه ناگوار پای راستم را از دست دادم.

‏ ‏صحبت از کار می شود و محمد حسين با چهره ای بشاش در حالی که لبخند می زند برايم از کارهايش مي گويد: هميشه سعی کرده ام  که با این معلولیت به هر نحوی که شده سربار خانواده ام نباشم، و تا آنجا که توانسته ام سعی کرده ام تا دست نياز به سوی کسی نیز دراز نکنم.

وی ادامه می دهد:پس از معلولیت چند سالی خانه نشین شده بودم،متاسفانه پدرم که تکیه گاهی در زندگی ام بود را در سال 86 از دست داده بودم  و کنار آمدن با این وضعیت و معلولیت بسیار برایم سخت و دشوار بود و از روحیه چندان مطلوبی در آن دروان نیز برخوردار نبودم .

معلول قطع عضو بدرد راننده تاکسی نمی خورد

زراسوند می افزاید:از سال 91به عنوان منشی در آژانس کار می کردم چند وقت بعد گواهینامه ام را به گواهینامه معلولین تغییر دادم و در سال 92 با نامه فرمانداری به واحد تاکسی رانی گچساران مراجعه کردم اما متاسفانه مجوز تاکسی به من ندادند و گفتند:" شما معلول هستید و بفرمایید بروید  خانه استراحت کنید ،شما با این معلولیت نمی توانید رانندگی کنید".

وی اظهارمی کند:اوایل معلولیتم امیدی به ادامه چنین وضعی در زندگی نداشتم ولی کم کم باورم شد که دیگر نمی توانم یک جا بنشینم و به دیوار های اتاق زل بزنم، در یک برنامه مستند دیدم که یک فرد معلول بدون دست رانندگی می کند که پس از آن ،این توان را در خودم دیدم که می توانم و چون خواستم پس توانستم.

محمد حسین بسيار شيوا سخن می گويد به طوری که جذب چهره خندان و صحبت کردنش می شوم،در تمام مدتی كه با اين جوان در حال گپ و گفت بودم چنان با صلابت و توانمند صحبت می كرد، سراسر گوش شده بودم، با لبخندی ادامه می دهد: از سال 92به کمک وام و قرض کردن از نزدیکان توانستم خودروی مدل پایینی برای خودم دست و پا کنم و الان بیش از 3سال است که در تاکسی بی سیم این شهر به کار مشغولم.

وقتی از زندگی و خانوادها ش می پرسم می گويد: دوخواهر و دو برادر دارم که همه ازدواج کرده اند و من با مادرم زندگی می کنم ،تحت پوشش بهزیستی هستم و در حال حاضر هم روزی حدود 12 ساعت با ماشینم کار می کنم.

 اينجا بوی همت بلند و استقامت را می تـوان حس کـرد

درادامه راننده تاکسی بی سیم استارت می زند تا چرخی در سطح شهر بزنیم ،امروز نفس هايم را كمی جانانه تر می كشم و تنها چيزی كه به مشامم می رسد بوی «همت بلند» و «استقامت» است.ایام ،ایام فاطمیه(س) است و راهی بوستان شهدای گمنام این شهر می شویم رانندگی اش توجه ام را به خودجلب می کندکه به راستی اگر انسان همه توکلش به خداباشد و همت و تلاش را پیشه کارش کند، می تواند همه موانع راهرچند بزرگ از سر راهش کنار بزند.

با جمع کردن پول پای مصنوعی ام خودرو خریدم

محمد حسین زراسوند همه هم و غـمش اين بود كه ثابت كنند می تواننـد،چنانچه خودش می گويد: پولی که با هزاران مشقت و سختی جمع کرده بودم تا یک پای مصنوعی برای خودم بخرم و در کنار گرفتن وام و اندکی هم قرض یک خودرو برای کارم خریدم.

این جوان گچسارانی با اشاره به دیگر توانایی هایش اظهارمی کند:در سال های 76 و 77 عضو انجمن نمایش گچساران بودم و تئاتر و سرود هم کار می کردم ،در برنامه های دهه مبارک فجر هم به شکل سنتی خوانندگی می کردم ازترانه های محلی بختیاری تا دشتی و الان هم فقط برای تنهایی خودم گاهی می خونم.

محمد حسین در حالی که از برخی مسئولين گلايه مند است، ادامه می دهد:ماشین کهنه ای دارم و خرجش بالاست و اگر این ماشین را نداشتم که کار کنم با حقوق 50 هزار تومانی بهزیستی به جایی نمی رسم ،اگر هم کار نکنم مجبورم در جلوی بانک ها بنشینم و گدایی کنم که متاسفانه برخی از معلولین از سر ناچاری به تکدی گری روی آورده اند. تنها خواسته ام از مسئولان این است حداقل تسهیلاتی در اختیارم قرار دهند تا خودروی قدیمی ام را عوض کنم و با یک ماشین مدل جدیدتر و بدون مشکل به کارم ادامه دهم.

زراسونددرادامه به خاطره ای در خصوص شغلش اشاره کرد و افزود: یک روز  پدر و پسری از یکی از شهرستان های اطراف مسافرم بودند که در جلوی ترمینال مسافربری پیاده شدند،درحال برگشت در مسیر بودم که متوجه مبلغی به مقدار 6 میلیون تومان به جا مانده از آنها شدم که فورا برگشتم و پول رو تحویلشان دادم.

‌وقتی که معلولیت پایان کار نیست

وی می گوید: خیلی از مسافران وقتی که متوجه معلولیتم می شوند تعجیب می کنند که چطور با این معلولیت برای زندگی تلاش می کنم.تا الان به اکثر شهرستان ها مثل بوشهر، شیراز ،شهر کرد،اصفهان ،اهواز و حتی تهران با همین معلولیت رفتم و برگشتم.در واقع معلولیت محرومیت نیست و الان هم در رانندگی هیچ دست کمی از دیگر رانندگان ندارم و حتی حاضرم با دیگر رانندگان کورس ببندم.

وی می افزاید:باید شرایطی در جامعه بوجود بیاید که مسئولین و مردم معلولین را بپذیرند و از توانایی ها و استعدادهای معلولین استقبال کنند،باور کنید برخی از معلولین ظرفیت ها ،استعدادهاو توانایی انجام کارهایی را دارند که خیلی از افراد غیر معلول به نوعی از عهده انجام آنها هم عاجزند.

برايم جالب است که این جوان قطع عضو گچسارانی شاکر خداوند است و چه بسا جوانان بیکاری را می بينيم که از نظر جسمانی سالم هستند ولی نه تنها شاکر نيستند بلکه هميشه گله مند هستند و کاهلی های خودشان را به پای روزگار می نويسند و از عالم و آدم شاکی هستندو با وجود سلامت کامل، از همه توان خود برای رسيدن به قله های موفقيت استفاده نمی کنند.

امروز معلوليت، قصه پر غصه ای است که تنها کسانی با آن آشنايی دارند که خود يا عضوی از خانواده آنها معلول باشد،در اين  ميان هم جمعی از معلولان با اين مشکلات کنار آمده اند و افرادی الگو از نظر صبوری و توانمندی و بلند همتی برای جامعه شده اند و‏ تعداد اين عده که توانمندی را به معلوليت گره زده اند در جامعه کم نيست و بسياری از آنها قادرند با اندک ياری از سوی نهادهای مسئول زندگی خود را اداره کنند .

انتهای پیام/م

 

دیدگاه‌ها

رامین چرومی: همه باهم در انتخابات سال 1396 شورای اسلامی شهر دوگنبدان، یکصدا حاج سعید اکبری
ایول داش ممد
درود بر حاج شرافتی که ب امدی ریا خوبشان درتاکسی بی سیم1808خیلی از خانوادها رااز لحاظ معیشتی از نگرانی در آوردند خداوند به ایشان سلامتی و به ما توفیق خدمت بیشتر نمایدر

نظرات کاربران

تازه های سایت

پربازدیدها